سیبزمینی و اژدها
معرفی کتاب
اژدها هر روز، از توی زمین، چند تا سیبزمینی درمیآورد و میخورد؛ اما آن روز هر چه زمین را میکَند، سیبزمینی پیدا نمیکند. اژدها خسته و گرسنه گوشهای مینشیند؛ اما او روی ریل قطار نشسته است! مردم سعی میکنند او را از آنجا دور کنند؛ ولی موفق نمیشوند تا اینکه مرد سیبزمینیفروش از آنجا رد میشود و... .
بالاتر از بالا
معرفی کتاب
کرم کوچکی کنار تخته سنگی خوابیده بود که قورباغهای او را بیدار کرد. قورباغه بلندتر از کرم بود و احساس غرور میکرد؛ اما همین قورباغه در کنار اردک احساس کوچکی میکرد و اردک در کنار لکلک و لکلک در کنار زرافه و زرافه در کنار عقاب که میتوانست بالاتر از همه پرواز کند؛ اما عقاب هم در برابر هواپیما احساس کوچکی میکرد... هرچه در زمین بالاتر برویم، همه چیز کوچکتر دیده میشود. نویسنده مخاطب را به تفکر درباره خدا دعوت میکند.
ماهی سفرهی عید
معرفی کتاب
«منگولهمو» برای عید نوروز یک ماهی قرمز دارد. او هر روز برای ماهیاش شعر و قصه میخواند. ماهی بزرگ میشود و منگولهمو، آن را توی حوض میاندازد و هر روز برایش لالایی میخواند. ماهی بزرگتر میشود و منگولهمو آن را توی چشمه میاندازد. دوباره ماهی بزرگتر میشود و منگولهمو آن را به دریا میبرد و ماهی قرمز، خوشحال میشود.