Skip to main content

جرئت و حقیقت

معرفی کتاب
دوران نوجوانی به سبب شرایط و اقتضائات خود، پر از چالش‌هایی است که نتیجه علاقه و جسارت نوجوانان برای کسب تجربه‌های جدید است. عدم مدیریت این چالش‌ها توسط نوجوان و عدم همراهی والدین و مربیان، باعث می‌شود مسیر زندگی و آینده نوجوانان تغییر یافته و به انحراف کشیده شود. به‌صورتی‌که به تنهایی یارای نجات از این عواقب حاصل از یک چالش را نداشته و نیازمند معجزه‌ای برای رهایی از آن باشند. کتاب «جرئت و حقیقت» یک رمان داستانی برای علاقمندان به ادبیات است که در آن سرگذشت پسر یتیمی روایت می‌شود که بر اثر اعتماد به دوست که نقش پررنگی در دوران نوجوانی انسان دارد، دچار انحراف در مسائل اخلاقی می‌شود. در ادامه راه و روش نجات و سرانجام این نوجوان است که حیرت مخاطب را برمی‌انگیزد. در این کتاب یکی از مشکلات رایج و مبتلابه در جوانان که ارتباط و دوستی با جنس مخالف در جامعه است مطرح شده که با روش قانع‌سازی نوجوانان با مفاهیم دینی درصدد پاسخگویی به شبهات در این زمینه برآمده است. دلیل انتخاب نام کتاب جرئت و حقیقت اشاره به یکی از رویدادهای داستان زندگی نوجوان اصلی قصه دارد که بعد از آن بازی سیر تحول او آغاز می‌شود.

بی‌چشمی

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه 14 روایت کاملاً مستند است. روایاتی از مشاهدات عینی شخصی که حال و روز مردگان را در همین حوالی یعنی پشت همین درهای بسته زنگ زده، در کوچه‌ای خاکی یا جلوی پیش‌خوان مغازه‌ای درک کرده است. خاطراتی کوتاه از روزهای نه چندان دور از یک استاد معمار که عمری را خاک، گل کرده و مردگان خاک رفته جلوی چشمانش رژه رفته‌اند. این کتاب روایت خاطرات مگوی شخصی است که دلش نخواست دکان باز کند، دلش نخواست اسمش فاش شود و شهرت بیابد. دقیق و جز به جز گفت. آنقدر که نویسنده بتواند تصویرش را کامل و بدون تخیل، بازسازی کند. فقط گفت‌وگفت که مردم باید بدانند تا باورشان قوی شود.

قصه‌های تربیتی برای کودکان

معرفی کتاب
اصل و اساس شخصیت و اخلاق انسان از کودکی شکل می‌گیرد. در همین دوران است که انسان کنجکاو است و به یادگیری و کشف محیط علاقه دارد و عادت‌ها، خلق و خوها و ویژگی‌های اخلاقی در او نهادینه می‌شود. به همین دلیل مهم است که با استفاده از منابع غنی فرهنگ اسلامی و با تکنیک داستان‌گویی در راستای تکوین شخصیت کودک قدم برداشت. مجموعه حاضر نیز با عنایت به همین موضوع و در قالب قصه‌هایی ساده، با کمک آیات قرآن کریم و احادیث نکات ارزشمند اخلاقی را به کودکان می‌آموزد. قصه‌های این مجموعه به نکات اخلاقی و آدابی چون راستی و صداقت، نظم، رعایت بهداشت فردی و توکل و توسل به ائمه معصومین (س) اشاره دارد.

راستی

معرفی کتاب
اصل و اساس شخصیت و اخلاق انسان از کودکی شکل می‌گیرد. در همین دوران است که انسان کنجکاو است و به یادگیری، کشف محیط علاقه دارد و عادت‌ها، خلق و خوها و ویژگی‌های اخلاقی در او نهادینه می‌شود. به همین دلیل مهم است که با استفاده از منابع غنی فرهنگ اسلامی و با تکنیک داستان‌گویی در راستای تکوین شخصیت کودک قدم برداشت. مجموعه حاضر نیز با عنایت به همین موضوع و در قالب قصه‌هایی ساده، با کمک آیات قرآن کریم و احادیث نکات ارزشمند اخلاقی را به کودکان می‌آموزد. قصه حاضر که درباره ضرورت و ارزش راست‌گویی است با توجه به این جمله که (راست‌گو همیشه عزیز است) نوشته شده است.

ماجرای یک روز برفی

معرفی کتاب
اصل و اساس شخصیت و اخلاق انسان از کودکی شکل می‌گیرد. در همین دوران است که انسان کنجکاو است و به یادگیری و کشف محیط علاقه دارد و عادت‌ها، خلق و خوها و ویژگی‌های اخلاقی در او نهادینه می‌شود. به همین دلیل مهم است که با استفاده از منابع غنی فرهنگ اسلامی و با تکنیک داستان‌گویی در راستای تکوین شخصیت کودک قدم برداشت. مجموعه حاضر نیز با عنایت به همین موضوع و در قالب قصه‌هایی ساده، با کمک آیات قرآن کریم و احادیث نکات ارزشمند اخلاقی را به کودکان می‌آموزد. قصه حاضر درباره نظم و انضباط در کارهاست و با توجه به این جمله معروف قرآن که می‌فرماید: (شما را به پرهیزگاری، نظم و انضباط در کارهایتان سفارش می‌کنم) نوشته شده است.

کوچه‌ای که تکرار می‌شود: زندگی‌نامه داستانی شهید قاسم سجادیان

معرفی کتاب
کوچه‌ای که تکرار می‌شود، از شهید قاسم سجادیان می‌گوید. شهیدی اهل سیّدان فارس. کسی که مردانگی‌اش، او را در همان دوران جوانی، بزرگ روستا می‌کند. در کتاب، خاطرات کودکی تا سال 1378 که آخرین امتحان زندگی برای محک خوردن ایمان او رقم می‌خورد، روایت شده؛ اتفاقی که بقیه از کنارش با بی‌تفاوتی گذشتند، ولی باعث عاقبت‌به‌خیری قاسم شد. این کتاب به دو بخش تقسیم می‌شود. بخشی به خاطرات شهید سجادیان می‌پردازد و بخش دیگر، داستان معلمی را می‌گوید که قاسم زندگی‌اش را تغییر داد. معلمی که سر کلاس درس، تلاش می‌کند تا قاسم درون بچه‌ها را بیدار و شیوه صحیح زندگی کردن و بی‌تفاوت نبودن را تزریق کند...

قصه خاله‌ کبری

معرفی کتاب
این کتاب روایت زنان از خود گذشته‌ای هست که در دوران دفاع‌مقدس پشت جبهه برای یاری رساندن به رزمندگان اسلام شبانه روز با جان و دل بدون هیچ چشم‌داشتی، تلاش و خدمت می‌کردند، قصه زنی که با پخت نان و فرستادن نان‌ها برای رزمندگان تلاش می‌کرد تا به آن‌ها برای مبارزه با دشمن نیرو و توان تازه‌ای بخشد. این شیرزن آن‌قدر در این راه تلاش کرد که بر اثر دود تنور سال‌ها بعد چشم‌های خود را از دست داد. در واقع او جانباز دوران دفاع مقدس شد ولی جانبازی گمنام که حتی اسم واقعی‌اش را هم کسی نمی‌داند.

لیلا و کبوترها

معرفی کتاب
مجموعه «یک قصه یک حدیث» حول یک حدیث از امام رضا علیه‌السلام داستانی جذاب را برای کودکان روایت می‌کند. این داستان «لیلا و کبوترها» که ماجرای دلتنگی لیلا برای زیارت امام رضا(ع) است که به دلیل مشغله زیاد پدر، امکان سفر خانوادگی به مشهد را ندارند. نویسنده داستان را براساس کلام امام رضا(ع) نوشته است. «هر کس نمی‌تواند ما را زیارت کند به زیارت دوستان شایسته ما برود تا اجر زیارت برای او نوشته شود»

اردو در قبرستان ژغاره

معرفی کتاب
این کتاب یک رمان نوجوان ماجراجویانه است. کتاب درباره یک پسر 17 ساله است که پدربزرگش نام عجیبی بر او گذاشته است: «بادآورد!». بادآورد در تمام سال‌های تحصیلش به خاطر اسم عجیبش آزار دیده و واقعا دلش می‌خواهد آن را عوض کند. اما رسم سخت‌گیرانه‌ای در خانواده آن‌هاست که نام اولین نوه پسری را جدپدری باید انتخاب کند و هیچ‌کس حق ندارد روی حرف او حرفی بزند. بادآورد یک بار تمام جرأتش را جمع می‌کند و از پدربزرگ می‌خواهد که اسمش را تغییر دهد. پدربزرگ رازی که در پس این نام‌گذاری عجیب‌وغریب است را برای بادآورد فاش می‌کند و او را به سفر پررمز و راز و خطرناکی می‌فرستد: اردو در قبرستان ژغاره. اگر بادآورد بتواند مأموریتی که پدربزرگ به او داده را انجام دهد، می‌تواند اسمش را تغییر دهد. اما در ژغاره همه‌چیز آن‌طور که آن‌ها می‌خواهند پیش نمی‌رود. راز‌هایی هست که حتی پدربزرگ هم از آن‌ها خبر ندارد...

راه سوم

معرفی کتاب
مجموعه‌ی ماجراهای جنگل بلوط شامل داستان‌های کوتاه و مصوری است که با تکیه بر یکی از احادیث معصومین (ع) نوشته شده است. این داستان‌ها با زبانی کودکانه مهارت‌های‌زندگی، آداب اجتماعی و فردی و صفات و اخلاقیات نیکو را به مخاطبان آموزش می‌دهند. داستان حاضر درباره موشیکو است. موشیکو هر وقت به ناهارخوری مدرسه می‌رفت زیاد غذا برمی‌داشت و پر خوری می‌کرد و همیشه دلش درد می‌گرفت. یک روز عنکبوت کوچولو به موشیکو گفت: چرا آن‌قدر زیاد غذا برمی‌داری و زیاد می‌خوری که دل درد بگیری؟ موشیکو جواب داد: آخه من فقط دو راه دارم یا باید غذایم را تمام کنم یا غذایم را تمام نکنم و منتظر اخم خانم آشپز باشم. من راه اول را انتخاب کردم. عنکبوت گفت: چرا فکر می‌کنی فقط دو راه داری؟ همیشه راه سومی هم هست. فقط کافی کمی فکر کنی... . این داستان با نگاهی به حدیثی از امام صادق (ع) نوشته شده است.