باغ سوخته
معرفی کتاب
داستان آموزنده و اخلاقی حاضر با نگاهی به حکمت 38 نهج البلاغه و دربارهی مردی نوشته شده است که صاحب یک باغ بزرگ بود. او همیشه بخشی از محصولات باغش را به فقرا میداد. خدا هم برکت محصولات باغش را افزایش میداد. تا اینکه باغ به دست فرزندان پیرمرد افتاد. فرزندان پیرمرد برخلاف پدرشان دیگر از محصولات باغ به کسی ندادند. عاقبت یک روز وقتی آمدند تا محصولات باغ را بچینند که متوجه شدند که باغ و محصولاتش آتش گرفته و به خاکستر تبدیل شده است. آنان متوجه اشتباه خود شدند و دانستند که باید حق فقرا را از محصول باغ پرداخت میکردند. این داستان براساس سوره قلم نوشته شده است.
داستاننویسی دستهجمعی
معرفی کتاب
این داستان بر اساس روایتی واقعی از زندگی امام موسی صدر نوشته شده است. این روزها که بیشتر کارها را میتوان بهصورت آنلاین و از داخل خانه انجام داد، خیلی از پدر و مادرها هم کارهایشان را در خانه انجام میدهند و این باعث شده تا اگر نیاز شد از اعضای خانواده هم کمک بخواهند. داستان این کتاب هم ماجرای مادر نویسندهای را تعریف میکند که برای بسط و توسعهٔ ایدههایش از بچههایش کمک میگیرد. مطالعهٔ این کتاب در کنار تصویرسازیهای لطیف و مهربانش، لذتی دوچندان برای مخاطب خواهد داشت. پسرکی در حال نماز خواندن است که مردی با لباس بلند از راه میرسد و پشت سر پسر مینشیند و منتظر میماند تا نماز پسر تمام شود. بعد آن دو با هم احوالپرسی میکنند و بعد سیدموسی کیف کوچک چرمی را به پسرک هدیه میدهد تا او را به خاطر خواندن نماز تشویق کند. نام آن پسر دکتر محمدعلی لسانی فشارکی بوده است.
شب بهخیر خرس کوچولو
معرفی کتاب
زمستان جنگل نزدیک بود. بچههای حیوانات با هم قرار میگذاشتند که وقتی برف آمد، دستهجمعی به سورتمهسواری بروند. خرس کوچولو میدانست که اجازهی این کار را ندارد، چون خرسها در زمستان به خواب زمستانی میروند. خرس کوچولو با غصه به خواب زمستانی رفت. خرس کوچولو شبی از شبهای زمستان از خواب بیدار شد. بیصدا از لانه بیرون رفت و به دوستانش پیوست تا باهم به سورتمهسواری بروند. هنوز راه نیفتاده بودند که از دور صدای زوزهی گرگها را شنیدند...
دختر دوستداشتنیام (مادر)
معرفی کتاب
«دختر دوست داشتنیام (مادر)» ادای احترامی به پیوند بیهمتا و عمیق بین مادر و دختر است. این کتاب بهعنوان هدیهای عاشقانه و بهعنوان پیامی صمیمانه بین مادر و دختر، بر ارتباط عمیق و نیرومندی را که زندگی یک دختر را از همان روزهای اولیه شکل میدهد، تأکید میکند. در هر صفحه این کتاب لحظات آرام و خاطرات روزمره را بیان میکند و بهطور ماهرانه حضور پایدار و همیشه در دسترس مادر را در لحظات مختلف زندگی دختر نمایان میسازد. این کتاب، یادآور لطیفی است که چگونه عشق مادرانه میتواند شجاعت، مهربانی و عزت نفس را در دختران پرورش دهد. کتاب درباره صحبتهای مهربانانه و جرأتبخش مادری به دخترش است.
شکموی مهربون
معرفی کتاب
من، علی و بچههای دیگر چوب بستنیهایمان را رنگ کردیم و انداختیم داخل جوی آب و مسابقه قایقرانی راه انداختیم. هر قایقی به شکلی از دور مسابقه خارج شد جز قایق من و علی. در همین حال ناگهان پدر علی را از دور دیدیم که خیلی ناراحت و در فکر بود. از علی دلیل ناراحتی پدرش را پرسیدم. او گفت از وقتی بعثیها جنگ را به دریا کشاندند بابا نتوانسته ماهی صید کند و برای همین ناراحت است. علی گفت دوست دارد که به پدرش کمک کند اما نمیداند چطور!
کاوه پنجهطلا
معرفی کتاب
کاوه یکی از بچههای کار درست مدرسه به دست طلایی مشهور شده بود؛ چون در دروازهبانی کسی به گرد پایش هم نمیرسید. آن روز قرار بود یک مسابقهی مهم فوتبال در مدرسه برگزار شود. آقا معلم هم مثل همهی ما معتقد بود که کاوه استعداد فوقالعادهای در فوتبال دارد و باید او را در منطقه معرفی کنیم تا استعدادش پرورش پیدا کند و یک روز بازیکن تیم ملی شود. آن روز درست نزدیک شروع مسابقه صدای اذان از گلدستهی مسجد بلند شد و همه متوجه شدیم که کاوه نیست. آنقدر دنبال او گشتیم تا اینکه او را در نمازخانه پیدا کردیم...
بیمارستان اسبها
معرفی کتاب
طوفان، اسب بزرگ و سفیدی بود که روزگاری در کنار سایر اسبها در خط مقدم جبهه استفاده میشد. میگفتند که رزمندهها با این اسبها آذوقه و مهمات جابهجا میکردند. حالا برخی از این اسبها زخمی بودند و به مداوا نیاز داشتند. من، رضا و پدربزرگ به اسبها رسیدگی کردیم تا حالشان خوب شود. بعد از مدتی طوفان را که دیگر خوب شده بود برای مسابقه آماده کردیم. آن روز در آن مسابقهی مهم دل تو دل هیچ کداممان نبود و از خدا میخواستیم که طوفان برنده شود اما اتفاق عجیبی افتاد که همه چیز را تغییر داد...
بهنام
معرفی کتاب
کتاب حاضر داستانی از شجاعت و دلاوری یکی از نوجوانان غیور ایران زمین را روایت میکند. در این داستان میخوانید که بهنام پسر شجاع و نترس از اینکه پرچم رژیم بعث بر گنبد مسجد خودنمایی میکند ناراحت است و تصمیم میگیرد هرطور که شده به جای آن پرچم، پرچم ایران را بر گنبد مسجد به اهتزاز درآورد. آیا بهنام موفق میشود؟ ...
اینجا کسی تشنه نیست (مجموعه 28 قصه در موضوعات دفاعمقدس)
معرفی کتاب
مجموعة حاضر دربرگیرندة 28 قصه دربارة دفاعمقدس است. دوران دفاعمقدس یکی از روزگاران فراموشنشدنی تاریخ است. در این دوران، قهرمانان و جوانمردانی بودند که ایستادگی کردند و به جنگ با باطل شتافتند تا یک وجب از خاک پاک ایران به دست دشمنان نیفتد. این مجموعه داستانهایی از این دوران را روایت میکند که سراسر آموزنده، تربیتی و اخلاقی هستند.
دنیای شلخته (مجموعه 16 قصه در موضوعات آداباجتماعی)
معرفی کتاب
مجموعة حاضر دربرگیرندة 16 قصه دربارة آداباجتماعی است. همه نوجوانان و جوانان لازم است که با آداب اجتماعی آشنا شوند و بدانند که در هر موقعیتی چگونه باید رفتار کنند. پیروی از قانون، هدایت و راهنمایی کردن همدیگر با دوستی و محبت، دفاع از حق و مراقبت از یتیم، بخشندگی، مراقب از حیوانات و کمک به همدیگر از جمله موضوعاتی هستند که در این داستانها به آنها توجه شده است. در ضمن بخشی از این داستانها از زندگی شخصیتها و قهرمانان واقعی اقتباس شدهاند.