قصههای خرداد
معرفی کتاب
ضربالمثلهایی که امروزه به کار میبریم، اغلب ریشه در داستان یا روایتی کهن یا شری از شاعری قدیمی دارند و دانستن این ریشهها به درک بهتر و دقیقتر ما از ادبیات عامه کشورمان کمک میکند. نویسنده کتاب حاضر پس از تحقیق و تفحص در منابع کهن ادبی، حکایت نهفته در پس 31 ضربالمثل را به زبان فارسی امروزی برگردانده و به مخاطبان ارائه کرده است. بسیاری از این ضربالمثلها به زمان پادشاهان کهن و یا حتی پیامبر(ع) بر میگردند.
برخی از این ضربالمثلها: سنگ مفت، گنجشک مفت، تا کور شود هر آنکه نتواند دید؛ از دماغ فیل افتاده.
بازنویسی حکایتهای مربوط به ضرب المثلها دارای حسن انتخاب است و همگی رگه هایی از طنز نوجوان پسند را در دل خود دارند
برخی از این ضربالمثلها: سنگ مفت، گنجشک مفت، تا کور شود هر آنکه نتواند دید؛ از دماغ فیل افتاده.
بازنویسی حکایتهای مربوط به ضرب المثلها دارای حسن انتخاب است و همگی رگه هایی از طنز نوجوان پسند را در دل خود دارند
مشق غولی
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای است از داستانهای خیلی کوتاه. موضوع این داستانکها خلاقانه و طنزگونه است و درباره اشیاء و وسیلههایی هستند که تصمیم میگیرند کاری جالب انجام دهند. مثلاً در یکی از داستانکها کلید خانهای که دزد وارد آنجا شده بود، تصمیم میگیرد دزد را گیر بیندازد و میچرخد و در را قفل میکند.
هدف این قصهها افزایش خلاقیت و رویاپردازی در ذهن مخاطب است.
هدف این قصهها افزایش خلاقیت و رویاپردازی در ذهن مخاطب است.
قلقلکبازی
معرفی کتاب
در این کتاب چند داستان کوتاه تک پاراگرافی با موضوعات تخیلی و خلاقانه بازگو شدهاند. نویسنده تلاش کرده است تا با نگاهی طنازانه به اشیا، داستانهای کوتاهی درباره تصمیمها و کارهایی که اشیا انجام میدهند روایت کند. مثلاً یکی از این قصهها درباره چراغ راهنمایی رانندگی است که چون دختر گلفروش میخواهد گلهایش را پشت چراغ قرمز بفروشد، هروقت دختر را میبیند قرمز میشود.
چهار قصه، چهار مثل برای کودکان
معرفی کتاب
در این کتاب چهار قصه بر اساس چهار ضرب المثل نوشته شده است. " گرگ و مرد مهربان"، " روباه در باغ"، " پرنده و گنج" و" نامه ای به گربه"عنوان این قصه هاست. قصه گرگ و مرد مهربان براساس ضرب المثل "زود باش گله رفت!" نوشته شده است. در این قصه مرد باخدایی گرگی را نصیحت می کند ولی گرگ به فکر کار خودش است و توجهی به حرفهای مرد نمی کند.
آدمبرفی و بهار
معرفی کتاب
داستان کتاب در باره آمدن فصل بهار و تابیدن خورشید و گرم شدن هوا و آب شدن یخ ها و برف هاست که آدم برفی چون در حال آب شدن است خیلی ناراحت می شود. تصمیم می گیرد به جایی برود که هوایش سرد است. از کنار رودخانه به راه می افتد و بعد از کمی راه رفتن به منطقه ای می رسد که زمستان است و در حال باریدن برف. خوشحال می شود از برف ها می خورد و چاق می شود به بالای کوه که محل زندگی اش است می رود.
خر باسواد!
معرفی کتاب
مردی الاغش را به حاکم کوفه پیش کش میکند. یکی از نزدیکان حاکم، ادعا می کند که صاحب الاغ را نمیتوان با سواد کرد؛ اما به الاغش میتوان خواندن یاد داد. ناگهان حاکم از او میخواهد که به الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهد و گرنه سرش را از دست خواهد داد. بهلول چه کمکی به این مرد میکند و آیا الاغ میتواند کتاب بخواند.