توبه گرگ مرگ است بهجز اسب و مار و مرغ!
معرفی کتاب
ضربالمثلها مثل یک صندوق گنج هستند که همیشه کلیدش در دستان شماست. گاهی اوقات هیچ جملهای مانند یک ضربالمثل مفهوم را نمیرساند. مجموعه 3 جلدی «ضرب المثلهای زنده» نوشته غلامرضا حیدری ابهری، مجموعهای از صدها ضربالمثل فارسی است که با شرح ساده و روان، مفاهیم عمیق را به کودکان و نوجوانان آموزش میدهد. تصاویر رنگی و جذاب کتاب، مطالعه را لذتبخش و آسانتر کرده است. در جلد دوم این مجموعه با ضربالمثلهای جالبی درباره گرگها، مارها، اسبها و مرغها آشنا میشوید.
علاالدین و داستانهای دیگر
معرفی کتاب
در این کتاب، 13 قصه از قصههای پریان و پادشاهان و حیواناتی که سخن میگویند و تاکنون بهصورت کتاب، نمایش و فیلم به زندگی مردم راه یافتهاند، به طور مستقیم از منابع معتبر گزینش و نقل شدهاند؛ قصههایی که از دل زندگی مردم ایران و هندوستان و عربستان برخاستهاند و سالیان دراز سرگرمی روزمرهی مردمان بودهاند.
خواب دانهها
معرفی کتاب
ریحانه سلطانینژاد دختر کوچولوی یک سال و نیمهای بود که در شهر کرمان زندگی میکرد. او به همراه خانوادهاش در مراسم سالگرد شهید سردار سلیمانی شرکت کرده بود. در آن مراسم دشمنان ایران و اسلام چند بمب منفجر کردند و تعداد زیادی انسان بیگناه را به شهادت رساندند. ریحانه هم یکی از آن شهدا بود. دختر کوچولوی کاپشن صورتی و گوشواره قلبی. این کتاب داستان زندگی ریحانه را با زبانی ساده و صمیمی تعریف میکند.
شبها که ما میخوابیم، در شهر چه کسانی بیدارند و چه کارهایی انجام میدهند؟
معرفی کتاب
همهی آدمها روزها کار نمیکنند. ما قهرمانانی داریم که وقتی شب میشود و همه میخوابند آنها تازه کارشان را شروع میکنند. متصدیان اورژانس، پلیسها، کارگران و مأموران راه آهن، کارکنان فروشگاههایی که شبانهروز باز هستند، برخی از نانواها، نگهبانان و پاکبانها و ... . این قهرمانان اگر نباشند و کارشان را متوقف کنند برخی از فعالیتهای روزانهی مردم مختل میشود و هرج و مرج پیش میآید. برای اینکه با داستان این قهرمانها آشنا شوی کتاب حاضر را با دقت بخوان.
هاچ زنبور عسل
معرفی کتاب
مجموعه کتاب «دنیای شیرین قصهها» شامل داستانهای کودکانهای است که از فرهنگها و ملل مختلف جمعآوری شده است. این کتابها با داستانهای ساده و آموزنده، به همراه تصاویر رنگارنگ، کودک را به دنیای پرماجرای قصهها میبرد. این مجموعه مناسب برای رشدتخیل، تقویت زبان و آموزش نکات اخلاقی به کودکان است. این داستان روایت ماجراهای هاچ، زنبور شجاع و مهربانی است که در کودکی زنبورهای قاتل، مادرش را ربودهاند. او برای پیداکردن مادرش در سفری طولانی و پرماجرا دوستانی پیدا میکند که به او کمک میکنند تا مادرش را از دست زنبورهای قاتل نجات دهد. شجاعت و تلاش برای مقابله با افراد زورگو از صفات بارز اوست.
ملکه برفی
معرفی کتاب
مجموعه کتاب "دنیای شیرین قصهها" شامل داستانهای کودکانهای است که از فرهنگها و ملل مختلف جمعآوری شده است. این کتابها با داستانهای ساده و آموزنده، به همراه تصاویر رنگارنگ، کودک را به دنیای پرماجرای قصهها میبرد. این مجموعه مناسب برای رشدتخیل، تقویت زبان و آموزش نکات اخلاقی به کودکان است. این داستان درباره دختر و پسریست که در شهر کوچکی مثل خواهر و برادری مهربان با هم بازی میکردند. اما یک روز آینهای اسرارآمیز به زمین میافتد و به هزاران تکه تقسیم میشود که این تکهها توسط باد در سرتاسر سرزمین پراکنده میشود و در چشم و قلبهای مردم نفوذ میکند و دلشان را مثل یخ سرد و بیرحم میسازد. آینه در چشم «کایی» میرود و ....
لقمهی فراری
معرفی کتاب
مجموعه نمایشهای ساده و کودکانهای که در مهدکودک، مدرسه و هر جای دیگر قابل اجراست و به ابزار و وسایل زیادی که آمادهسازی آنها باعث زحمت بشود؛ نیاز ندارد. هدف بازی و شادی و آموزش نکتههای اخلاقی و معرفتی در حد فهم و پذیرش مخاطب کودک از راه هنر و به شکل غیر مستقیم است. این کتاب چهار نمایشنامه دارد با نامهای خونهی خاله کدوم وره، مورچهی باهوش، لقمهی فراری و هفتمی کو.
فقط یکبار میتوانم زنگ بزنم
معرفی کتاب
فقط یکبار میتوانم رنگ بزنم، داستانی مخصوص کودکان است که آنها را با وظایف اورژانس، پلیس و آتشنشانی آشنا میکند و شماره تماسهای ضروری را فرامیگیرد. این داستان با مقداری طنز، مخاطب را تشویق به صبوری، تلاش و استقلال در کارها برای حلمسئله، مدیریتبحران و آموزش مهارتهای اجتماعی میکند و اعتماد و همدلی با همسایهها که در فرهنگ بومی ما وجود دارد را نشان میدهد.
موش شهری و موش روستایی، گربه و موشها، خرگوش و لاکپشت
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. داستان این جلد از مجموعه مذکور: یک روز موش شهری به دیدن پسر عمویش موش روستایی رفت. موش روستایی با خوشحالی از او پذیرایی کرد و با روی خوش غذای اندکی که داشت جلوی او گذاشت. موش شهری غر زد که تو چطور به این غذای ساده و کم راضی میشوی؟ به شهر بیا تا به تو نشان بدهم زندگی کردن یعنی چه. آنها به شهر رفتند. آخر شب وارد رستوران بزرگی شدند و شروع کردند به خوردن باقیماندهی غذاهای شب گذشته که ناگهان...