فرشته روی زمین
معرفی کتاب
در جنگ افراد زیادی بودند که کمکهای شایان حتی از جان گذشتگی انجام دادند. ساعتها بیخوابی کشیدند تا رزمندگان بتوانند به سلامت به جبهه برگردند و با دشمن بجنگند. پرستاران، فرشتههایی بودند که شبانهروز از مجروحان جنگی مراقبت کردند و برای بهبودی و سلامتی آنها تلاش بسیار کردند. در این کتاب، مخاطب کودک با این عزیزان آشنا میشود و میفهمد که کادر درمان نیز در کمک به جبههها کارهای شایان توجه انجام دادهاست.
قصه خاله کبری
معرفی کتاب
این کتاب روایت زنان از خود گذشتهای هست که در دوران دفاعمقدس پشت جبهه برای یاری رساندن به رزمندگان اسلام شبانه روز با جان و دل بدون هیچ چشمداشتی، تلاش و خدمت میکردند، قصه زنی که با پخت نان و فرستادن نانها برای رزمندگان تلاش میکرد تا به آنها برای مبارزه با دشمن نیرو و توان تازهای بخشد. این شیرزن آنقدر در این راه تلاش کرد که بر اثر دود تنور سالها بعد چشمهای خود را از دست داد. در واقع او جانباز دوران دفاع مقدس شد ولی جانبازی گمنام که حتی اسم واقعیاش را هم کسی نمیداند.
سر به زیر و سخت: روایت زندگی شهید محسن حیاتپور معاون گردان تخریب لشگر 27 محمد رسولاللهصلیاللهعلیهوآلهوسلم
معرفی کتاب
این کتاب روایت زندگی شهید محسن حیاتپور، جانشین گردان تخریب لشکر 27 محمد رسولالله است که در پنج بخش نگارش شده است. کتاب براساس خط زمانی، از کودکی شهید در قم، فرهنگ و جو خانوادهها در این شهر، خاطرات کودکی و جرقه علاقهی او به فوتبال آغاز میشود.
بخش دوم و سوم به نوجوانی و مسیر جدید زندگی محسن، یعنی دوران ورزش حرفهای در فوتبال و هندبال میپردازد و در نهایت با حوادث انقلاب و فعالیتهای بچههای قم در این ایام گره میخورد. شهید حیاتپور که جزء هسته اولیه نیروهای حاج احمد متوسلیان بوده؛ پس از تحرکات تجزیهطلبانه در کردستان خود را در شهریور 59 به مریوان میرساند و در فصلهای بعدی زندگی خود، پابهپای حاج احمد از مریوان و دزلی در کردستان تا دوکوهه در جنوب برای تشکیل تیپ 27، عملیاتهای فتحالمبین و الی بیتالمقدس و حتی تا لبنان و سوریه برای جنگ با اسراییل میرود و در نهایت 22 فروردین ماه 62 در جریان عملیات گشتی_ شناسایی در والفجر یک به شهادت میرسد.
بخش دوم و سوم به نوجوانی و مسیر جدید زندگی محسن، یعنی دوران ورزش حرفهای در فوتبال و هندبال میپردازد و در نهایت با حوادث انقلاب و فعالیتهای بچههای قم در این ایام گره میخورد. شهید حیاتپور که جزء هسته اولیه نیروهای حاج احمد متوسلیان بوده؛ پس از تحرکات تجزیهطلبانه در کردستان خود را در شهریور 59 به مریوان میرساند و در فصلهای بعدی زندگی خود، پابهپای حاج احمد از مریوان و دزلی در کردستان تا دوکوهه در جنوب برای تشکیل تیپ 27، عملیاتهای فتحالمبین و الی بیتالمقدس و حتی تا لبنان و سوریه برای جنگ با اسراییل میرود و در نهایت 22 فروردین ماه 62 در جریان عملیات گشتی_ شناسایی در والفجر یک به شهادت میرسد.
پسر رنج: خاطرات آزاده محمد رنجپور
معرفی کتاب
کتاب خاطرات بازیها، شیطنتها، دردها و رنجهای آزاده محمد رنجپور است. او در سال 1339 در محله قرهآغاج تبریز متولد شد. ایشان پس از کوچ به تهران مدتی در راهآهن مشغول کارشدند؛ اما او حس کرد گمشدهای دارد و آن را جبهه جا گذاشته است. وارد سپاه شد و داوطلب به مناطق جنگی اعزام گردید. تا سال 1366 درچندین عملیات بزرگ حضور فعال داشت تا اینکه نیمه شب 28 فروردین 1366 در منطقه ماووت کردستان به اسارت نیروهای بعثی در آمد و شکنجه او از همان جا آغاز شد. محمد را از سلولهای تنگ و تاریک، نمور و پر از ساس و شپش، به استخبارات و سپس به پادگان الرشیدو نهایت به مخوفترین اردوگاه با بیرحمترین شکنجهگران یعنی تکریت11 منتقل کردند. ایشان پنجم شهریور 1369 با افتخار و سربلندی به وطن بازگشت.
بچههای خیابان روبروی بهشت: زندگینامه شهدای مسجد رضایی
معرفی کتاب
کتاب «بچههای خیابان روبروی بهشت» روایتی از زندگینامه و خاطرات 74 شهید دلاور و 3 آزاده سرافرازی است که در کوچههای خیابان «شهید بنیطبا» واقع در خیابان خاوران میدان خراسان تهران نامشان میدرخشد. خیابان روبروی این خیابان قبل از تغییر نام، به خیابان «بهشت» موسوم بود و از همین رو نام این کتاب «بچههای خیابان روبروی بهشت» انتخاب شده است که خاستگاه بیشتر 74 شهید «مسجد رضایی» بود. این مسجد در جنوب شهر تهران با تقدیم بیش از هفتاد شهید نامآور، ماندگار و شنیدنی شد و نگارنده کتاب گوشهای از این تاریخ را به تحریر درآورده است.
دلنگران: روایتهایی از زندگی شهید احساناله قاسمیه فرمانده گردان امیرالمؤمنین (قدر) لشگر 27 محمد رسولاللهصلیاللهعلیهوآلهوسلم از دانشگاه کینگزویل تا دشت شلمچه
معرفی کتاب
احساناله قاسمیه فرزند عباس در سال 1336 در محله کلیمینشین سرپله کاشان در خانوادهای متمول و دیندار بدنیا آمد. مادرش خانهدار و پدرش از تجار چای و برنج کاشان و از بانیان هیئت قاسمبنالحسن کاشان بود. کودکی او پر شروشور و باجثهای درشت و قوی و در عین حال بسیار مهربان و شوخطبع بود. معروف است در مقر ریاست جمهوری، مقام معظم رهبری که آن زمان سمت ریاست جمهوری را داشت، وقتی صدای اذان احسان را می شنید میفرمود: «در اتاق محل کار را باز بگذارید قاسمیه اذان میگوید». پایان دوران سربازیش در سنندج، با علنی شدن انقلاب همزمان شد. در راهپیمایی که در دی ماه سال 57 به مناسبت تشییع جنازه استاد نجاتالهی برگذار شده بود مجروح شد. پدرش برای دور بودن او از فضای انقلاب او را برای ادامه تحصیل راهی آمریکا کرد. با شروع جنگ بر خلاف میل پدر درس را نیمه کاره رها کرد و به ایران بازگشت و عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گردان 9 پادگان ولیعصر شد. با آغاز عملیات بیتالمقدس با سمت فرماندهی گردان به جنوب رفت. در ابتدای عملیات از ناحیه پهلو مجروح شد و درحالیکه درمانش کامل نشده بود از بیمارستان فرار کرد و خودش را به خط مقدم رساند و ادامه عملیات در 19 اردیبهشت 1361 در جبهه خونینشهر در حالی که بچههای گردان در محاصره قرار گرفته بودند به درجه رفیع شهادت نائل شد.
حراج آخرین دوست
معرفی کتاب
رمان حراج آخرین دوست یک عنوان از مجموعه «رمانهای دوستداشتنی» است که در این رمان ها به موضوع دوستداشتن، عشق و محبت به ویژه در محیط خانواده، طبیعت، اطرافیان وهمنوعان و.. تأکید شده است و هر کدام به نوعی این روابط رو بررسی کردهاند.این اثر، یک داستان خیالی در ارتباط با شهری به نام اِنی وِر شروع میشود که هر روز و شب با شهری به نام پخ تو در جنگ است. روزهای زیادی است که داتر شخصیت اصلی داستان خنده را فراموش کرده است و آنقدر بچهها در پناهگاه ماندهاند که بازی کردن با هم را فراموش کردهاند تا اینکه پیرمردی وارد شهر میشود. پیرمرد دستفروش بود و با قدمهای بزرگ در خیایانهای خلوت شهر راه افتاد. دستفروش با دستهای پیر و لاغرش فرغونی پر از جعبههای بزرگ و کوچک را هل میداد و فریاد میزد …
همسایه ماهیها: روایتی ناشنیده از 336 ساعت ملاقات با مرگ و اسارت اکبر کاظمی
معرفی کتاب
در دلِ سختیهای جنگ، رشدهای بزرگی هم بود. سختیهایی که اکبر کاظمی شاید یکی از آن آدمهایی باشد که مزهاش را خوب چشیده است، آن هم درست وسط میدان مین وقتی برای شناسایی منطقه عملیاتی والفجر8 وارد خاک عراق شد. اما از بد حادثه پانزده روز و شانزده شب بیخ گوش عراقیها و در چند فرسخیشان زمینگیر میشود، طوری که نه راه پیش داشته، نه راه پس! او در این معرکه نه تنها پایش روی مین رفته و توان حرکت کردن از او گرفته میشود. روزبهروز هم ضعیفتر میشود. چهرهاش هم آنقدر عوض میشود که موقع نجاتش همه او را یک سرباز عراقی میدانند تا یک رزمنده ایرانی. اتفاقی که حالا سیواندی سال از وقوع آن میگذرد...
تاکسی دایموند 53: خاطرات خودنوشت دکتر غلامرضا شیران
معرفی کتاب
در «تاکسی دایموند 53» با داستانی واقعی سروکار داریم. از آن جنس داستانهایی که پر است از اتفاقات جالب و غیرمنتظره که خواننده را با خود همراه میکند. این کتاب، مقطعی از زندگی دکتر غلامرضا شیران را روایت میکند و مثل هر روایتی از زندگی، در گذر از فراز و نشیبهای بسیار شکل میگیرد. ماجرای جوانی است که به قصد تحصیل به آمریکا میرود و زندگی در جایی متفاوت از کشورش را تجربه میکند. چون هزینههای اقامت و تأمین حداقلهای زندگی زیاد هستند، او به عنوان راننده پارهوقت در تاکسیرانی مشغول به کار میشود. در یکی از عادیترین روزهای کاری در فرودگاه واشنگتن حادثهای روی میدهد و به ماجرایی مهم در زندگی قهرمان داستان تبدیل میشود...
پهلوان گردان میثم
معرفی کتاب
پهلوان گردان میثم مجموعه داستان کوتاه معاصر و ایرانی برای نوجوانان است که به بیان زندگی شجاعانه رزمندگان نوجوان دفاعمقدس میپردازد. سعید رزمنده نوجوان ورزشکار گردان میثم توانست با رشادتهای بیمانند خود دشمن متجاوز را به عقب برگرداند. خوانش این کتاب برای نوجوانان میتواند الگوی مناسبی باشد تا در مراحل زندگی تلاش و پشتکار را سرلوحهی کار خود قرار دهند.