کدوم خوشگلتریم؟ قرمز، زرد یا آبی
معرفی کتاب
این کتاب دربارة سه رنگ «قرمز»، «زرد» و «آبی» است. قرمز دوست دارد تنها باشد و کارها را به تنهایی انجام دهد. او نمیخواهد با زرد ترکیب شود تا هویج را رنگ کند، اما زرد و آبی با همدیگر دوست و ترکیب میشوند و درختهای سبز و طبیعت را رنگآمیزی میکنند. قرمز که تنها شده و هیچ دوستی ندارد تصمیم میگیرد با آبی و زرد ترکیب شود و و سایر رنگها را با همدیگر بسازند.
این کتاب در تلاش است تا کودکان با لزوم همکاریکردن با دیگران و اهمیت کار تیمی و دوستی در گروه آشنا شوند.
این کتاب در تلاش است تا کودکان با لزوم همکاریکردن با دیگران و اهمیت کار تیمی و دوستی در گروه آشنا شوند.
اژدها کوچولو خودخواه نباش!
معرفی کتاب
گاهی اوقات کودکان کارهایی میکنند که دوستانشان را ناراحت میکند، مثلاً سهم غذای دیگری را میخورند یا دوستشان را از روی نیمکت به زمین میاندازند و...! اژدهای نارنجی هم در این داستان از همین رفتارها داشت و خودخواه بود تا اینکه اژدهایی صورتی به مدرسه آمد. صورتی از نارنجی خیلی زورگوتر و خودخواهتر بود. اژدهای نارنجی زمانی که از رفتارهای اژدهای صورتی خسته شد، متوجه شد که کارهای خودش خیلی آزاردهنده است؛ برای همین تصمیم گرفت خوب و مهربان باشد. او با صحبتکردن توانست اژدهای صورتی را هم به کارهای نادرستش آگاه کند.
چه خودخواه!
معرفی کتاب
این کتاب دربارة دو دوست به نامهای ارنا و اردک است. آنها تکه چوبی پیدا میکنند. ارنا میخواهد آن چوب، شمشیرش باشد اما اردک دوست دارد آن را به چوب پرچم تبدیل کند. اختلاف نظر آنها به دعوا و بحث میرسد و با یکدیگر قهر میکنند اما در نهایت به نتیجه میرسند که چوب را به دو نیم تقسیم کنند تا حق هیچکدام پایمال نشود. این داستان به کودکان میآموزد برای حفظ دوستی و صلح در زندگی باید انصاف و مساوات را رعایت کرد و با خودخواهی و زیادهخواهی کارها به نتیجه نمیرسند.
از ناکجا
معرفی کتاب
روزی سروکلۀ یک دوست از ناکجا پیدا شد. سوسک از او پرسید از کجا آمده است؛ اما او خودش هم نمیدانست. دوست از راه رسیده، پیش سوسک ماند. آنها هر روز، بالای صخرۀ بزرگ باهم خوراکی میخوردند و به جنگل نگاه میکردند؛ اما یک روز صبح، وقتی سوسک از خواب بیدار شد، دوستش را ندید. او همهجا را به دنبال او گشت و متوجه شد که دوستش در جنگل گم شده است. سوسک راه افتاد تا او را پیدا کند.
اردکی که آب دوست نداشت
معرفی کتاب
این داستان دربارة یک اردک و یک قورباغه است. اردک از آب میترسد و حتی نمیتواند با باران کنار بیاید، اما قورباغه در آب زندگی میکند. این ویژگیها دردسرهایی را به وجود میآورد و آنها را در آب و خشکی با مشکل مواجه میکند؛ اما همین تضاد در محل زندگی باعث میشود تا بتوانند به همدیگر در حلکردن مشکلات کمک کنند و با وجود تفاوتهایشان، دوستی عمیقی را شکل بدهند.
من چسبیدهام به تو
معرفی کتاب
این خیلی خوب است که دوستی داشته باشیم که در همه لحظهها با ما باشد، در لحظههای غمگین یا شاد، در لحظههایی که خسته و بیحوصلهایم یا سرشار از انرژی هستیم. کسی که به ما احساس خوب بودن بدهد، کسی که لحظاتمان را زیباتر کند، تکهی آخر شکلاتش را با ما تقسیم کند و... . این کتاب با ترکیب تصاویر خلاقانه و با زبانی صمیمی، دوستی غیرمعمولی سنجاب و خرس را بیان میکند.
فرانکلین دوباره دوست میشود
معرفی کتاب
داستان این کتاب به موضوع «دوستی» میپردازد. سمور آبی یکی از دوستان «فرانکلین» است که دارد برای دیدنشان بعد از مدتها به محله میآید. فرانکلین خیلی هیجان دارد که سمور آبی را دوباره ببیند و با او مثل قدیم بازی کند. اما هر دوی آنها تغییر کردهاند و بزرگتر شدهاند. آیا آنها با تمام این تفاوتها باز هم میتوانند با هم دوست و خوش باشند؟
فرانکلین و کلاه دوچرخهسواریاش
معرفی کتاب
داستان این کتاب به کودکان میآموزد که مطابق نظر خود زندگی کنند و به سلیقه دیگران احترام بگذارند. «فرانکلین» با مادرش به مغازه میرود و یک کلاه ایمنی که رویش چراغ چشمکزن دارد انتخاب میکند و میخرد. روز مسابقه دوچرخهسواری فرانکلین خجالت میکشد کلاهش را سرش بگذارد چون میترسد دوستانش مسخرهاش کنند. آیا فرانکلین باید مطابق نظر و سلیقه دیگران عمل کند و کلاهش را کنار بگذارد یا... .
قصه یک گربه و پنج موش
معرفی کتاب
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود در شهری، خانه ای بود. توی این خانه لانهای بود. لانه 5 تا موش بازیگوش. اولی موش دم سفید، دومی موش دم سیاه، سومی موش دم دراز، چهارمی موش دم کوتاه، پنجمی موش پشمالو، چاق تپل مثل هلو... این قصه که بیانگر اتحاد و همدلی موشها است را میتوان هم از روی کتاب خواند و هم در بازی با انگشتان کودکان به کار گرفت.