راز عبادت
معرفی کتاب
در این کتاب دو نمایشنامه طنز وجود دارد. کریمخان زند، پیشکار و هنرمند جوان از آدم های نمایش اول به نام " مزد وقت " هستند. پیشکار به کریمخان می گوید:"هنرمندی جوان اجازه ورود می خواهد." کریمخان اجازه میدهد هنرمند هنرش را نشان داده و سوزنی را به وسیله پرتاب، از سوراخ سوزنی دیگر عبور میدهد. کریمخان میگوید 50 اشرفی به جوان بدهید و سپس یکصد ضربه به او شلاق بزنید. اشرفیها برای سرگرمی ما بود اما شلاق را به آن دلیل گفتم تا فکر و عمر خود را در راههای بیهوده صرف نکند. راز عبادت " نام نمایشنامهای دیگر با حضور مرد عابد، هیزم شکن و چوپان است. در قدیم در بیابان مردی عابد بود که بیش از عبادت، دل در گرو ریشهای بلند خود داشت. حضور چوپان و سخن با او، عابد را بیدار میکند و میبیند در عبادت اخلاص ندارد. راه رهایی را میپرسد. چوپان میگوید باید چاره را از حضرت موسی بپرسی. پیامبر خدا میگوید ریشت را رها کن. اما با این وضع تغییری در عابد پیدا نمیشود. باز مرد پرسان می شود و در ادامه چارهای مییابد.
دیدنی
معرفی کتاب
در این مجموعه دو نمایشنامه طنز گنجانده شده است. نمایشنامه اول،" تیرخطا "، داستان چند سرباز است که برای تمرین تیراندازی در میدان تیر جمع شده اند. یکی از آن ها همه تیرها را به خطا می زند و سرگروهبان را عصبانی می کند. سرگروهبان می گوید به جای تو بودم خودم را می کشتم.سرباز می رود و صدای شلیک می آید. اما این بار هم تیرش به خطا می رود. " دیدنی " نام نمایشنامه بعدی است. پیر مردی که گوشهای سنگینی دارد به عیادت همسایه خود می رود، اما چون گوش پیرمرد سنگین است سخن بقیه را درست نمی شنوند و این باعث مشکلاتی می شود.
سومیها
معرفی کتاب
این کتاب شامل هفت نمایشنامه، برگرفته از مضامین کتابهای درسی مقطع سوم ابتدایی است. دانشآموزان با اجرای این نمایشها میتوانند با شرکت در یک کار گروهی، خلاقیتهای نهفته در خود را شکوفا کرده و معلمان نیز میتوانند مفاهیم آموزشی را بهتر و سریعتر منتقل کنند. از جمله این نمایشنامهها میتوان به نمایش «راه پیروزی»، «یک تصمیم»، «پسر هوشیار» و «هر که نان از عمل خویش خورد» اشاره کرد.
خرگوش باهوش و دو قصّه نمایشی دیگر از کلیلهودمنه
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده سه قصه از کتاب «کلیله و دمنه»، در قالب نمایشنامه است. «خرگوش باهوش»، «چشمه ماه» و «حیله روباه» نام این داستانهاست. داستان «خرگوش باهوش» درباره خرگوشی است که تمام تلاش خود را میکند تا بتواند بهترین راهحل را برای انجام کارهایش بیابد. در پایان هر نمایشنامه، صفحهای برای راهنمایی خواننده در نظر گرفته شده است که شامل خلاصهای از داستان برای آشنایی کودکان با قصه اصلی است. مطالعه این داستانها، مهارت و تسلط در خواندن و خلاقیت نمایشی کودکان را افزایش میدهد. همچنین صورتکهایی همراه کتاب ارائه شده است که مطالعه کتاب را برای کودکان جذاب میکند.
دومیها
معرفی کتاب
کتاب حاوی یازده نمایشنامه است که با استفاده از کتابهای فارسی دوم و سوم ابتدایی نوشته شده است. «روباه و خروس»، «تصمیم کبری»، «مرغابی و لاکپشت» و «من یک مدادتراش هستم»، نام برخی از این نمایشنامههاست. نمایشنامه «آهای... شما هم بفرماید آش چغندر»، بر اساس داستان «چغندر پر برکت»، از کتاب دوم ابتدایی نوشته شده است و این موضوع را یادآوری میکند که: «به همدستی یکدیگر توانیم که دشمن را سر جایش نشانیم.»
ششمیها
معرفی کتاب
کتاب حاوی نُه نمایشنامه است. از جمله این نمایشنامهها میتوان به نمایشنامه «محبت»، «هدهد»، «میوه هنر» و «آوای گنجشکها» اشاره کرد. نمایشنامه «محبت» درباره نیکی کردن به دیگران و نتیجه آن است. نمایشنامه «سواره و پیاده»، این سخن سعدی را یادآوری میکند که: «هر که نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طایی نبرد.»
محاکمه گرگ بدجنس مهربان
معرفی کتاب
این نمایشنامه برای کودکان نوشته شده است. «گرگ بدجنس»، به اتهام رفتن به خانه «بزبزقندی» و دزدیدن بچههای او، محاکمه میشود. گرگ بچهها را دزدیده؛ ولی نخورده است. او از خود دفاع میکند و میگوید بچههای خانم بزی چه بلایی سرش آوردهاند. سرانجام «شیر» که قاضی دادگاه است، حکم را صادر میکند و گرگ با شنیدن آن از هوش میرود. قاضی چه حکمی داده است؟
زرد نخودی سبز کشمشی
معرفی کتاب
این نمایشنامه برای کودکان نوشته شده است و درباره پیرزن و پیرمردی است که فرزندی ندارند. پیرزن در انتظار اتفاقات خوب است و آرزو میکند که خوابهایش تعبیر شود. یک روز پیرزن در میان خوشه انگور دانه کشمشی میبیند. کشمش به دختری با لباس سبز تبدیل میشود و پیرزن را مادر صدا کرده و اصرار میکند که غذای پدرش را به مزرعه ببرد؛ اما در راه گم میشود و... .
چراغی در باد
معرفی کتاب
این نمایشنامه درباره دختری به نام «ستاره» است. او بسیار بااستعداد است و به دوستش «عاطفه» کمک میکند تا برای کنکور آماده شود. عاطفه با موفقیت کنکور را پشت سر میگذارد؛ اما ستاره تصمیم گرفته است برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود؛ چون معتقد است در ایران آیندهای ندارد. اتفاقاتی که در ادامه رخ میدهد، ستاره را از تصمیمش منصرف میکند.
المپیاد در فرودگاه
معرفی کتاب
کتاب نمایشنامهای درباره تیم المپیاد دانشآموزی ایران است که به دلیل ندادن ویزا، نمیتوانند در بیستمین المپیاد جهانی کامپیوتر، در «قاهره»، شرکت کنند. نمایش با صحنهای از فرودگاه «دوحه» و گفتوگوی دانشآموزانی که راهی المپیاد هستند، شروع میشود. به آنها اجازه ورود به مصر را نمیدهند. پس از پیگیری زیاد، مشکل حل میشود؛ اما فرصت بسیار کم است و بچهها مجبور میشوند غیرحضوری در مسابقه شرکت کنند.