مداد و تراش و کتاب
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی سه شعر است که به کودکان میآموزد تا مراقب وسایل و لوازمالتحریر خود باشند. در شعر اول، کودک، مدادش را گوشهای جا میگذارد. موشی آن را برمیدارد تا برای بچهاش ببرد؛ اما... . شعر دوم، درباره تراش کودک است که بز زنگولهپا آن را پیدا میکند و با خودش میبرد تا شاخهایش را تیز کند. شعر سوم، داستان کتابِ کودک است که باد آن را با خود میبرد؛ ولی... .
چتر و کلاه و لیوان
معرفی کتاب
این کتاب شامل سه شعر است و به کودکان میآموزد تا مراقب وسایلشان باشند. در شعر اول، کودک چترش را گوشهای جا میگذارد. آقای خروس آن را پیدا میکند و میخواهد چتر را برای جوجهاش ببرد؛ اما کودک سر میرسد... . شعر دوم درباره کلاه گرم و نرم کودک است که کلاغها آن را پیدا میکنند و شعر سوم درباره لیوان که قورباغهای آن را برمیدارد... . در پایان هر سه شعر، وسایل پیدا شده از کودک میخواهند که حسابی مواظب آنها باشد.
خنگله و لوازم تحریر
معرفی کتاب
کودک در حال مشق نوشتن است؛ اما مرتب نوشتههایش خراب میشود. مداد از او میخواهد دوباره بنویسد و کودک با ناراحتی دوباره مینویسد؛ ولی باز هم نوشته خراب میشود! درحالیکه کودک با عصبانیت، دفتر را خط خطی میکند، ناگهان صدای دفتر درمیآید که... . دفتر از کودک میخواهد که نوشتهها را پاک کند و دوباره بنویسد. در همین موقع پاککن وارد صحنه میشود و... .
ابر سفید، ابر سیاه
معرفی کتاب
گل سرخ، گل شقایق، درخت بید و درخت سرو، همه منتظر گنجشک هستند تا برگردد و خبرهای خوبی برایشان بیاورد. مدتهاست که باران نباریده و آنها به شدت تشنه هستند. همه امیدوارند به غیر از درخت بید. او فکر میکند محال است که گنجشک به آن باغ خشک برگردد؛ اما بعد از چند دقیقه گنجشک از راه میرسد؛ اما غمگین است. او برای درختها و گلها توضیح میدهد که ابر سفید قبول کرده است که به باغ بیاید و ببارد؛ اما او نمیتواند خودش بیاید و باید منتظر باد باشد؛ ولی شاید تا چند روز آینده باد نیاید و برای همه خیلی دیر شود!
سؤال سؤال چه کسی داده به گل این همه رنگ؟
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده اشعاری است که به کودکان کمک میکند ضمن درک محتوای شعر به پرسش و پرسشگری روی آورند. توجه ویژه اشعار به رشد و نمو گیاهان و حیوانات است و در آن به پرسشهایی مانند علت سبز بودن رنگ برگ درختان، علت دگرگونی گیاهان در فصول مختلف سال، چگونگی بسته شدن پیله ابریشم، برای تبدیل شدن به پروانه و... پاسخ داده میشود.
آنچه باید درباره کودک خود بدانیم، براساس سخنرانیهای دکتر ماریا مونتهسوری
معرفی کتاب
کتاب« آنچه باید دربارهی کودک خود بدانیم» بر اساس سخنرانیهای دکتر ماریا مونتهسوری تالیف شده است. روش مونتهسوری روش تعلیم و تربیت علمی است و مبنای آن شناخت دوران کودکی است. این روش بر مبنای قوانین رشد بدنی و ذهنی کودک پایهگذاری شده است. بدین گونه که کودک را دنبال میکنیم و اجازه میدهیم به پیشبرود و کم کم با مشاهدهی کارهایی که انجام میدهد نیازهایش را کشف میکنیم و در برآورده ساختن آنها به او کمک مینماییم. این کتاب دارای 21 فصل و برای مربیان، محققان و دانشجویان علومتربیتی مناسب است.
سنجابها وارد میشوند...
معرفی کتاب
پاییز از راه رسیده است و همه حیوانات جنگل برای خواب زمستانی آماده میشوند؛ اما سنجاب کوچولو، «سایریل»، بیخیال، تاببازی میکند. همه انبارهایشان را پُر کردهاند؛ اما سایریل هیچ غذایی ندارد؛ حتی یک دانه! ناگهان گوشه شاخه درختی، میوه کاجی میبیند. از آن طرف، «بروسِ» آیندهنگر با اینکه انبارش پر از آذوقه است، میخواهد آن میوه کاج را هم به دست آورد. آن دو باهم به طرف میوه کاج میدوند؛ ولی میوه از درخت میافتد و... . حالا میوه در رودخانه بالا و پایین میرود و سایریل و بروس تلاش میکنند آن را بگیرند؛ ولی میوه کاج نصیب پرندهای میشود. سنجابها به لبه آبشار رسیدهاند و هرلحظه ممکن است سقوط کنند. چه اتفاقی برای آنها میافتد؟
آقای باکلاه و آقای بیکلاه
معرفی کتاب
نویسنده کتاب، علاوهبر اینکه با داستانهایش کودکان را میخنداند، نکات آموزشی و اخلاقیای را هم متذکر میشود. کتاب حاضر حاوی چندین داستان کوتاه طنز است. تماشا کردن تلویزیون، بیماری و مدرسه، آرزو، احترام و بچه تنبل، موضوع بعضی از این داستانهاست. داستان «آقای باکلاه و آقای بیکلاه، درباره دو مرد است. یکی، یک سر دارد و ۲۳ کلاه و یکی، ۲۳ کلاه دارد و یک سر! هنگامیکه این دو یکدیگر را ملاقات میکنند، اتفاق عجیبی رخ میدهد. آقای باکلاه، تنهای کلاه آقای بیکلاه را میخرد!
قندیل کوچک
معرفی کتاب
امیر شهر از دنیا میرود و تنها بازماندهاش، دختر کوچکش است که نمیتواند به جای پدر بنشیند. امیر در وصیتنامهاش از دخترش خواسته است که خورشید را به قصر بیاورد تا بتواند جانشین او باشد، وگرنه تمام عمرش را باید در صندوق دربستهای بگذراند! دخترک همراه دانشمند پیر قصر به بالای کوه میرود؛ اما خورشید بسیار دور است و دست هیچ انسانی به آن نمیرسد. دخترک غمگین است و نمیداند چه کند تا اینکه در اتاقش نامهای پیدا میکند. در نامه نوشته بود: «تو نمیتوانی خورشید را در اتاق دربستهای پیدا کنی». دخترک... .
توپ پشمی جادویی
معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره دوستی، بخشش و مهربانی است. روزی توپ پشمی بزرگی خیلی آرام آمد و روی تیغهای جوجهتیغی نشست و... . عنکبوت به جوجهتیغی بافتن را یاد داد و جوجهتیغی برای موش یک ژاکت بافت؛ ولی ژاکت به پنیر توپی بزرگ تبدیل شد! موشکوچولو پنیر را از هرچیزی بیشتر دوست داشت. جوجهتیغی برای قورباغه دستکش بافت؛ ولی دستکشها به آینه تبدیل شدند، چیزی که قورباغه آرزویش را داشت! جوجهتیغی برای خرسی، هزارپا و حلزون هم چیزهایی بافت؛ ولی هرکدام به چیزی تبدیل شدند که آنها آرزویش را داشتند. روزی خرچنگ به خانه جوجه تیغی آمد و خواست برایش طناب بلند و محکمی ببافد تا بتواند نهنگی را که در ساحل گیر افتاده بود، نجات دهد؛ اما از توپ پشمی فقط یک تکه خیلی کوچک باقی مانده بود و... .