سوفی و کدو حلوایی
معرفی کتاب
«سوفی» با پدر و مادرش به بازار میرود و یک کدو حلوایی میخرد. پدر و مادر به فکر درست کردن شام با کدو هستند؛ اما سوفی ... . سوفی با ماژیک برای کدو حلوایی چشم و دهان میکشد، بعد دورش را پتو میپیچد و تابش میدهد تا بخوابد! او اسم کدو حلوایی را «برنیس» میگذارد و او را همهجا با خود میبرد. پدر و مادر سعی میکنند برای سوفی توضیح دهند که برنیس فقط یک کدو است و باید با آن غذا درست کرد و او باید یک اسباببازی واقعی داشته باشد؛ اما سوفی فقط برنیس را میخواهد تا اینکه... .
مامان دیوید همیشه می گوید: نه، دیوید!
معرفی کتاب
وقتی «دیوید» پنجساله بود، این کتاب را نوشت و خودش هم آن را نقاشی کرد. دیوید در همه صفحههای کتاب نوشته بود: «نه دیوید!» او در هر صفحه، همراه این جمله، نقاشیای هم از خودش کشید که سرگرم کارهایی بود که نباید انجام میداد. مثلاً نباید با غذایش بازی کند، نباید با پاهای کثیف وارد خانه شود، نباید... . حالا دیوید حسابی بزرگ شده است؛ ولی بعضیچیزها هیچوقت عوض نمیشوند! مادرش او را از خیلی کارها منع میکند؛ ولی همیشه او را دوست دارد!
مدیریت و برنامهریزی برای دوران اولیه کودکی
معرفی کتاب
آموزش کودکان در سنین ابتدایی آموزشی قانونمند و هدفدار است که در جریان آن افراد براساس خصوصیات و سطح رشدشان آموزش میبینند. در جریان آموزش پیشرفت جسمانی، شناختی و عاطفی کودکان در مسیر ارزشهای فرهنگی جامعه هدایت میشود. کتاب در پنج بخش تنظیم شده است. در دو بخش ابتدایی به مدیریت مدارس، برنامههای مراقبت از کودکان و برنامهریزی آموزش اشاره میشود. در سه بخش انتهایی پیرامون مدیریت و آموزش کارکنان مدارس، بودجه و مشارکت والدین و جامعه بحث شده است.
مسابقه تونلکنی
معرفی کتاب
بچهخرگوشها حوصلهشان سررفته است. خرگوش پیر پیشنهاد میدهد که مسابقه کندن تونل بدهند و برنده یک سبد پر از هویج بگیرد. «دُمتوپی» میگوید، همیشه «پیلیپیلی» برنده میشود و «تُپلک» با اخم میگوید، این کار خیلی بیمزه است. «کوچولی» به گریه میافتد؛ چون همیشه آخر میشود. پیلیپیلی از اینکه دوستانش از برنده شدن او ناراحت هستند، تعجب میکند. حالا همه با فاصله، کنار هم میایستند و با علامت خرگوش پیر شروع به کندن میکنند... . خرگوش پیر هرچه صبر میکند، خبری از بچهخرگوشها نمیشود و همهجا ساکت است. چه اتفاقی برای آنها افتاده است؟
بردن پیانو به ساحل؟ هرگز!
معرفی کتاب
مادر «مگنولیا» میگوید وسایلش را بردارد تا به ساحل بروند و منظورش بیلچه مخصوص شنبازی و قایق یا بشقاب پرنده است، نه پیانو! اما مگنولیا پیانو را با خودش میبرد و قول میدهد آن را سالم نگه دارد؛ ولی رساندن پیانو به ساحل اصلاً کار راحتی نیست و مرغان دریایی و... . مگنولیا همراه پیانو آببازی میکند و بعد پیانو آنقدر دور میشود که دیگر دست او به آن نمیرسد. حالا مگنولیا آرزو میکند ای کاش هیچوقت پیانو را با خودش به ساحل نمیآورد.
بردن تمساح به مدرسه؟ هرگز!
معرفی کتاب
معلم از بچههای کلاس میخواهد چیزی از طبیعت را به کلاس علوم ببرند و منظورش یک تکه چوب، چند تا سنگ درخشان و... است؛ اما «مگنولیا» تمساحش را به کلاس میبرد! او برای معلم توضیح میدهد که هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و تمساح او ساکت و دست به سینه مینشیند. ناگهان وسط صحبت معلم، صدای خنده مگنولیا بلند میشود؛ چون تمساح یک نقاشی خندهدار به او نشان داده است. سر کلاس هنر، موشکی لای موهای معلم گیر میکند و... . مگنولیا حسابی به دردسر افتاده است!
بهبود سطح رشد در دوره اول کودکی
معرفی کتاب
اوایل کودکی دورهای حساس است که کودکان در آن به رشد جسمی، شناختی و هیجانی میرسند. مداخلۀ آگاهانه در این دوره، به پیشرفت رشدی کودک کمک میکند. کتاب حاضر در ابتدا مسیر و شاخصههای رشد را در کودک عادی بررسی میکند. سپس به رشد کودکان مبتلا به اتیسم، فلج مغزی و اختلال رفتاری میپردازد. تغذیه برای رشد بهینه و مراقبت به منظور رشد متناسب کودکی نیز در بخشهای پایانی کتاب مطرح شدهاند.
آدا دانشمند کوچک
معرفی کتاب
«آدا ماری» تا سه سالگی حرف نمیزند. او مدام در تختش بالا و پایین میپرد، به این طرف و آن طرف سرک میکشد و انگار در سکوت دنیا را کشف میکند. بالاخره در سه سالگی و هنگامی که از ساعت بزرگ خانه بالا رفته است و در پاسخ فریادهای پدر و مادر که میگویند بیا پایین! اولین کلمه را بر زبان میآورد، چرا؟ آدا ماری سوالهای زیادی دارد و عاشق آزمایشهای علمی است. او همهچیز را با دقت میبیند و بررسی میکند؛ اما مادر و پدرش دنبال راهی میگردند تا شاید ماری از این همه سوال و آزمایش دست بردارد. آیا آنها موفق میشوند این کار را انجام دهند؟
بچهخرس
معرفی کتاب
بچهخرس از غار تاریک بیرون میآید و به دنبال پروانهای میدود. مادر عصبانی است؛ چون خرسکوچولو اصلاً مراقب جلوی پایش نیست. بچهخرس دوستش را در سراشیبی تپه هُل میدهد و هر دو با سرعت به پایین تپه میافتند. مادر باز هم عصبانی است و فریاد میزند که مواظب باشید. خرس کوچولو تلاش میکند ماهی بگیرد و وقتی موفق نمیشود، مادر به او یاد میدهد که چطور این کار را انجام دهد. خرسکوچولو از خوردن عسل سیر نمیشود؛ اما مادر میگوید نباید زیاد بخورد؛ چون ممکن است مریض شود. وقت خواب است و بچهخرس خسته است. او در میان بازوان بزرگ و قوی مادرش به خواب میرود.
میمون حیلهگر و لاکپشت عاقل
معرفی کتاب
میمون و لاکپشت دوست هستند. روزی درخت موزی را در رودخانه پیدا میکنند و آن را به دو قسمت تقسیم کنند. میمون حیلهگر قسمت بالای درخت را برمیدارد و لاکپشت هم ریشه درخت را میبرد و میکارد. بعد از مدتی، درخت لاکپشت حسابی موز میدهد؛ ولی لاکپشت نمیتواند از درخت بالا برود و از میمون کمک میخواهد. میمون بدجنس بالای درخت میرود و همه موزها را میخورد. لاکپشت که بسیار عصبانی است، زیر درخت بوتههای خار میگذارد و وقتی میمون پایین میآید... . میمون قول میدهد که این کار او را تلافی کند و... .