Skip to main content

رفتم به باغ زردآلو

معرفی کتاب
دخترک کلاغ کوچولو را می‌بیند که زردآلو می‌چیند و سبدش را پر می‌کند. دخترک از کلاغ می‌خواهد که زردآلوها را تنها نخورد؛ اما کلاغ تا صدای دختر را می‌شنود، فرار می‎کند و دخترک هم به دنبالش می‎دود تا به دسته‎ای کلاغ می‎رسد که مهمانی دارند و... .

رفتم به باغ پسته

معرفی کتاب
در گوشه‌ای از باغ پسته، موش کور خسته و گرسنه نشسته است. کلاغ مهربانی که در باغ زندگی می‌کند، موش کور را می‌بیند و برایش پسته می‎چیند؛ اما دهان پسته بسته است و موش کور آنقدر خسته‌ است که نمی‎تواند پسته را بشکند. حالا برای موش کور بیچاره چه اتفاقی می‌افتد؟

رفتم به باغ پرتقال

معرفی کتاب
خانم مرغ با جوجه‌هایش به باغ پرتقال می‌رود تا بچه‌ها با جوجه‌های کلاغ بازی کنند؛ اما شغال گرسنه هم آنجاست! شغال خوشحال از این همه غذای خوشمزه، سعی می‌کند جوجه‌ای شکار کند که جوجه‌های کلاغ شروع می‌کنند به چیدن پرتقال و با این کار، اتفاق غیرمنتظره‌ای پیش‌می‌آید که شغال به مقصود خود نمی‌رسد.

رفتم به باغ انگور

معرفی کتاب
دخترک در باغ انگور، خاله قورباغه را می‌بیند و برایش خوشه‌ای انگور می‌چیند؛ اما قورباغه به دنبال زنبوری می‌رود. قورباغه زنبور را شکار می‌کند و می‌خورد و ناگهان صدای فریادش بلند می‌شود! زنبور، زبان قورباغه را نیش زده است! حالا خاله قورباغه باید چه کار کند؟

رفتم به باغ انجیر

معرفی کتاب
مارمولک در باغ انجیر، جیرجیرکی را می‌بیند که روی شاخه‎ای خوابیده است. مارمولک با خوشحالی به طرف او می‌رود تا شکارش کند که ناگهان باد تندی می‎وزد و انجیری را از شاخه جدا می‌کند. انجیر روی جیرجیرک می‎افتد و او را بیدار می‎کند و... . فقط یک انجیر نصیب مارمولک می‌شود!

رفتم به باغ انار

معرفی کتاب
در باغ انار، مار روی شاخه درختی نشسته و منتظر شکار است تا اینکه گنجشک کوچکی می‌بیند و همین که می‌خواهد به طرف او حمله کند، کلاغ روی مار می‌نشیند. با این کار کلاغ، مار روی زمین می‎افتد و مجبور می‌شود فرار کند.

دارو و درمان

معرفی کتاب
کتاب حاضر شعری است درباره سلامتی. شاعر ابتدا به کودکان تذکر می‌دهد که باید نظافت و بهداشت را رعایت کنند تا بیمار نشوند و هنگام بیماری هرگز سرِخود دارو مصرف نکنند؛ چون بسیار خطرناک است و حتماً نزد پزشک بروند و به توصیه‌های او عمل کنند.

زیباست شهر من

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی چهار شعر درباره محیط زیست و نگهداری از آن است. «با بیل و جارو»، «باغبان»، «خانه دوم» و «محله ما»، نام این اشعار است. دز شعر اول کودکی از زحمات پدرش می‌گوید که یک «پاکبان» است. شعر دوم درباره باغبانی است که گل‎های زیبا می‌کارد و از آن‌ها مراقبت می‌کند. شعر سوم به کودکان یادآوری می‌کند که کوچه و خیابان، خانه دوم ماست و نباید در آن زباله ریخت. شعر چهارم درباره محله‌ای زیبا و تمیز سخن می‌گوید.

جیر‌و‌جیر‌و‌جیر قور‌و‌قور‌و‌قور

معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده یازده شعر کوتاه است. «تابستونه»، «زنبوره»، «دماغ»، «منظور بد» و «مامان‌بزرگ»، نام بعضی از این اشعار است. در شعر مامان‌بزرگ، کودک از معلمش اجازه می‌خواهد تا مادربزرگش را به مدرسه ببرد تا او هم الفبا را یاد بگیرد. شعر «منظور بد»، درباره دخترکی است که به اشتباه، روی سبزه‌ها پا می‌گذارد؛ ولی منظور بدی نداشته است و عذرخواهی می‌کند.

مگر لب زیپ دارد

معرفی کتاب
این کتاب شامل دَه شعر کوتاه است. شعرها درباره امام هشتم، «امام رضا» (ع)، مسجد، درخت، کتاب، باران و... است. «موفقیت رود»، «کوه تو عاشق است»، «صدای باران»، «با خوردن درخت»، نام بعضی از این اشعار است. در شعر «به گل‌ها وحشی نگویید»، شاعر از آدم‌ها می‌خواهد که به گل‌ها نگویند وحشی، چون آن‌ها زودرنج هستند. گل‌ها دوست خاک و مانند گنج پرارزشند! و شعر «مگر لب زیب دارد» درباره کودکی پرحرف است که سوال‌های زیادی دارد.