Skip to main content
معرفی کتاب
چشم‌های پیرمرد خیاط دیگر درست نمی‌بیند و او نگران است که مبادا چشم‌هایش را از دست بدهد. خیاط از خدا می‌خواهد که این روزی حلال را از او نگیرد. شبی کسی یا چیزی نورانی به کلبه پیرمرد می‌رود و از او می‌خواهد که برایش لباس عروسی بدوزد. پیرمرد غرغر می‌کند که وقت ندارد و دستش پُر است و... ؛ اما آن چیز نورانی اصرار می‌کند و سرانجام خیاط قبول می‌کند که لباس عروسی او را بدوزد؛ اما آیا پیرمرد خیاط از عهده این کار برمی‌آید؟
مجموع صفحات
20
سال چاپ
1397

اطلاعات شناسنامه ای

نام مجموعه
بهترین نویسندگان ایران
مولف
پوریا، سرور

ناشر

شابک
9786003204478
نوع کتاب
تربیتی
قطع کتاب
خشتی
نتیجه داوری کتاب
برای ورود به مدرسه بلامانع است
درجه بندی
درجه 2

اطلاعات کتابشناختی

دوره و درس

پایه
دوم
سوم
چهارم
مخاطب
دانش‌آموز