Skip to main content

فرانکلین و کلاه ایمنی

معرفی کتاب
فرانکلین کلاه ایمنی جدیدی خریده است؛ چون آزمون دوچرخه‌سواری دارد. او به جای کلاه خودش، کلاه دوستش را می‌گذارد؛ چون فکر می‌کند دوستانش کلاه او را مسخره خواهند کرد؛ ولی فرانکلین با آن کلاه نمی‌تواند آزمون دهد؛ چون کلاه برایش بزرگ است و به این نتیجه می‌رسد که از کلاه خودش استفاده کند.

دوست داری یک نهنگ ببینی؟

معرفی کتاب
اگر می‌خواهید یک نهنگ ببینید، باید کنار پنجره و رو به دریا بنشینید و تمام حواس خود را متمرکز کنید؛ چون اگر حواستان پرت شود، نهنگ را نخواهید دید. پیام داستان این است که برای رسیدن به هدف باید روی آن تمرکز کرد.

صلح (جنگ دور شو)

معرفی کتاب
این کتاب داستان «بن» و هم‌بازی‌اش، «امیلی»، است که بر اثر جنگ از هم جدا می‌شوند. بن و امیلی همیشه با هم بازی می‌کنند و خیلی یکدیگر را دوست دارند؛ اما جنگ آن‌ها را از هم جدا می‌کند. سرانجام بعد از مدت‎ها، جنگ تمام شده و صلح برقرار می‌شود؛ ولی... .

رابینسون کروزو

معرفی کتاب
دو برادر بزرگ‌تر «رابینسون»، کشته و ناپدید شده‌اند. پدر و مادر رابینسون به هیچ‌وجه نمی‌خواهند او را از دست بدهند. آن‌ها حاضرند هر کاری بکنند تا او در کنارشان بماند؛ ولی رابینسون عاشق ماجراجویی و سفر به سرزمین‌های دور است. او می‌خواهد شبانه فرار کند و با کشتی به سرزمین‌های ناشناخته برود.

فرانکلین در صحنه

معرفی کتاب
فرانکلین برای بازی در نمایشِ شاهزاده فندوق‌شکن، انتخاب شده است. او بارها و بارها تمرین می‌کند؛ ولی باز هم نگران است که مبادا حرف‌هایش را فراموش کند. فرانکلین از صحنه و تماشاچیان می‌ترسد و هر بار که روی صحنه می‌رود، تمام حرف‌هایش را فراموش می‌کند. سرانجام به کمک آقای جغد و دوستانش می‌تواند نقش خود را به خوبی اجرا کند.

پتوی فرانکلین

معرفی کتاب
فرانکلین پتوی آبی رنگش را گم کرده است. او همه جا را می‌گردد؛ ولی آن را پیدا نمی‌کند. فرانکلین نمی‌تواند بدون پتویش بخوابد. آن شب او مجبور می‌شود با پتوی کهنه پدرش بخوابد. صبح روز بعد به سراغ دوستانش می‌رود تا درباره پتو از آن‌ها سؤال کند.

فرانکلین یک حیوان خانگی می‌خواهد

معرفی کتاب
فرانکلین مدت‌هاست که دلش می‌خواهد یک حیوان خانگی داشته باشد. او موضوع را با پدر و مادرش در میان می‌گذارد. آن‌ها می‌گویند که باید در این باره فکر کنند. فرانکلین به حیوانات مختلف فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد که یک ماهی طلایی کوچولو بخرد.

باشگاه سری فرانکلین

معرفی کتاب
فرانکلین بازی‌های گروهی را دوست دارد و تصمیم می‌گیرد با دو سه نفر از دوستانش، باشگاهی درست کند؛ اما باشگاه او جای کوچکی است و اجازه نمی‌دهد که سگ آبی وارد شود. سگ آبی خودش، باشگاهی تشکیل می‎دهد و کارهای هیجان‌انگیزی می‌کند . فرانکلین دوست دارد به باشگاه سگ آبی ملحق شود.

فرانکلین و رعد و برق

معرفی کتاب
فرانکلین یه لاک‌پشت کوچولو است و می‌تواند خیلی کارها بکند؛ ولی از توفان و رعد و برق می‌ترسد. او به خانه روباه می‎رود تا آنجا با دوستانش بازی کند؛ اما باران شروع می‌شود و فرانکلین به شدت می‌ترسد. دوستان او برایش توضیح می‌دهند که رعد و برق از کجا می‌آید.

فرانکلین و دوستانش به موزه می‌روند

معرفی کتاب
فرانکلین همراه دوستان و معلمش، آقای جغد، به موزه می‌روند. سگ آبی درباره بزرگی دایناسورها و مقدار غذایی که می‌خورند، صحبت می‌کند و همین موضوع فرانکلین را می‌ترساند. بچه‌ها به قسمت‌های مختلف موزه می‌روند و چیزهای زیادی یاد می‌گیرند. هنگاهی که به سالن دایناسورها می‌روند، فرانکلین با اسکلت آن‌ها مواجه می‌شود و متوجه می‌شود که آن‌ها میلیون‌ها سال پیش زندگی می‌کردند.