آبشار یخ
معرفی کتاب
«آبدره» در حال یخ زدن است. «سولویگ» با خواهر و برادرش در قلعه هستند و منتظر آذوقه. تنها بُز قلعه، دیگر شیر نمیدهد و سبزیجات هم در حال اتمام است. روزها به تمرین میگذرد و شبها با غذای بخور و نمیری خودشان را سیر میکنند و همچنان منتظرند. روزی کشتیای میبینند که در حال نزدیک شدن است. همه از خوشحالی فریاد میکشند؛ ولی... .
موریس و کتابهای پرنده
معرفی کتاب
«موریس» عاشق قصه و کتاب است. او هر روز تمام اتفاقات و احساساتش را مینویسد. روزی توفان بزرگی به پا میشود و همه چیز را به هم میریزد. موریس خانمی را میبیند که کتابهای پرنده، او را به دنبال خودشان، به بالا میکشند. خانم پرنده داستانی را که خودش بیشتر از همه دوست دارد، برای موریس میفرستد و آن کتاب موریس را به دنبال خود، به اتاق عجیب و غریبی میبرد که پُر از کتاب است.
کنسرت آقای خرس
معرفی کتاب
بچهخرس در جنگل پیانویی پیدا میکند و هر روز به آنجا میرود و پیانو میزند. بعد از مدتها او به شهر میرود و با نواختن پیانو، همه را شگفتزده میکند؛ اما دلتنگ دوستانش میشود. خرس به جنگل بازمیگردد و درحالیکه فکر میکند دوستانش او را فراموش کردهاند، با صحنهای مواجه میشود که نمیتواند باور کند.