فرانکلین معذرت میخواهد
معرفی کتاب
فرانکلین و دوستانش قصد دارند خانه درختیشان را به شکل یک کشتی درآورند. خرس وسیله خاصی میآورد که میخواهد کسی از آن باخبر نشود و به صورت یک راز باقی بماند؛ اما فرانکلین این راز را به روباه میگوید و از او قول میگیرد که این راز را به هیچ کس نگوید. روباه هم این راز را با سگ آبی در میان میگذارد و... .
فرانکلین خواهرش را میبخشد
معرفی کتاب
ماهی طلایی فرانکلین کنار برکه گم شده است و خواهر فرانکلین مقصر است. فرانکلین ساعتها دنبال ماهی میگردد؛ ولی نمیتواند آن را پیدا کند. او بسیار عصبانی است و با خواهرش قهر کرده است و نمیتواند موضوع را فراموش کند؛ ولی خواهر فرانکلین هم خیلی ناراحت است و بارها معذرتخواهی میکند. سرانجام فرانکلین خواهرش را میبخشد و با او آشتی میکند و ماهی هم پیدا میشود.
متشکرم؛ از ته دل
معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان زندگی دختری به نام «هیتی» است. بین سالهای ۱۸۵۴ و ۱۹۲۹ حدود ۱۵۰۰۰۰ کودک برای یافتن زندگی بهتر، سوار «قطارهای یتیمان» شدند. بسیاری از این کودکان اعتراف میکردند که به زندگی بهتری دست یافتهاند؛ ولی عدهای دیگر شکایت داشتند که نهتنها به آنها رسیدگی نشده است، بلکه مورد آزار و اذیت هم قرار گرفتهاند. هیتی یکی از این کودکان است.