بازنویسی

کتاب «قصّه‌های مثنوی، خرگوش باهوش» یک اثر داستانی است که از داستان‌های مثنوی معنوی اقتباس شده است. این کتاب با زبانی ساده و روان، داستان‌های آموزنده و جذاب مثنوی را برای کودکان بازگو می‌کند. در کتاب می‌خوانیم: «شیر با عصبانیت گفت: «بگو چه گفت؟» خرگوش با ترس گفت: «حرف بدی زد قربان. نمی‌توانم آن را بگویم.» شیر که حالا از جایش بلند شده بود، دوباره داد زد: «نترس. هرچه گفت به من بگو!» خرگوش هم سرش را پایین انداخت و گفت: «شیر بزرگ گفت، برو به آن شیر ترسو بگو زودتر از جنگل برود. از امروز من همه‌کاره هستم!»

کتاب «درخت زندگی»، یک اقتباس کودکانه از دفتر دوم مثنوی معنوی مولانا است. این کتاب با زبانی ساده و امروزی، مفاهیم عرفانی و اشعار مولانا را برای کودکان بازگو می‌کند. سرزمین خوش‌آب‌ورنگ ما، ایران، گنجینه‌ی بیکرانی از مفاخر ادبی را در دل خود جای داده. مولانا جلال‌الدین بلخی معروف به مولوی نیز یکی از همین نام‌های آشناست که تا ابد می‌توان به زندگی پربار و اشعار و آثار بی‌مانند او افتخار کرد. داستان‌های مثنوی مولوی، سرشار از مفاهیم آموزنده و اندرزگونه هستند که با زبان طنز و شوخی به مخاطب منتقل می‌شوند. نویسنده‌ی کتاب درخت زندگی به‌خوبی از این ظرفیت ادبی ویژه بهره برده تا برای مخاطبان کوچک خود اوقات خوش و سرگرم‌کننده و درعین‌حال مفید و پرنکته فراهم کند.

«مجموعه قصه‌های زیبای مولوی» شامل قصه‌هایی از کتاب مثنوی مولوی است که به نثر و با زبان ساده بازنویسی شده است. بعد از پایان هر قصه، ابیات مربوط به هر تصویر در یک صفحه بیان شده است. جلد پنجم: چهار قصه درباره‌ی حیله‌گری روایت می‌کند:‌ «مرد مفلس، دزد قوچ، حیله‌ی شاگردان، خر برفت و خر برفت»، داستان شخصیت‌هایی را روایت می‌کند که فریب حیله‌گران را خورده‌اند و مالشان از دست رفته است و خواننده را دعوت به خرد و توجه به مکر حیله‌گران می‌نماید.

«مجموعه قصه‌های زیبای مولوی» شامل قصه‌هایی از کتاب مثنوی مولوی است که به نثر و با زبان ساده بازنویسی شده است. بعد از پایان هر قصه، ابیات مربوط به هر تصویر در یک صفحه بیان شده است. جلد چهارم: چهار قصه درباره‌ی نادانی روایت می‌کند:‌ «دزد دهل‌زن، شیر و گاو روستایی، مرد ناشنوا، طوطی و بقال» که در هر داستان عواقب نادانی و خردمندانه رفتار نکردن در قالب یک داستان بیان شده است.

«مجموعه قصه‌های زیبای مولوی» شامل قصه‌هایی از کتاب مثنوی مولوی است که به نثر و با زبان ساده بازنویسی شده است. بعد از پایان هر قصه، ابیات مربوط به هر تصویر در یک صفحه بیان شده است. جلد سوم: سه قصه درباره‌ی فهم و سخن روایت می‌کند: «فیل در تاریکی، موسی و شبان، انگور و عنب» که در همه به دقت در فهم درست از آنچه می‌بینیم یا می‌شنویم رهنمون داده شده است. زود قضاوت نکردن و پیش داوری درباره‌ی دیگران عواقب خوبی نخواهد داشت و بهتر است در فهم وقایع صبر داشته باشیم.

«مجموعه قصه‌های زیبای مولوی» شامل قصه‌هایی از کتاب مثنوی مولوی است که به نثر و با زبان ساده بازنویسی شده است. بعد از پایان هر قصه، ابیات مربوط به هر تصویر در یک صفحه بیان شده است. جلد دوم: پنج قصه درباره‌ی دانایی و زیرکی روایت می‌کند. «آینه، طوطی و بازرگان، مار در دهان مرد خفته، درخت سلامتی، شیر و خرگوش» که در هر کدام زیرکی و خرد مایه‌ی اصلی داستان است.

«مجموعه قصه‌های زیبای مولوی» شامل قصه‌هایی از کتاب مثنوی مولوی است که به نثر و با زبان ساده بازنویسی شده است. بعد از پایان هر قصه، ابیات مربوط به هر تصویر در یک صفحه بیان شده است. جلد اول: پنج قصه درباره‌ی دوستی و همنشینی روایت می‌کند. «باز پادشاه و پیرزن، زاغ و لک‌لک، پشه و باد، زشت و زیبا، وفای خرس» که در هر کدام پندهایی برای انتخاب دوست و همنشین بیان شده است.

نویسنده این اثر با نگاهی نو و بیانی طنزگونه به بازنویسی و تلفیق دو کتاب روزنامه سقفی و هم‌شاگردی که در دهه هفتاد نگارش یافته پرداخته است. در معرفی این کتاب می‌خوانیم: «مدرسه‌ی نیشگون یه روزنامه سقفی داره که توش همه‌چی پیدا می‌شه از سرملاقه‌های تندوتیز و آتشین تا جمله‌سازی‌های بامزه و نمکین از شب شعر انجمن شاعران ناشی تا داستان‌های داغ خاش‌خاشی از کلاس‌‌ملاس‌های قاتی‌پاتی تا آگهی‌های تبلیغاتی.»

مرزبان‌نامه کتابی به زبان طبری نوشتۀ مرزبان باوندی، از شاهزادگان سلسله باوندیان در طبرستان است. داستان‌های مرزبان‌نامه نمادین هستند و در آن‌ها از زبان حیوانات نقدهای اجتماعی و سیاسی قابل توجهی بیان شده است. کتاب سعی کرده‌است داستان‌های مرزبان‌نامه را برای کودکان با زبانی ساده و شیرین بیان کند تا هم از خواندن آن‌ها لذت ببرند و هم از پندهای شیرینش بهره‌مند شوند.

داستان «سیمرغ کجاست؟» برگرفته از حکایت معروف منطق الطیر عطار نیشابوری است. پرندگان شنیدند که در جایی دور، پرنده‌ای بزرگ، زیبا، دانا و مهربان زندگی می‌کند. آن‌ها با راهنمایی هدهد سفری دشوار را به سوی کوه قاف آغاز کردند. در مسیر، بسیاری از پرندگان به دلیل سختی‌های راه بازگشتند. در نهایت، سی پرنده به مقصد رسیدند اما سیمرغی نیافتند. هدهد به آنها گفت که خودشان همان سیمرغ هستند، زیرا در این سفر به همبستگی، دانایی و مهربانی رسیده‌اند.