فوفوکی
معرفی کتاب
بابا «ایلیا» در کارگاه عروسکسازیاش، عروسک یک فُک کوچولو را درست کرده است و اسم آن را «فوکی» میگذارد. فُک از همهچیز ایراد میگیرد؛ حتی از اسمش. وقتی بچهها وارد مغازه میشوند و سنجاب و طوطی و فیل میخرند، فُک به باباایلیا ایراد میگیرد که چرا دُمی مثل سنجاب، بالی مثل طوطی و خرطومی مثل فیل برایش درست نکرده است. فُک مرتب بهانه میگیرد و ناراحت است که هیچکس او را انتخاب نمیکند تا اینکه سرانجام پسربچهای اورا انتخاب میکند؛ اما اینبار فُککوچولو است که از پسرک خوشش نمیآید و... .
میمینو
معرفی کتاب
بابا «ایلیا» در کارگاه عروسکسازیاش، عروسکهای زیادی دارد. اینبار او عروسکی به شکل گربه درست کرده و نامش را «میمینو» گذاشته است. باباایلیا میمینو را کنار عروسکهای دیگر میگذارد و دنبال کارش میرود؛ اما میمینو میخواهد باباایلیا در کنارش باشد و فقط به او توجه کند. گربه سعی میکند از راههای مختلف توجه باباایلیا را جلب کند؛ اما فایدهای ندارد... . باباایلیا عروسک خرگوشی را درست کرده و نامش را «خالخالی» گذاشته است. خالخالی در کنار میمینو قرار میگیرد. حالا خرگوش میخواهد باباایلیا کنار او باشد و فقط به او توجه کند!
بازی محرمانه
معرفی کتاب
شاهزادهخانم «ماگنولیا» و شاهزادهخانم «گلعطسه»، لباسهای بازی میپوشند و شعر میخوانند! خوراکیهای خوشمزه میخورند و بالا و پایین میپرند؛ ولی همه این کارها محرمانه انجام میشود. دو شاهزادهخانم مشغول کارهای محرمانه خود هستند که صدای جیغی میشنوند. هیولایی میخواهد بچهگربهای را بخورد! وقتی شاهزاده سیاهپوش میرسد، هیولایی در کار نیست. فقط یک دخترکوچولوی گریان است و یک بچهگربه لرزان و یک غریبه مرموز که نقاب زده است! آیا شاهزاده سیاهپوش به کمک قهرمان مرموز میتواند اوضاع را روبهراه کند؟
انجمن سری بندیکت1
معرفی کتاب
شخصیت اصلی داستان (رینی مولدن) پسر یتیمی است که در یتیم خانه زندگی می کند. یک روز آگهی یک آزمون را در روزنامه می بیند که از علاقه مندان دعوت کرده، هر کس استعداد ویژه ای در خودش دارد، شرکت کند. رینی و تعدادی از دوستانش در آزمون شرکت می کنند و تنها چهار نفرشان قبول می شوند. بر گزار کننده آزمون آقای "بندیکت" است که یک انجمن مخفی راه انداخته تا دنیا را از خطر یک نابغه دیوانه برهاند. آن دیوانه مدرسه ای دایر کرده است که در آن با دانش آموزان کاری می کنند که توانایی فکر و تحلیل نداشته باشند. سر انجام بعد از ماجراهای بسیار، بچه های انجمن سری موفق می شوند....
قور قلقلی
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی سه داستان کوتاه است، داستانهایی شیرین که فکر کردن و کشف را به کودکان میآموزد. «دو لُپ پر فندق»، «قور قلقلی»، «کجا خوابیده بودم؟»، نام این سه داستان است. داستان اول درباره سنجاب کوچولویی است که میخواهد برای تولد دوستش فندق ببرد؛ اما... . در داستان دوم، قورباغه شکمو، از صبح تا شب فقط در حال خوردن است تا اینکه... . داستان سوم درباره مورچهای است که زیر باران میماند و میترسد سیل او را با خودش ببرد و... .
تابتاب عباسی
معرفی کتاب
دنیای اطراف ما هر لحظه یک جور میشود. ما باید حواسمان به این نوشدنها باشد. باید دنیا را درست و دقیق ببینیم. این کتاب کودکان را به فکر کردن و کشف عادت میدهد. «بادبادک»، «تاب تاب عباسی»، «بادکنک ریزه»، نام سه داستان این کتاب است. داستان اول، درباره بادبادکی است که برای بار اول میخواهد بالا برود و خیلی میترسد. داستان دوم، قصه تابی است که حوصله ندارد؛ چون هیچکس با او بازی نمیکند. در داستان سوم، بادکنک با دوستانش در حیاط نشستهاند و منتظر باد هستند که... .
قل بزنم یا نزنم؟
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «فکر فکر سه قصه»، شامل سه داستان است. «بگو چندتا»، «قُل بزنم یا نزنم؟»، «یک عالمه دوست»، نام این داستانهاست. داستان اول درباره جوجهای است که مادرش از لانه بیرون رفته و... . در داستان دوم، کودکان با «آبگوشت»، غذای ایرانی، آشنا میشوند. داستان سوم، قصه درختی را روایت میکند که بسیار تنهاست. او دو گیلاس به مورچه و گنجشک میدهد؛ اما آنها میروند و... .
ماکار شجاع
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «فکر فکر سه قصه» است و سه داستان کوتاه دارد. «اگر موریک»، «پیراهن صورتی»، «ماکار شجاع»، نام این داستانهاست. داستان اول درباره مورچهای به نام «موریک» است که دلش میخواهد آنقدر بزرگ شود که زیر دست و پای دیگران له نشود. در داستان دوم، کودکان با بهداشت فردی و مرتب بودن آشنا میشوند. داستان سوم درباره ماکارونی شجاعی به نام «ماکار» است که در قابلمه گیر افتاده است و سعی میکند خودش را نجات دهد.
هیچی نخودچی
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «فکر فکر سه قصه» است و سه داستان کوتاه دارد. « هیچی نخودچی»، «کوفته قلقلی که نبود» و «یک ذره آفتاب»، نام این داستانهاست. در داستان اول، بخشش در روایتی کودکانه از زبان باد روایت میشود. داستان دوم درباره پخت کوفته قلقلی است و داستان سوم، قصه آدم برفیای را بازگو میکند که با «خورشیدخانم» معاشرت کرده و گرما خورده است و «ننهسرما» او را به خانه یخی خودش میبرد.
آرزوی پرده حصیری
معرفی کتاب
پرده حصیریِ کهنه، سالهاست که پشت پنجره آویزان است. او فقط یک آرزو دارد، آرزوی پرواز! پرده حصیری از باد میخواهد که او را به پرواز درآورد؛ اما پرده به میخ و قرقرهها وصل شده است. یک روز صبح، وقتی پرده از خواب بیدار میشود، میبیند پشت پنجره، پرده جدیدی آویزان است و درنهایت تعجب، متوجه میشود صاحبخانه قرار است او را دور بیندازد. روز بعد پرده کنار سطل زباله است. او غمگین و ناراحت به این فکر میکند که دیگر هرگز به آرزویش نمیرسد. در همین موقع بچهها به طرف او میآیند و... .