خاطرات یک مداد
معرفی کتاب
مداد خیلی خوشحال است؛ چون میتواند روی میز قِل بخورد؛ اما ناگهان از روی میز میافتد و نوکش میشکند. او با تراش آشنا میشود و او نوک مداد را میتراشد. پاککن تمام خطهایی که مداد روی کاغذ کشیده است، پاک میکند. مداد و خطکش باهم نقاشی میکشند؛ اما دعوایشان میشود! مداد گم میشود و گریه میکند و... .
خاطرات یک کتاب
معرفی کتاب
کتاب برای اولینبار وارد کیف پسرکوچولو شده و آنجا با مداد، پاککن، تراش و دفتر دوست میشود. آنها همه باهم به مدرسه میروند. او در مدرسه، کتابهای دیگری میبیند که دقیقاً شکلِ خودش هستند. وقتی کتاب روی زمین میافتد، پسر کوچولو آن را برمیدارد و تمیز میکند. وقتی در آشپزخانه قطرهای روغن روی کتاب میافتد، مادر آن را به شکل گلی درمیآورد. وقتی... .
خاطرات یک طناب
معرفی کتاب
طناب از اینکه به خانه دخترکوچولو آمده، خوشحال است. مادر لباسهای شسته را روی آن پهن میکند و طناب بیشتر از همه، لباسِ صورتی دخترک را دوست دارد. روز بعد دوتا گنجشک روی طناب مینشینند و تاب میخورند. وقتی برای بار دوم گنجشکها روی طناب مینشینند، گربه بالا میپرد و سعی میکند آنها را بگیرد؛ اما... .
خاطرات یک عروسک
معرفی کتاب
مادر عروسک بچگی خودش را به دخترِ کوچولویش داد. دخترک با عروسک دوست شد. روز بعد وقتی دخترک و عروسک با هم بازی میکردند، یکی از چشمهای عروسک گم شد. مادر دکمهای سبز به جای آن دوخت! وقتی که شب شد، دخترک عروسکش را در حیاط جا گذاشت و عروسک، زیر باران خیس شد. شبی دخترک، عروسکش را در کیف پدرش خواباند و بعد هم یادش رفت آن را بردارد. صبح روز بعد پدر با عروسک به اداره رفت و... .
خاطرات یک تکه نان
معرفی کتاب
این کتاب خاطرات تکهای نان است که خودش روایت میکند؛ او از گوشه نانی کَنده میشود و روی زمین میافتد. کلاغی او را میبیند؛ اما از صدای بوق ماشین میترسد و فرار میکند. بعد دوتا گربه سر آن دعوا میکنند؛ ولی هیچکدام نمیتوانند نان را بردارند. روز بعد، پیرمردی تکه نان را پیدا میکند و آن را کنار درختی میگذارد. مورچهها دورش جمع میشوند؛ اما... .
نینانه
معرفی کتاب
«نینانه» دختر خیلی کوچولویی بود. او صداهایی را میشنید که هیچکس نمیشنید! روزی نینانه وسط آشپزخانه نشسته بود و با کاسه آبی بازی میکرد که ناگهان صدای پای سوسکی را شنید! او به مادرش هشدار داد؛ اما مادرش هیچ سوسکی ندید، برای همین به کارش ادامه داد. ناگهان... . نینانه صدای لنگه جوراب پدر و لنگه دستکش مادرش را هم شنیده بود! تا اینکه... .
مومو گربه عجیبوغریب
معرفی کتاب
«مومو» گربه قشنگ و پشمالویی است؛ اما کمی عجیب و غریب. مومو خیلی دلش میخواهد دوستی داشته باشد؛ اما تنهای تنهاست. او میتواند فکر دیگران را بخواند! مثلاً وقتی دو تا پسربچه به طرفش میروند، ممکن است فکر کند که دوتا دوست پیدا کرده است؛ اما... یا مثلاً سگِ آقای «خُرخُر» به نظر مؤدب میآید؛ ولی... . تا اینکه روزی آن طرف خیابان، کامیونی پر از اسباب و اثاثیه ایستاد و دخترکوچولویی از آن پیاده شد و... .
تو یک جهانگردی
معرفی کتاب
این داستان درباره خواهر وبرادری است که به علت جنگ مجبور به مهاجرت میشوند. برادر به خواهرش میگوید که قرار است جهانگردی کنند! آنها فقط با یک کولهپشتی حرکت میکنند و سختیهای زیادی را پشت سر میگذارند. برادر که بزرگتر از خواهرش است، در تمام طول مسیر سعی میکند امید را در قلب خواهرش زنده نگه دارد؛ هنگامیکه به غیر نان خشک چیزی برای خوردن نیست، برادر میگوید خوردن هرچیزی جهانگردها را قوی میکند و وقتی سرانجام... .
برادر مزاحم من
معرفی کتاب
پسر کوچک، برادر بزرگتری دارد که با او یک اتاق مشترک دارد. آنها یک تخت دوطبقه دارند و برادر کوچکتر از اینکه او همیشه باید بالا بخوابد ناراحت است. پسرک از اینکه برادرش جورابهایش را به تخت او آویزان میکند، از اینکه راکت تنیسش را روی قاب عکس او آویزان میکند و... ناراحت و عصبانی است. پسرک فکر میکند اتاقشان به اندازه دونفر جا ندارد و نمیداند این وضعیت تا کی ادامه پیدا میکند تا اینکه... .
چاه تاریکی
معرفی کتاب
این کتاب، جلد سوم از رمان سهگانهای است که در ژانر وحشت و برای نوجوانان نوشته شده است. وقایع اصلی داستانها در دوره قاجار رُخ میدهد و در آنها جزئیاتی از تاریخ تهران قدیم و آدمهای آن دوران روایت میشود. داستان این جلد، ادامه ماجرایی است که رضا پشت سر میگذارد. او اینبار وارد ماجرای دیگری میشود و برای کمک به شخصی، خودش وارد جهان مردگان میشود و در موقعیتی خاص قرار میگیرد که باید بین منافع شخصی و شرافتش یکی را انتخاب کند