شبح خانهی مادربزرگ
معرفی کتاب
«با شنیدن صدای پای مادرش پرده را انداخت و روی پنجه بهسمت تختش حرکت کرد. سریع روی تخت خوابید و پتو را رویش کشید. طبق توصیهی روانپزشک، نباید با خانهی روبهرو هیچگونه ارتباطی برقرار میکرد. دفعهی قبل وقتی یواشکی داشت به آن خانه نگاه میکرد، مادرش مچش را گرفته بود. برای همین باید احتیاط میکرد وگرنه ممکن بود اتاقش را عوض کنند...». دختری به نام هستی گزارش میکند که چند بار سایهای را دیده که وارد خانهی روبهرویی و از آن خارج شده است. او که با شنیدن این خبر شوکه و دچار مشکلات روحی میشود با هیوا و آوا در پی پردهبرداشتن از راز مرگ زن صاحبخانهای است که امروز روز سوم و مراسم ختمش است...
پیکنیک ننهخرگوشه
معرفی کتاب
مجموعهی ماجراهای جنگل بلوط شامل داستانهای کوتاه و مصوری است که با تکیه بر یکی از احادیث معصومین (ع) نوشته شده است. این داستانها با زبانی کودکانه مهارتهایزندگی، آداب اجتماعی و فردی و صفات و اخلاقیات نیکو را به مخاطبان آموزش میدهند. داستان حاضر درباره خرگوشک و ننهخرگوشه است. یک شب خرگوشک از ننهخرگوشه پرسید: مامانبزرگ چرا همش توی لانه میمانی و جایی نمیروی؟ خسته نمیشوی؟ ننه خرگوشه با غصه گفت: آخر من نمیتواند تنهایی به گردش بروم؛ چون راه لانه را فراموش میکنم و گم میشوم. خرگوشک تصمیم گرفت فردا مامانبزرگ را به گردش ببرد اما... . این داستان بر اساس حدیثی از نبیاکرم (ص) نوشته شده است.
عنکبوتهای عجیب غریب
معرفی کتاب
مجموعهی ماجراهای جنگل بلوط شامل داستانهای کوتاه و مصوری است که با تکیه بر یکی از احادیث معصومین (ع) نوشته شده است. این داستانها با زبانی کودکانه مهارتهایزندگی، آداب اجتماعی و فردی و صفات و اخلاقیات نیکو را به مخاطبان آموزش میدهند. داستان حاضر درباره زنبورکی است که به دیدار چند عنکبوت میرود و متوجه میشود که آنها برای اینکه بتوانند تار محکم، بزرگ و مناسبی مهیا کنند به کمک هم نیاز دارند اما به یکدیگر کمک نمیکنند. این داستان با نگاهی به حدیثی از امام علی (ع) نوشته شده است.
شیشهی عمر
معرفی کتاب
اگر به افسانهها و قصههای تخیلی علاقه داری قطعاً خواندن مجموعه شیشهی عمر میتواند جذاب و خواندنی باشد. این مجموعه شامل 5 داستان زیبا برای کودکان است. فضای داستان کاملاً خیالی بوده و کودکان را با حال و هوای افسانههای اصیل ایرانی آشنا میکند. تمام قصهها در یک جنگل روایت میشود و شاخصه همدلی و همکاری حیوانات برای رفع مشکلات جامعه هدف نویسنده بوده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: شیر همانطور که کمکم به آهوی بیمار علف میخوراند، خودش هم از آن علفها میخورد. کلاغ به همه خبر داد که شیر علفخوار شده و حیوانات وقتی با چشم خودشان دیدند، باور کردند. کمکم همه از بچه آهو که بهخاطر او، شیر درنده دیگر آنها را شکار نمیکرد، خوششان میآمد. شیشهی عمر شیر باعث شده بود که همه در آرامش زندگی کنند. آنها میگفتند اگر شیر واقعاً علفخوار شده، ما سلطانی بهتر از او نخواهیم داشت. پس بهتر است ما هم از شیشهی عمر چنین سلطانی مراقبت کنیم. برای همین کمکم ترس آنها هم ریخت، به دیدن بچهآهو میآمدند و برای او و سلطان علفهای تازه میآوردند...
تک چشم
معرفی کتاب
همیشه زلالترین آبها از تاریکترین اعماق خاک بیرون آمده و مردمان خود را سیراب میکند. تصور کنیم کودکی یتیم در عمق جنگلهای هیرکانی تالش، استقلال ذهنی خود را طوری در خردسالی بیابد و ذهن خود را بر اساس مطالعه در تنهایی رشد دهد و تکامل خود را در طبیعت خشن آنجا بهقدری متبحرانه به سرانجام رساند که در اوان جوانی یکتنه با خرافاتی مبارزه کند که همه ساکنین روستایش عقل و درایت خود را به آن موهومات باختهاند. میبینیم که وی به جای مادر، جنگل، به جای پدر، کوهستان و به جای دوستان، سگهای گلهاش را آموزگاران خود قرار داده است تا در اوج جوانی طوری اعتماد سازمان مراتع و آبخیزداری را جلب کند که برای حفظ گونههای در حال انقراض دست به دامنش شده و سلاح جنگی در اختیارش گذارند. داستان کتاب در مورد شخصیتی به نام شاپور است که یک روز صبح از خواب برخواست و گوسفندان خود را غرق خون دید. شاپور برای پیدا کردن عامل کشتن گوسفندان خود راهی جنگل میشود و در این راه حوادث جذاب و خواندنی زیادی را سپری میکند.
مهمان تازهوارد: جغد دانا
معرفی کتاب
وینستون جغد دانا مهمان تازهی باغ وحش لو است. او از لو میخواهد که وظیفهی حل کردن مشکلات حیوانات در باغ وحش را به او بسپارد. وینستون با مهربانی و دلسوزی به مشکلات حیوانات گوش میدهد و راه حلهای خوبی به آنها نشان میدهد. حالا لو خیالش راحت است که وینستون دانا حواسش به اعضای باغ وحش هست.
کتاب «مهمان تازه وارد: جغد دانا» داستان باغ وحشی را روایت میکند که لو صاحب آن است و حیواناتی مثل تمساح، میمون، کرگدن و کوآلا در آنجا در کنار هم زندگی میکنند. در این میان جغدی دانا به نام وینستون به باغ وحش رفته و از صاحب آن میخواهد تا اموری را به او بسپارد. حال او وظیفه دارد تا پای درددل حیوانات دیگر بنشیند و مشکلات آنها را با استفاده از دانایی خود حل کند. در این مسیر اتفاقاتی برای او رخ میدهد و مدام با حیوانات مختلفی روبرو میشود. وینستون به مرور با حیوانات باغوحش آشنا شده است و به آنها کمک میکند. او از آنها میخواهد تا مراعات حال دیگران را نیز بکنند چرا که همهی آن حیوانات سختی کشیدهاند و حالا باید در آسایش و آرامش باشند. وینستون تمام تلاشش را میکند تا مشکلات باغوحش حل شوند و همه با خوشحالی در آنجا زندگی کنند. در واقع کتاب به مفاهیم مهمی مثل مهربانی و مسئولیت پذیری میپردازد که دانستن آن میتواند برای همهی کودکان مفید و ضروری باشد.
کتاب «مهمان تازه وارد: جغد دانا» داستان باغ وحشی را روایت میکند که لو صاحب آن است و حیواناتی مثل تمساح، میمون، کرگدن و کوآلا در آنجا در کنار هم زندگی میکنند. در این میان جغدی دانا به نام وینستون به باغ وحش رفته و از صاحب آن میخواهد تا اموری را به او بسپارد. حال او وظیفه دارد تا پای درددل حیوانات دیگر بنشیند و مشکلات آنها را با استفاده از دانایی خود حل کند. در این مسیر اتفاقاتی برای او رخ میدهد و مدام با حیوانات مختلفی روبرو میشود. وینستون به مرور با حیوانات باغوحش آشنا شده است و به آنها کمک میکند. او از آنها میخواهد تا مراعات حال دیگران را نیز بکنند چرا که همهی آن حیوانات سختی کشیدهاند و حالا باید در آسایش و آرامش باشند. وینستون تمام تلاشش را میکند تا مشکلات باغوحش حل شوند و همه با خوشحالی در آنجا زندگی کنند. در واقع کتاب به مفاهیم مهمی مثل مهربانی و مسئولیت پذیری میپردازد که دانستن آن میتواند برای همهی کودکان مفید و ضروری باشد.
مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد
معرفی کتاب
کتاب «مردی که حتی خورشید را تعمیر می کرد» دربارهی قدرشناسی، دوستی و همدلی میباشد. در دنیا چیزی وجود ندارد که آقا قدیرِ تعمیرکار نتواند تعمیرش کند. او حتی رابطهها را هم تعمیر میکند. آقا قدیر برای هر چیزی راهحلی دارد. با تمام اینها، باز هم کسانی هستند که او را دوست نداشته باشند. مثلاً فروشندگان لوازم خانگی آقا قدیر را دوست ندارند، چون او هر بار وسایل را تعمیر میکند و نمیگذارد صاحبانشان آنها را دور بیندازند و وسایل جدید بخرند. مردمی هم که دلشان وسایل نو میخواهد از دست آقا قدیر شاکی هستند. بالاخره همه با هم فکر کردند و تصمیم گرفتند...
باغ سوخته
معرفی کتاب
داستان آموزنده و اخلاقی حاضر با نگاهی به حکمت 38 نهج البلاغه و دربارهی مردی نوشته شده است که صاحب یک باغ بزرگ بود. او همیشه بخشی از محصولات باغش را به فقرا میداد. خدا هم برکت محصولات باغش را افزایش میداد. تا اینکه باغ به دست فرزندان پیرمرد افتاد. فرزندان پیرمرد برخلاف پدرشان دیگر از محصولات باغ به کسی ندادند. عاقبت یک روز وقتی آمدند تا محصولات باغ را بچینند که متوجه شدند که باغ و محصولاتش آتش گرفته و به خاکستر تبدیل شده است. آنان متوجه اشتباه خود شدند و دانستند که باید حق فقرا را از محصول باغ پرداخت میکردند. این داستان براساس سوره قلم نوشته شده است.
داستاننویسی دستهجمعی
معرفی کتاب
این داستان بر اساس روایتی واقعی از زندگی امام موسی صدر نوشته شده است. این روزها که بیشتر کارها را میتوان بهصورت آنلاین و از داخل خانه انجام داد، خیلی از پدر و مادرها هم کارهایشان را در خانه انجام میدهند و این باعث شده تا اگر نیاز شد از اعضای خانواده هم کمک بخواهند. داستان این کتاب هم ماجرای مادر نویسندهای را تعریف میکند که برای بسط و توسعهٔ ایدههایش از بچههایش کمک میگیرد. مطالعهٔ این کتاب در کنار تصویرسازیهای لطیف و مهربانش، لذتی دوچندان برای مخاطب خواهد داشت. پسرکی در حال نماز خواندن است که مردی با لباس بلند از راه میرسد و پشت سر پسر مینشیند و منتظر میماند تا نماز پسر تمام شود. بعد آن دو با هم احوالپرسی میکنند و بعد سیدموسی کیف کوچک چرمی را به پسرک هدیه میدهد تا او را به خاطر خواندن نماز تشویق کند. نام آن پسر دکتر محمدعلی لسانی فشارکی بوده است.
شب بهخیر خرس کوچولو
معرفی کتاب
زمستان جنگل نزدیک بود. بچههای حیوانات با هم قرار میگذاشتند که وقتی برف آمد، دستهجمعی به سورتمهسواری بروند. خرس کوچولو میدانست که اجازهی این کار را ندارد، چون خرسها در زمستان به خواب زمستانی میروند. خرس کوچولو با غصه به خواب زمستانی رفت. خرس کوچولو شبی از شبهای زمستان از خواب بیدار شد. بیصدا از لانه بیرون رفت و به دوستانش پیوست تا باهم به سورتمهسواری بروند. هنوز راه نیفتاده بودند که از دور صدای زوزهی گرگها را شنیدند...