قصهها و مثلها، گربه و پلنگ
معرفی کتاب
مجموعۀ قصهها و مثلها شش جلد کتاب است که در هر جلد چند داستان کوتاه و قدیمی بازنویسی شده با مضامین مختلف بیان شده است. هر داستان پند یا ضربالمثلی در خود دارد و نکات اخلاقی را آموزش میدهد. هر جلد این مجموعه برای یکی از پایههای ابتدایی در نظر گرفته شده است تا مهارت خواندن مخاطب را تقویت کند. «داستان گربه و پلنگ» که برای دومیها است، شامل 4 داستان «خرگوش و لاکپشت، آواز کلاغ، مورچهی سواری، گربه و پلنگ» است.
پس منظورت چه بود
معرفی کتاب
مجموعه «قصههای بابا لقمان»، یک مجموعه سه جلدی است که با هدف آموزش ضربالمثلهای فارسی به کودکان از طریق داستان و تصویرسازی طراحی شده است. این مجموعه به زبانی ساده، مفاهیم و ضربالمثلها را به کودکان منتقل میکند و به آنها کمک میکند تا با فرهنگ و ادبیات فارسی بیشتر آشنا شوند. جلد اول این مجموعه با عنوان «پس منظورت چه بود» به معرفی و توضیح ضربالمثلهای مختلف میپردازد. هر داستان با یک ضربالمثل شروع میشود و سپس با استفاده از یک داستان کوتاه، معنا و مفهوم آن ضربالمثل به کودکان آموزش داده میشود. در کتاب میخوانیم: «بابا لقمان میدانی که بر اساس قانون دربار، سرآشپز دربار فقط پنجاه و پنج هزار و پانصد و پنجاه و پنج دیگ باید برای ما بپزد. بعدش باید یک سرآشپز جدید بیاید. آخر این ماه مدت خدمت سرآشپز فعلی ما تمام میشود. میخواهم شاگردش «قیمه قلی» را به جای او سرآشپز دربار کنم، نظرت چیست؟ «بابا لقمان» گلویش را صاف کرد و گفت: «جناب سلطان پنجاه و پنج هزار و پانصد و پنجاه و پنج ثانیه زمان میخواهم که کمی تحقیق کنم و بعد نظرم را بگویم.» بسیار خوب پس من منتظر جوابت هستم.»
منظور او این نبود
معرفی کتاب
مجموعه «قصههای بابا لقمان»، یک مجموعه سه جلدی است که با هدف آموزش ضربالمثلهای فارسی به کودکان از طریق داستان و تصویرسازی طراحی شده است. این مجموعه به زبانی ساده، مفاهیم و ضربالمثلها را به کودکان منتقل میکند و به آنها کمک میکند تا با فرهنگ و ادبیات فارسی بیشتر آشنا شوند. جلد دوم این مجموعه با عنوان «منظور او این نبود» به معرفی و توضیح ضربالمثلهای مختلف میپردازد. هر داستان با یک ضربالمثل شروع میشود و سپس با استفاده از یک داستان کوتاه، معنا و مفهوم آن ضربالمثل به کودکان آموزش داده میشود. در کتاب میخوانیم: «پادشاه بزرگوار کشور همسایه جناب سلطانقلی! با آرزوی بهروزی برای حضرتعالی و مردم شریف کشورتان. وزیر امور نخودیه از من خواست که نامه ای به شما بنویسم و برای تبادل نخود و برنج پیشنهادی را خدمتتان عرض کنم. به گمانم این پیشنهاد برای هر دو کشور و هر دو ملت سودمند باشد.»
منظور تو هر چه بود
معرفی کتاب
مجموعه «قصههای بابا لقمان»، یک مجموعه سه جلدی است که با هدف آموزش ضربالمثلهای فارسی به کودکان از طریق داستان و تصویرسازی طراحی شده است. این مجموعه به زبانی ساده، مفاهیم و ضربالمثلها را به کودکان منتقل میکند و به آنها کمک میکند تا با فرهنگ و ادبیات فارسی بیشتر آشنا شوند. جلد سوم این مجموعه با عنوان «منظور تو هر چه بود» به معرفی و توضیح ضربالمثلهای مختلف میپردازد. هر داستان با یک ضربالمثل شروع میشود و سپس با استفاده از یک داستان کوتاه، معنا و مفهوم آن ضربالمثل به کودکان آموزش داده میشود. در کتاب میخوانیم: «پس از خوشوبشهای اولیه عروس و داماد آینده به حیاط کاخ رفتند تا در آنجا با هم به گفتوگو بنشینند. البته از شما چه پنهان که در همان نگاه اول بانمکبیگم به باهوشقلی علاقهمند شد و مهرش به دلش نشست که نشست؛ بدجور هم نشست؛ جوری که دیگر بعید به نظر میرسید، برخیزد. شروع گفتگو برای هر دو جوان سخت بود؛ اما سرانجام باهوشقلی دل به دریا زد و گفت: «خوشحالم که در کار شما هستم. اگر شما فرمایشی داشته باشید، میشنوم.»»
50+3 قصه سهسوته
معرفی کتاب
کتاب «3+50 قصه سهسوته» مجموعهای از 53 داستان کوتاه است که با زبانی طنزآمیز و خلاقانه، مفاهیم فکری و اخلاقی را آموزش میدهد. در این کتاب مفاهیمی مثل دروغ نگفتن، همدلی، مقایسه نکردن و... در قالب داستان برای مخاطبان بیان شده است. در کتاب میخوانیم:«آدمبرفی طفلکی خیلی گرسنهاش بود. زبانش را مثل قورباغه بیرون آورد و آن را دور دماغش پیچاند و یواشکی دماغش را کشید توی دهانش و درسته قورتش داد! بچهها فردا صبح، در جای خالی هویج، فلفل قرمز گذاشتند!»
آرزوی گردندراز
معرفی کتاب
کتاب «آرزوی گردندراز» از مجموعه قصههای صبا داستان میباشد. داستان این کتاب به شکلی خلاقانه، شکفتن غنچه نیلوفر آبی را با تحقق آرزوها پیوند میدهد و کودکان را به فکر فرو میبرد که بزرگترین آرزویشان چیست.اگر روزی روزگاری دور از شلوغی شهر، در برکهای وسط جنگل یک غنچهی نیلوفر آبی دیدی، بیتفاوت از کنارش گذر نکن، شاید آن غنچه همان گل جادویی باشد که قرار است با شکفتنش آرزویت را برآورده کند. راستی تو میدانی بزرگترین آرزویت چیست؟
ماهی نه! ماهرخ
معرفی کتاب
کتاب «ماهی نه! ماهرخ» مجموعهای از خاطرات دختری کوچک و شیطون به نام ماهرخ است. ماهرخ تلاش میکند تا خود را در دل عمهخانم جا کند تا او را به پرورشگاه نفرستند؛ زیرا مادرش در بیمارستان بستری و بیهوش است و تنها کسی که دارد، عمهخانم است که کمی بداخلاق به نظر میرسد. ماهرخ سعی میکند کارهای خوبی انجام دهد، اما به طور ناخواسته خرابکاری میکند و عمهخانم را عصبانی میکند؛ با این حال، کارهایش به طرز بامزهای جالب هستند. او یک دفترچه خاطرات دارد و هر روز به بیمارستان میرود تا خاطراتش را برای مادرش بخواند. دکتر به او گفته که با خواندن این خاطرات میتواند حال مادرش را بهتر کند.
خاک بهار بچههاست و سه قصهی دیگر
معرفی کتاب
مجموعه «یه کوچولو قصه» مجموعهای از قصههای کوتاه و آموزنده برای کودکان است که با هدف سرگرم کردن و آموزش مفاهیم اخلاقی و تربیتی به کودکان تولید شده است. این مجموعه شامل داستانهای متنوعی با موضوعات مختلف است که با زبانی ساده و روان برای کودکان روایت میشوند. در این مجموعه، مفاهیمی مانند دوستی، صداقت، کمک به دیگران، شجاعت و ... از طریق داستانها به کودکان آموزش داده میشود. در کتاب «خاک بهار بچههاست» پیامبر (ص) روی سنگی نشسته بود و برای مسلمانانی که دو رو برش جمع شده بودند، حرف میزد. همه سراپا گوش بودند که ناگهان شتری سلانه سلانه به جمع آنها نزدیک شد. یک نفر که احساس کرد جای شتر در جمع آنها نیست، از جا بلند شد تا شتر را از دورو بر خودشان دور کند، اما پیامبر (ص) اشاره کرد که بنشیند و مزاحم شتر نشود...
قصههای پرنده
معرفی کتاب
مجموعه «یه کوچولو قصه» مجموعهای از قصههای کوتاه و آموزنده برای کودکان است که با هدف سرگرم کردن و آموزش مفاهیم اخلاقی و تربیتی به کودکان تولید شده است. این مجموعه شامل داستانهای متنوعی با موضوعات مختلف است که با زبانی ساده و روان برای کودکان روایت میشوند. در این مجموعه، مفاهیمی مانند دوستی، صداقت، کمک به دیگران، شجاعت و ... از طریق داستانها به کودکان آموزش داده میشود. در کتاب «قصههای پرنده» صبح زود، باباکفتری صبحانهاش را خورد. میخواست از خانه بیرون برود که یادش آمد سراغ بقیهی پولها را از جوجه کفتری بگیرد. از جوجه کفتری پرسید: جوجه جان، جوجه جان، بابا جان، بقیهی پولها چی شد؟ جوجه کفتری تو عالم خواب و بیداری گفت: بابا جان بگذار بخوابم. دیشب گذاشتم توی جیب کت شما. بابا کفتری هر چه گشت، پولی پیدا نکرد. این بار با صدای بلندتر گفت: پس کجا گذاشتی؟ چرا من پیدایش نمیکنم؟
پیشی در انبار و دو داستان دیگر
معرفی کتاب
مجموعه «یه کوچولو قصه» مجموعهای از قصههای کوتاه و آموزنده برای کودکان است که با هدف سرگرم کردن و آموزش مفاهیم اخلاقی و تربیتی به کودکان تولید شده است. این مجموعه شامل داستانهای متنوعی با موضوعات مختلف است که با زبانی ساده برای کودکان روایت میشوند. در این مجموعه، مفاهیمی مانند دوستی، صداقت، کمک به دیگران، شجاعت و ... از طریق داستانها به کودکان آموزش داده میشود. در کتاب «پیشی در انبار» چند روز بود که پیشی توی انبار در یک گوشه گرم و نرم سه تا بچهی کوچولو به دنیا آورده بود. بچه گربهها خیلی خیلی کوچولو بودند و پیشی میترسید آنها را تنها بگذارد؛ برای همین هم این چند روز اصلاً از جایش تکان نخورده بود و خیلی گرسنه بود. آن روز وقتی بچه گربهها حسابی شیر خوردند و سیر شدند و خوابیدند، پیشی تصمیم گرفت از انبار بیرون برود و چیزی برای خوردن پیدا کند...