Skip to main content

محله دنیل ببره

معرفی کتاب
در این کتاب 12 داستان ماجراجویانه کوتاه آمده‌اند. این داستان‌ها درباره کارها و فعالیت‌های جدیدی است که ببر کوچولوی این قصه، دنیل کوچولو، آن‌ها را تجربه می‌کند. مثلاً یکی از این داستان‌ها درباره پختن یک کیک موزی است که دنیل در نانوایی آقای آکر مشغول پختن آن می‌شود.
این قصه‌ها در تلاش هستند تا کودکان با خواندن هر قصه حضور در فضایی جدید را تجربه کنند و مطالب جدیدی یاد بگیرند.

12 قصه از سیاست‌نامه نظام‌الملک طوسی

معرفی کتاب
این کتاب، جلد یازدهم از «قصه‌های قشنگ و قدیمی» است. «سیاستنامه» یا «سیرالملوک» یکی از آثار مهم زبان فارسی است. «نظام‌الملک»، نوشتن این کتاب را به فرمان «ملکشاه سلجوقی» آغاز کرد و در زمان فرمانروایی «محمد بن ملکشاه» به پایان رساند. «سیاستنامه» شامل اندرزهای نویسنده، قسمت‌هایی از قرآن، احادیث و گفته‌های بزرگان و حکایت‌های شیرین و آموزنده است. دوازده حکایت از این کتاب با نثر ساده و روان برای کودکان، بازآفرینی شده است.

مسئولیت‌پذیری، حمل‌و‌نقل ویژه خردسال

معرفی کتاب
این کتاب مشتمل بر شعر و داستان‌های کوتاه کودکانه در موضوع «فرهنگ شهروندی» و به‌طور محتوایی درباره «مسئولیت‌پذیری و حمل‌ونقل» است. همچنین در کتاب به رفتارهایی از والدین اشاره شده که باعث می‌شود کودک مسئولیت‌پذیر نشود، و نیز مصادیقی از رفتارهای مطلوب یک شهروند مسئولیت‌پذیر، ارائه شده است.

شعر، داستان، بازی

معرفی کتاب
این کتاب مشتمل بر شعر و داستان‌های کوتاه کودکانه در سه موضوع اصلی «مشارکت»، «مسئولیت» و «حس تعلق داشتن» می‌باشد. در این اشعار و داستان‌ها به «صرفه‌جویی»، «رعایت قوانین عبورومرور شهری»، «خدا»، «حفاظت از محیط‌زیست»، و... نیز اشاره شده است.

مرد جوان و خیاط حیله‌گر: براساس داستانی از مثنوی مولوی

معرفی کتاب
این کتاب، داستانی براساس یکی از افسانه‌ها و حکایت‌هایی است که مولانا در «مثنوی معنوی» خود آورده است. این داستان درباره مرد جوانی است که به شهری می‌رسد. به قهوه‌خانه می‌رود و آنجا صحبت مردم شهر را درباره خیاط می‌شنود. خیاط بسیار ماهر است اما همیشه از پارچه‌های مشتریان می‌دزدد و مردم به همین دلیل، دلِ خوشی از او ندارند. وقتی که جوان صحبت‌های آنان را می‌شنود، با مردم شرط می‌بندد که... .

خدای ما چه جوریه؟

معرفی کتاب
در این کتاب داستان‌های کوتاهی برای آشناکردن کودکان با صفات خداوند مانند: مهربانی‌کردن، بخشنده‌بودن و... آمده‌اند. در بسیاری از این قصه‌ها موضوعات دیگری همچون: کوتاه‌بودن عمر پروانه‌ها، دلیل گریه‌کردن نوزادان و... ارائه شده‌اند که قصد دارند مهارت‌های زندگی را به مخاطب خود آموزش دهند.

العم قاسم

معرفی کتاب
این کتاب مصور 20 داستان دارد و شخصیت حاج قاسم سلیمانی را در ابعاد متعدد، مثلاً رفتار ایشان با خانواده و مدیریت نظامی‌شان، از زاویه‌های گوناگون برای خوانندگان روایت می‌کند. داستان‌ها، از زبان فارسی به زبان عربی ترجمه شده‌اند و قصد دارند علاوه بر آشناکردن مخاطبان با حاج قاسم، زبان عربی آن‌ها را نیز تقویت کنند.

آقا معلم

معرفی کتاب
در این کتاب، تلاش شده است تا داستان‌های کوتاه و جذابی از شهید «مرتضی مطهری»، ارائه شود. معلم بزرگ ایران زمین در میانه زمستان سال 1298 در شهر فریمان به دنیا آمد. از همان کودکی علاقه زیادی به کتاب داشت. در 12سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و بعد از شش سال تحصیل راهی قم شد تا پای درس استاد‌های بزرگی مثل امام خمینی و علامه طباطبایی و... بنشیند. استاد بعد از 15سال تحصیل در قم در سال 1331 به تهران رفت تا آموخته‌هایش را به دانشجویان یاد دهد. فعالیت‌های او علیه شاه باعث شد تا منبرهایش را تعطیل کنند، مانع تدریس او در دانشگاه شوند و حتی او را به زندان بیندازند. استاد مطهری پس از عمری تلاش و کوشش در 80سالگی به‌دست منافقان به شهادت رسید.

سوراخ‌های برق‌دار

معرفی کتاب
داسی دایناسی داشت کلوچه می‌خورد که مورچه‌ای آمد یک تکه از کلوچه که روی زمین افتاده بود را برداشت تا ببرد توی لانه‌اش. داسی با نگاهش دنبال مورچه را گرفت. مورچه‌هه از دیوار بالا رفت. می‌خواست برود توی سوراخ پریز که داسی مانع رفتن مورچه به سوراخ پریز شد. مورچه‌هه گفت: «بزار برم. راه لونه‌ام همینه.» اما صداش خیلی ضعیف بود و به گوش داسی نمی‌رسید. داسی برای این که مانع برق‌گرفتگی مورچه شود؛ سریع رفت و اتوی مامی داسی را زد به پریز برق و گفت: «دیگه از این راه نرو. اگه به برق می‌خوردی، می‌مردی!» ولی یادش رفت که اتو را روی فرش گذاشته است و...

جوراب پاره

معرفی کتاب
جوراب داسی دایناسی سوراخ شده است و پایش مثل سیب‌زمینی از جوراب بیرون زده است. مامی دایناسی می‌خواهد جوراب داسی را بدوزد و داسی هم می‌خواهد به او کمک کند. مامی‌دایناسی بقیه دوختن جوراب را به داسی‌دایناسی می‌دهد و از او می‌خواهد که وقتی کارش تمام شد سوزن و قرقره‌ها را از زیر دست و پا جمع کند تا مبادا سوزن به پایش برود. داسی دایناسی از خوشحالی این که جورابش را دوخته است شروع کرد به بپر بپر‌؛ که ناگهان پایش رفت روی یکی از قرقره‌ها و...