ترنس، تراکتور مهربان
معرفی کتاب
این داستان هشتمین قصه از مجموعه «قصههای قطاری» است. داستان حاضر درباره قطاری به نام توماس است که تصور میکند ارزش کار دوستش که تراکتور است زیاد نیست و او را مسخره میکند، اما زمانی که برف سنگینی میبارد توماس میفهمد تنها کسی که میتواند به او کمک کند همان تراکتور مهربان است.
این قصه سعی دارد به کودکان بگوید که هر کسی، با هر شغل و حرفهای محترم است و ما ارزش کار افراد را زمانی متوجه میشویم که به آنها نیاز داشته باشیم.
این قصه سعی دارد به کودکان بگوید که هر کسی، با هر شغل و حرفهای محترم است و ما ارزش کار افراد را زمانی متوجه میشویم که به آنها نیاز داشته باشیم.
کرنکی، جرثقیل بدجنس
معرفی کتاب
در جمعهای کودکان، گاهی اوقات پیش میآید که یکی از کودکان به دیگران زور میگوید و با قلدری و دروغ باقی دوستانش را اذیت میکند. این داستان که هفدهمین کتاب از مجموعه «قصههای قطاری» است، درباره جرثقیلی به نام ادوارد که دو قطار را با زورگویی آزار میدهد. پس از مدتی طوفانی سهمگین آمد و همهچیز بر سر جرثقیل و قطارها آوار شد. این طوفان ادوارد را متوجه موضوعاتی کرد که اوضاع را تغییر داد.
ادوارد از همان روز متوجه شد نتیجه قلدری به نفع هیچکس نیست و رفتارش را با دوستانش بهتر کرد.
ادوارد از همان روز متوجه شد نتیجه قلدری به نفع هیچکس نیست و رفتارش را با دوستانش بهتر کرد.
الیزابت، کامیون قدیمی
معرفی کتاب
این کتاب مصور ششمین جلد از مجموعه «قصههای قطاری» است. داستان حاضر درباره کامیونی قدیمی است در انبار زندگی میکند. از این کامیون به عنوان کامیون کشیک استفاده میشد و به قطارهای فرسوده و خرابشده کمک میکرد. اما زمانی که مسئول ایستگاه تلاشهای او و مهربانیاش نسبت به قطارها، حتی قطارهای بدخلق، را میبیند، او را از انبار بیرون میآورد و به سر کار اصلیاش برمیگرداند.
توبی، قطار غمگین
معرفی کتاب
داستان حاضر چهارمین داستان از مجموعه «قصههای قطاری» است. توبی در این داستان تصور میکند هیچکس او را دوست ندارد و اتوبوسها جای قطارها را گرفتهاند. این تصور مدت زیادی با او نمیماند و اتفاقاتی رخ میدهد که توبی متوجه ارزش و تأثیرگذاربودن خود میشود.
گاهی اوقات پیش میآید که فرزندان ما همچون توبی تصور میکنند کسی آنها را دوست ندارد و احساس غیرمفیدبودن میکنند. این داستان به کودکان کمک میکند تا به ارزش خود پی ببرند و متوجه شوند هرکسی میتواند در موقعیت مناسب، مفید و نجاتبخش باشد.
گاهی اوقات پیش میآید که فرزندان ما همچون توبی تصور میکنند کسی آنها را دوست ندارد و احساس غیرمفیدبودن میکنند. این داستان به کودکان کمک میکند تا به ارزش خود پی ببرند و متوجه شوند هرکسی میتواند در موقعیت مناسب، مفید و نجاتبخش باشد.
قطارهای سر بههوا
معرفی کتاب
این کتاب سومین جلد از مجموعه قصههای قطاری است و داستان دو قطار دوقلو که ناچارند از هم جدا شوند را بازگو میکند. داگلاس و دونالد، قطارهای دوقلو، برای کار جدیدشان به ایستگاه اعزام شدند اما رئیس ایستگاه فقط یکی از آنها را میخواست. این اتفاق قطارها را سردرگم و مضطرب کرده بود و باعث شده بود تا هر روز خرابکاری به بار آوردند. رئیس از هر دوی آنها ناراضی و ناامید بود، تا اینکه حادثهای باعث شد رئیس ایستگاه تصمیم جدیدی بگیرد؛ تصمیمی که مشکلات آن دو و باقی قطارها را حل کرد.
جیمز، قطار مغرور
معرفی کتاب
این داستان دومین کتاب از مجموعه قصههای قطاری است. جیمز، شخصیت اصلی این قصه، قطاری مغرور است که با رنگ قرمز درخشان و چرخهایش فخر میفروشد. او تصور میکند از همه بهتر است تا اینکه رئیس ایستگاه به او مسئولیت میدهد برود و واگنها را جابهجا کند. او در ابتدا نپذیرفت، اما پس از اینکه متوجه شد ارزش اصلی در کمککردن به دیگران است نه رنگ و چرخها، متوجه اشتباه خود شد.
این داستان در تلاش است تا کودکان به جای داشتن غرور و تکبر بیجا، با دیگران مهربان باشند و به آنها کمک کنند.
این داستان در تلاش است تا کودکان به جای داشتن غرور و تکبر بیجا، با دیگران مهربان باشند و به آنها کمک کنند.
توماس، قطار بیادب
معرفی کتاب
این داستان درباره قطاری به نام توماس است که دوست دارد ریل خودش را داشته باشد تا بهتر و مفیدتر کار کند اما ریلی ندارد. توماس با دیگر قطارها شوخیهای نابهجایی میکند و هرازگاهی باعث ناراحتی آنها میشود. اما این ویژگی بد تمام شخصیت او نیست. یک روز که یکی از قطارها از ریل بیرون افتاده بود و واگنهایش از هم جدا شده بودند، توماس کاری کرد و به همه نشان داد که لیاقت داشتن ریل مستقل را دارد.
میخواهم برنده شوم!
معرفی کتاب
این کتاب درباره برندهشدن است و از آن مهمتر چطور برندهشدن! بسیاری از مادر و پدرها برای اینکه فرزندانشان خوشحال شوند، اجازه میدهند او در بازیها برنده شود اما این گذشت و فداکاری در فضاهای اجتماعی همچون مدرسه و... وجود ندارد. شازده فرفره هم دچار این مشکل است. او در مدرسه برخلاف خانه همیشه برنده نیست و با وجود اینکه تمام تلاشش را میکند اما باز هم جام قهرمانی را مال خود نمیکند. این بخش غمگین ماجراست اما اتفاق خوب دیگری برای او رخ میدهد که در داستان پیشرو برای شما بازگو شده است.
وقتی عصبانی میشوم
معرفی کتاب
این کتاب درباره عصبانیت کودکان است. گاهی اوقات اتفاقی میافتد که چه کودک باشیم چه بزرگسال خشمگین میشویم و ممکن است دیگران را ناراحت کنیم. شخصیت داستانی این کتاب (جاش) هر زمان که عصبانی میشود، کاری میکند تا آرام شود. مثلاً از یک تا ده میشمرد و نفس عمیق میکشد.
داستان حاضر به کودکان کمک میکند تا با روشهایی برای فروبردن خشم آشنا شوند و پرخاشگر نباشند.
داستان حاضر به کودکان کمک میکند تا با روشهایی برای فروبردن خشم آشنا شوند و پرخاشگر نباشند.