Skip to main content

اگر خوشحال نباشم چی؟

معرفی کتاب
این کتاب درباره بن کوچولو است که هروقت اتفاقی باعث ناراحتی او می‌شود، اتفاق دیگری پییش می‌آید و او را خوشحال می‌کند. نویسنده سعی دارد کودکان را تشویق کند که نسبت به احساساتشان آگاه باشند و بتوانند به بهترشدن حال خودشان کمک کنند.

فرانکلین و نوزاد

معرفی کتاب
مجموعه کتاب‌های فرانکلین حاوی داستان‌هایی آموزنده با تصاویری رنگارنگ است که مسائل زندگی را از زبان لاک‌پشتی به نام "فرانکلین" و دوستانش شرح می‌دهد. به کودکان مهارت زندگی می‌آموزد و به آن‌ها کمک می‌کند تا با محدودیت‌های خود کنار آمده و بر آنها غلبه کنند.
در این کتاب می‌خوانیم خرسی منتظر به دنیا آمدن خواهر یا برادرش است و از اینکه برادر بزرگ‌تر می‌شود خیلی خوشحال است. ولی پس از به دنیا آمدن نوزاد احساس می‌کند که پدر و مادرش به او اهمیت نمی‌دهند ...

فرانکلین نشان افتخار می‌خواهد

معرفی کتاب
مجموعه کتاب‌های فرانکلین حاوی داستان‌هایی آموزنده با تصاویری رنگارنگ است که مسائل زندگی را از زبان لاک‌پشتی به نام "فرانکلین" و دوستانش شرح می‌دهد. به کودکان مهارت زندگی می‌آموزد و به آن‌ها کمک می‌کند تا با محدودیت‌های خود کنار آمده و بر آنها غلبه کنند..
در این کتاب، فرانکلین می‌خواهد عضو گروه پیشگامان جنگل شود. دل توی دلش نیست که زودتر نشان بگیرد. ولی نشان گرفتن آنقدرها هم سریع و ساده نیست. آیا فرانکلین موفق می‌شود نشان بگیرد؟

فرانکلین و دوست بزرگ‌تر

معرفی کتاب
مجموعه کتاب‌های فرانکلین حاوی داستان‌هایی آموزنده با تصاویری رنگارنگ است که مسائل زندگی را از زبان لاک‌پشتی به نام "فرانکلین" و دوستانش شرح می‌دهد. به کودکان مهارت زندگی می‌آموزد و به آن‌ها کمک می‌کند تا با محدودیت‌های خود کنار آمده و بر آنها غلبه کنند..
در این کتاب، فرانکلین دوست دارد زودتر بزرگ شود و کارهایی را بکند که بچه‌های بزرگ‌تر می‌کنند. ولی انگار کارهای بزرگ‌ترها خیلی هم ساده نیست. آیا بهتر نیست برای بزرگ شدن عجله نکند؟ ...

فرانکلین و قهرمان واقعی

معرفی کتاب
مجموعه کتاب‌های فرانکلین حاوی داستان‌هایی آموزنده با تصاویری رنگارنگ است که مسائل زندگی را از زبان لاک‌پشتی به نام "فرانکلین" و دوستانش شرح می‌دهد. به کودکان مهارت زندگی می‌آموزد و به آن‌ها کمک می‌کند تا با محدودیت‌های خود کنار آمده و بر آنها غلبه کنند.
در این کتاب می‌خوانید: فرانکلین می‌خواهد مثل قهرمان‌ها رفتار کند. او دست به کار می‌شود تا مثل کانگرو یک قهرمان واقعی شود اما...

فرانکلین به مدرسه می‌رود

معرفی کتاب
مجموعه کتاب‌های فرانکلین حاوی داستان‌هایی آموزنده با تصاویری رنگارنگ است که مسائل زندگی را از زبان لاک‌پشتی به نام "فرانکلین" و دوستانش شرح می‌دهد. به کودکان مهارت زندگی می‌آموزد و به آن‌ها کمک می‌کند تا با محدودیت‌های خود کنار آمده و بر آنها غلبه کنند.
در این کتاب می‌خوانید فرانکلین برای رفتن به مدرسه آماده شده ولی همین که می‌خواهد سوار سرویس مدرسه شود ترس به سراغش می‌آید. آیا فرانکلین از مدرسه خوشش خواهد آمد؟

استپنی، قطار فراموشکار

معرفی کتاب
این داستان بیستمین جلد از مجموعه «قصه‌های قطاری» است. بعضی از کودکان و نوجوانان زمانی که بیرون از خانه می‌روند فراموش می‌کنند که باید زود به خانه برگردند و گاهی اوقات، در ساعت‌های تاریکی بیرون از خانه‌بودن خطرناک است. این داستان نیز درباره قطاری است که تا دیروقت بیرون از ایستگاه ماند و خطری برای او به وجود آمد.
نویسنده کتاب حاضر تلاش کرده است به کودکان بگوید بهتر است به حرف مادر و پدر خود گوش بدهند و خود را در معرض خطر قرار ندهند.

سالتی، قطار صبور

معرفی کتاب
این داستان نوزدهمین قصه از مجموعه «قصه‌های قطاری» است. در زندگی همیشه شرایط مطابق با آنچه ما می‌خواهیم پیش نمی‌رود و خیلی اوقات اوضاع برخلاف میل ما می‌شود؛ مانند موقعیتی که برای «سالتی» به وجود آمد. سالتی قطار کشتی‌رانی بود و عادت داشت کنار دریا و طبیعت باشد، اما یک روز اوضاع عوض و سالتی به معدن که برخلاف کشتی‌رانی جایی تاریک و پر از گرد و غبار بود منتقل شد. همه تصور می‌کردند سالتی در آن معدن دوام نمی‌آورد اما او با برخورد خوب و رفتار منعطف خود، تصورات آن‌ها را تغییر داد.

دانکن، قطار حسود

معرفی کتاب
این داستان هجدهمین جلد از مجموعه «قصه‌های قطاری» است. دانکن یکی از قطارهای ایستگاه است که اخلاق خوبی ندارد و هر بار که مسافرها را جابه‌جا می‌کند بدخلقی می‌کند و غر می‌زند. رئیس ایستگاه که می‌دانست این اخلاق دانکن به آن‌ها آسیب می‌زند برای او خاطره‌ای از قطاری به نام رینیز تعریف کرد که چون اخلاقش خوب بود و مسافرها را دوست داشت، مسافرها نیز به او وقتی که خراب شد، کمک کردند. این خاطره اخلاق و برخورد دانکن با مسافران را تغییر داد.

ادوارد، قطار قراضه

معرفی کتاب
ادوارد یک قطار کهنه و قدیمی بود که پیچ‌هایش شل بودند و مدام سروصدا می‌کرد. او به خاطر سن بالایش گیج شده بود و خراب‌کاری می‌کرد. باقی قطارها او را به خاطر مشکلاتش مسخره می‌کردند. یک روز یکی از همان قطارها در دردسر افتاده بود و تنها کسی که توانست به او کمک کند ادوارد بود. بعد از آن روز ادوارد دیگر فقط یک قطار پیر و قراضه نبود، بلکه در نظر دوستانش شجاع و مهربان بود.