Skip to main content

ملاقات در جزیره

معرفی کتاب
شهید مصطفی یوسفی نیروی دقیق و خبرۀ اطلاعات و شناسایی، امید همرزمانش و از یاران معتمد شهید مهدی زین‌الدین بود. او از زمان و چگونگی شهادتش اطلاع داشت و به دوستانش خبر داده بود؛ اما به خواست خودش کمتر اطلاعی از او در دست است. شهیدی که وجب‌به‌وجب مناطق عملیاتی را برای دیگران شناسایی می‌کرد، اما از سر اخلاص تا توانست عکسی از خود باقی نگذاشت. «ملاقات در جزیره» روایت داستانی زندگی شهیدی است که تا نام امام زمان(ع) را می‌شنید، اشک‌هایش جاری می‌شد.

مرد بی‌سر

معرفی کتاب
این کتاب، روایت زندگی یکی از یاران بزرگ و خاص امام سجاد علیه السلام است که به دلیل مبارزه با حجاج (حاکم خونریز عراق و حجاز در دوران امویان) تحت تعقیب حکومت قرار دارد . شجاعت، پایداری در عقیده، پارسایی، زهد و تقوا، تلاش برای شناساندن امام سجاد و رساندن سخنان وی به مردم از جمله ویژگی‌های وی است که در داستان به‌چشم می‌خورد. در لابه‌لای روایت‌های زندگی سعیدابن‌جبیر روایت‌هایی از امام سجاد نیز بیان می‌شود که باعث آشنایی بیشتر مخاطب با این امام می‌گردد.

10 قصه از زهر الربیع

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سیدجزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است حکایت‌های شیرین و آموزنده که شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است که به نثر ساده و روان برگردانده شده و برای کودکان بازآفرینی شده است. در این کتاب 10 داستان از این اثر انتحاب شده و برای کودکان بازآفرینب و تصویرسازی شده است.

بشقاب مهربانی

معرفی کتاب
این کتاب با داستانی جذاب و کودکانه به موضوع خیرات و اثرات آن در زندگی افراد می‌پردازد. اینکه صدقه باعث چه اتفاق‌هایی در زندگی انسان‌ها می‌شود و خداوند مهربان به چه نحوی جبران می‌کند. همچنین اثرات دعا در زندگی افراد نیز در این کتاب به صورت داستانی مطرح می‌شود. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «هوا تا حدی آرام شد، ولی دیگر دیروقت بود. در فکر بودم و غمگین که ناگهان چند سایه‌ی سیاه را دیدم که به سمت رستوران می‌آمدند. فکر کردم دزد هستند و می‌خواهند از مغازه‌ی همسایه‌ام دزدی کنند. فانوس و چوب‌دستی‌ام را برداشتم و بیرون رفتم. با نور ضعیف فانوس به آن‌ها نزدیک شدم...»

کلمه‌های گم‌شده‌‌ی بابابزرگ

معرفی کتاب
بن‌بن عاشق وقت گذراندن با بابابزرگ و مامان‌بزرگ است. رسیدگی به گل‌و‌گیاه، درست کردن پازل، حل کردن جدول و محبت و علاقه‌ی فراوانی که بینشان در جریان است، روزهایش را زیبا می‌کند؛ اما یک روز بن‌بن متوجه می‌شود که بابابزرگ دارد همه‌چیز را از یاد می‌برد و کلماتش را گم می‌کند. او تمام تلاشش را می‌کند تا کلماتی را که بابابزرگ این‌طرف ‌و آن‌طرف گم می‌کند، جمع کند و برایش در جعبه‌ای نگه دارد؛ اما هرچه می‌گذرد کلمات بیشتری گم می‌شوند. بن‌بن و مامان‌بزرگ حالا دنبال راه‌های جدیدی برای ارتباط با بابابزرگ هستند تا هم مراقب او باشند و عشق‌شان را به اون نشان بدهند و هم نگذارند بابابزرگ احساس تنهایی کند.

من دست‌ چسبی

معرفی کتاب
آن روز توی مدرسه چشمم به یک کیف‌ کوچک افتاد. داشتم دنبال خط‌کشِ شکل‌دارم می‌گشتم که آن را دیدم. آن‌قدر برق‌برقی و قشنگ بود که دلم خواست مال من باشد. ماهک و مژده سرگرم رنگ‌کردن زرافه‌هایشان بودند. می‌خواستم کیف را به آن‌ها نشان بدهم؛ اما همان موقع یک چیز نرم قرمز کف دستم را قلقلک داد. چیزی که مثل یک تکه آدامس صورتی بود. زود دستم را تکان‌تکان دادم و آن چیز از کف دستم جدا شد…

خاطرات جشن تکلیف من

معرفی کتاب
کتاب «خاطرات جشن تکلیف من» دفتر خاطره ‌نویسی ویژه دختران است که با طراحی مناسب، امکان ثبت خاطرات و تاریخ ‌های مهم این روز خاص را فراهم می‌آورد. دانش‌آموزان می‌توانند تاریخ دقیق اتفاقات و موضوعات مهمی مانند نام معلم، نام مدرسه، نام مرجع تقلید و جزئیات جشن تکلیف خود را در این کتاب ثبت کنند. این کتابی امکان نگارش و تمرین نویسندگی را برای کودکان ایجاد می‌کند.

مردی که سگ شد

معرفی کتاب
شبث یک جنگجوی نامتعادل بود. یک بار مسلمان می‌شد یک بار مرتد. یک بار همراه امام علی(ع) و یک بار همراه دشمنانش بود. یک بار در صف یزید قرار می‌گرفت و یک بار در صف مقابل یزید. او برای امام حسین(ع) نامه نوشت که به کوفه بیاید تا همراهی‌اش کند؛ اما خودش از جمله آدم‌های کوفی بود که به جنگ امام در کربلا رفت. شبث هیچگاه به راه درست نرفت و حرف درست نزد. او نشانی راه خدا را بلد نبود. اگر هم در میان مسلمانان حضور می‌یافت از سر حقه و نیرنگ یا به دنبال اسم، پول و شهرت بود. هیچ‌کس نمی‌دانست شبث چه جور آدمی است و دنبال چه چیزی است؟ ! او برای خودش مسجد ساخته بود. مسجدی که به جای تکرار اسم خدا، دنبال نام شیطان بود. رمان «مردی که سگ شد»، داستان زندگی پرفراز و نشیب و تاریک و روشن شبث بن ربعی است. داستانی که اتفاقات زیادی را با خود به همراه دارد.

این طور نیست بابا؟ (گفتارهای پدرانه‌ی امام موسی صدر با فرزندانش)

معرفی کتاب
ارتباط میان‌نسلی همواره یکی از مسائل مهم عرصه تعلیم و تربیت به شمار می‌رود و با این‌که عمده انسان‌ها به این مهم اذعان دارند، اما کمتر به فکر کم‌کردن تفاوت بین نسلی و ارتباط‌گیری صحیح با فرزندان هستند. کتاب ارزشمند «این‌طور نیست بابا؟ » گفتارهای پدرانه امام موسی صدر با فرزندانش است، که با بیانی دوستانه و خودمانی و اهتمام در حفظ رویکرد علمی در مباحث، به موضوعاتی اعم از سیاسی، اعتقادی و اخلاقی و مهم‌تر از همه مباحث تفسیری قرآن را با به‌کارگیری سبک یادگیری اکتشافی، با نگاه مثبت و امیدوارانه حتی در شرایط سخت جنگی، با حفظ جذابیت و دقت در بیان مباحث جدید، پرداخته است و تلاش کرده ارتباط میان‌نسلی را تقویت و انسجام بخشیده و با این نوع ارائه متفاوت و جذاب، باب جدیدی در مباحث تربیتی نسل امروز بگشاید.

امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست

معرفی کتاب
تاریخ با ابزار ادبیات و هنر روایتگری شناخته می‌شود و برای نسل‌های آینده باقی می‌ماند. چنانچه اتصال زمینه و زمانه بین گذشته و حال برای کودک و نوجوان امروز ملموس و محسوس نباشد، به ماده درسی بدل می‌شود که تنها خوانده شده و از آن عبور می‌شود. اما چنانچه دو عنصر ملموس و محسوس بودن توسط نویسنده اثر و راوی تاریخ مورد توجه قرار گیرد، وقایع باورپذیر و درس‌آموز می‌شوند. بررسی زندگی اسطوره‌های ایران‌زمین که در راه حفظ تمامیت ارضی ایران بر مبنای دین مبین اسلام شجاعانه و جسورانه ایستادگی کرده و در این راه جان خود را فدا کرده‌اند، نیازمند این دو ابزار ادبیات و هنر روایت است. شخصیتی تاریخ‌ساز مانند شهید میرزا محمدتقی‌خان فراهانی ملقب به امیرکبیر از این دست اسطوره‌ها است که شناخت او برای نسل امروز ما ضروری می‌نماید. نویسنده کتاب «امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست» تلاش کرده است هنر روایت را با ابزار ادبیات داستانی و رمان در هم بیامیزد و اثری جذاب از زبان خواهری که در ایران زندگی می‌کند و از نوادگان امیرکبیر است به برادر مقیم خارج از کشور خود، برای مخاطب امروز پدید آورد.