Skip to main content

جواب مامان با من 2

معرفی کتاب
در جلد دوم کتاب «جواب مامان با من» سه داستان می‌خوانیم. داستان اول: خانواده‌ی آقای جوش‌شیرین باید حتماً قبل از ساعت هشت جایی باشند و انجام دادن کارهایی که باعث دیر رسیدن شود ممنوع است، اما... داستان دوم: آقای جوش‌‌شیرین که قبل از این به هرکسی یک دستور غذایی داده و درمورد ضررهای بعضی از غذاها سخنرانی کرده است، حالا درحالی‌که خیلی گرسنه است در یک جشن عروسی با همان آدم‌ها روبه‌رو می‌شود و... داستان سوم: خانواده تصمیم گرفته‌اند یک روز برای هواخوری به جنگل بروند و برای صرف غذا مهمان نیز دعوت کرده‌اند، اما اگر غذا را فراموش کرده باشند چه؟ ...

ریکی سنگی که نمی‌توانست غلت بزند

معرفی کتاب
ریکی سنگ کوچولوی متفاوتی است که نمی‌تواند مثل بقیه‌ی دوستانش غلت بزند. اما دوستانش دلشان می‌خواهد به او کمک کنند تا همراه آ‌ن‌ها از روی تپه غلت بخورد و شاد باشد. به نظرتان موفق می‌شوند تا دوستشان را خوشحال کنند؟ این داستان به مخاطب کمک می‌کند تا مهارت حل‌مسئله را بیاموزد و روحیه امیدواری و استقامت برای کمک به دیگران تقویت شود.

خدای مهربانم سلام

معرفی کتاب
کتاب حاوی 5 داستان آموزنده برای بیان رحمت و مهربانی پروردگار مناسب کودکان است. راوی قصه‌های این کتاب، خودِ کودک است. او هر داستان را با سلام به خدای مهربان آغاز می‌کند و در پایان از خدای توانا یک درخواست دارد. هر یک از داستان‌ها براساس نیکوترین نام‌ها و صفات خداوند همچون؛ «یا جابِر»، «یا واهب العَطایا»، «یا خَیر المَرغوبین»، «یا اراف مِن کل رئوف» نوشته شده است.

پینوکیو آدمک چوبی

معرفی کتاب
وقـتی ژپتو، پینـوکیو، پسرک چوبی را ساخـت، آرزو کرد کـاش او یک پسر واقـعی بود. پسرک چوبی درست مثل یک پسر واقعی همیشه دنبال دردسر است، حرف پدرش را گـوش نمی‌دهـد، قول‌هایش را فــراموش می‌کنـد و برای خوش‌گــذرانی از مدرسه غیبت می‌کند تا وقتی که می‌فهمد اگر می‌خواهد یک پسر واقعی شود باید مهربانی و عشق را در قلبش جای دهد و به دیگران کمک کند. آیا پینوکیو پسر واقهی می‌شود؟

عروسیِ غازها

معرفی کتاب
در دشت مرموز عروسی غازها برپاست. غازهای بیگانه نیز دعوت هستند ‌و آن‌ها در بهار به دشت آمده‌اند. روباه‌ها دشمن غازها هستند، غازها هم غذای خوشمزه‌ی روباه‌ها هستند ولی روباه‌ها به دستور روپیرو باید به عروسی بروند و در آنجا شادی و پایکوبی کنند و حق ندارند از غازها شکار کنند. کلاغ‌ها و غازها باز هم نمی‌دانند در دشت مرموز چه خبر است و چه اتفاق‌هایی منتظر آن‌ها است. ماجرای دشت مرموز پایان ندارد، آن هم در یک عروسی عجیب و غریب...

یه آلبالو به من می‌دین؟

معرفی کتاب
لاک‌پشت کوچولو اصلاْ دلش نمی‌خواست این‌طور شود. او فقط یک آلبالو می‌خواست، فقط یکی. اما آن‌قدر کوچولو بود که کسی صدایش را نمی‌شنید و سرعت لاک‌پشتی‌اش آن قدر کم بود که به کامیون آلبالو نمی‌رسید. تا این‌که...

زال و سیمرغ: براساس داستانی از شاهنامه

معرفی کتاب
سام نریمان یکی از پهلوانان ایران است که شاد و سرمست از پیروزی‌هایی که به دست آورده، به خانه برمی‌گردد تا با دیدن فرزندی که یزدان پاک پس از سال‌ها نصیب او کرده است، شادمانی‌اش کامل شود. بی‌خبر از آنکه دشمنی بزرگتر در خانه انتظارش را می‌کشد. اهریمن برای سام دامی بزرگ پهن کرده است. اما در میانه‌ی این پیکار بزرگ خداوند پرنده‌ی شگفت‌انگیزی را به یاری فرزند سام می‌فرستد و این چنین اسطوره‌ی زال و سیمرغ آفریده می‌شود. کتاب حاضر داستان زال و سیمرغ را به صورت پی‌نما روایت کرده است.

پیرزن و عقاب

معرفی کتاب
پیرزنی برای اولین بار یک عقاب می‌بیند. پیرزن که از ظاهر عجیب عقاب تعجب کرده، تصمیم می‌گیرد ظاهر او را عوض کند تا شبیه تصور خودش از یک پرنده شود. تلاش‌های او بازتاب یک الگوی رایج «تغییر موضوعات ناآشنا برای قابل قبول ساختن آن‌ها» در تفکر انسان‌هاست. داستانی سرگرم‌کننده و آموزنده که به تقویت انعطاف‌‌ذهنی و نگرش انسان‌ها در هر سنی کمک می‌کند.

هم قصه هم پند: 101 حکایت اخلاقی

معرفی کتاب
101حکایت اخلاقی و آموزنده کوتاه برای خوانندگان سال‌های پایانی دبستان و دوره راهنمایی فراهم آمده است. این مجموعه شامل 11 حکایت کوتاه و آموزنده‌ است. اغلب این حکایت‌ها شامل نکته‌ی اخلاقی‌اند و به موضوعاتی مانند ایثار، امانتداری، صبر، توکل، شجاعت و راستگویی پرداخته‌اند. "کودک و دزدان" با 34 حکایت؛ "عابد و دینارها" با 34 حکایت؛ و "شبی در کنار چوپان" با 33 حکایت عناوین برخی از داستان‌های این کتاب می‌باشند.

پیراشکی‌پز

معرفی کتاب
دو پیراشکی‌پز ماهر به شهر آمده‌اند و بر سر پختن پیراشکی با هم رقابت می‌کنند. آنها آن‌قدر در این کار زیاده‌روی می‌کنند که دیگر پیراشکی‌هایشان آن طعم و ظاهر آشنای قدیم را ندارند. پیراشکی‌های مربعی، مخروطی، سوراخ سوراخ یا حتی شبیه ماکارونی می‌پختند ولی دیگر پیراشکی نبودند. بالاخره روزی دختر کوچولویی به فروشگاه یکی از آنها رفت و گفت: «آقا من یک پیراشکی شکری می‌خواهم.» پیراشکی‌پز با تعجب گفت: «چی؟ پیراشکی شکری؟ دیگر کسی از این پیراشکی‌ها نمی‌پزد.» اما دختر جواب داد:...