عمو لبوی سبیلو
معرفی کتاب
مورچه خیلی لبو دوست دارد؛ اما از آقای لبوفروش و سبیل بزرگش میترسد. به همین علت، شب که عمو لبوفروش خواب است، به سراغ قابلمه لبو میرود و تا میتواند لبو میخورد. مورچه از قابلمه بیرون میآید و فرار میکند. وقتی به خانه میرسد، پشت سرش خطی از ردپای قرمز میبیند. حالا نگران است که مبادا عمو لبوفروش، او را پیدا کند.
فرانکلین معذرت میخواهد
معرفی کتاب
فرانکلین و دوستانش قصد دارند خانه درختیشان را به شکل یک کشتی درآورند. خرس وسیله خاصی میآورد که میخواهد کسی از آن باخبر نشود و به صورت یک راز باقی بماند؛ اما فرانکلین این راز را به روباه میگوید و از او قول میگیرد که این راز را به هیچ کس نگوید. روباه هم این راز را با سگ آبی در میان میگذارد و... .