عقاب دروازه
معرفی کتاب
«کیویاتکوفسکی» عاشق سردرآوردن از اسرار و معماهاست. او خودش را کارآگاه خصوصی درجه یک میداند، همردیف «شرلوکهولمز» و «مایکل بلومکوئیست» و البته مجانی هم کار نمیکند. او هرکاری را میتواند انجام دهد به جز فوتبال! بااینحال وقتی «یانا»، تنها بازیکن دخترِ تیم، از او کمک میخواهد، دست به کار شده و دروازهبان تیم فوتبال میشود!
راستی راستی بخورمت؟
معرفی کتاب
حلزون بسیار گرسنه بود و دنبال چیزی می گشت تا بخورد. لابهلای علفها یک چیز پشمالو دید! خواست آن را بخورد که متوجه شد دُم شیر است! حلزون رفت و رفت تا رسید به یک چیز نرم که پشمالو نبود. خواست آن را بخورد که متوجه شد دست قورباغه است. حلزون وارد یک گودال شد و از ریشه درختی صدایی شنید! صدا می گفت بیا مرا بخور! حلزون خیلی تعجب کرد! این چیست که میخواهد حلزون او را بخورد؟ و چرا؟
ارزشیابی کیفی- توصیفی: گامی در راستای برقراری عدالت آموزشی
معرفی کتاب
کتاب حاضر به منظور تکمیل اطلاعات معلمان درباره ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، در پنج بخش محتوای متناسب را ارائه کردهاست. بخش اول در خصوص اهداف آییننامه ارزشیابی کیفی-توصیفی توضیحاتی میدهد. نظریههای یادگیری و سه رویکرد روانشناختی در بخش بعدی مطرح شدهاند. محتوای بخشهای دیگر عبارت است از: چرایی، چیستی و اهداف و ویژگیهای ارزشیابی کیفی توصیفی؛ چگونگی اجرای ارزشیابی کیفی توصیفی؛ آنچه معلمان و مدیران و معاونان آموزشی باید بدانند.
تربیت خلاق و ماهرانه: مربیان خلاق متفاوت عمل میکنند
معرفی کتاب
این کتاب دربارۀکارهایی است که معلمها باید انجام دهند تا ماهر و خلاق شوند. نویسنده کارهایی مثل برقراری ارتباط با والدین، مدارا با دانشآموزان، جلب توجه دانشآموز به محتوای درس معلم را پیشنهاد و آموزش میدهد تا معلم بتواند در مجموع میانگین کلاس را چه از نظر تربیتی و چه از نظر درسی بالا ببرد.
چهار عروسک
معرفی کتاب
«آنگ» از پدرومادرش اجازه میگیرد تا به سرزمینهای دور سفر کند. آنها موافق نیستند؛ اما عاقبت راضی میشوند. هنگام خداحافظی، پدرِ آنگ چهار عروسک به او میدهد؛ عروسک آدم بهشتی، عروسک غول، عروسک جادوگر و عروسک راهب. هرکدام از این عروسکها در طول سفر به آنگ حرفهایی می زنند و راه هایی نشان می دهند.
خبر، خبر، خبردار!
معرفی کتاب
روباهِ گرسنه، چند روزی است که نتوانسته شکار کند. او فکر میکند و راهحلی پیدا میکند. قورباغهها کنار برکه نشستهاند و خوشحال آواز میخوانند. روباه آهسته کنار برکه میآید و آرام پایش را در آب فرو میکند و ناگهان فریاد میکشد! او آنقدر سروصدا میکند و آه و ناله راه میاندازد تا توجه همه حیوانات جلب میشود؛ مرغ و خروس و جوجههایشان، سنجاب، لاکپشت، گاو و اسب و ... دور روباه جمع میشوند. خروس با شجاعت جلو میرود و متوجه میشود که پای روباه شکسته است. در لحظهای که روباه به فکر حمله است... .
برندگان جایزه
معرفی کتاب
جارچی در شهر میچرخید و فریاد میزد که شهردار تصمیم گرفته است به کسانیکه در کمترین زمان، خیابان خود را تمیز کنند، جایزه بدهد. سنجاب و دوستش، خرگوش، خیلی سریع دست به کار شدند. راسوهای تنبل هم میخواستند جایزه را ببرند، برای همین آنها هم شروع به کار کردند. سنجاب و خرگوش زبالهها را جمع میکردند و به محل مخصوص تخلیه زباله میبردند که خیلی هم دور بود؛ اما راسوها زبالهها را در اولین گودالی که میدیدند، میریختند و در نتیجه کارشان را زودتر انجام دادند. آیا راسوها جایزه را میگیرند؟
غریبههای نامهربان
معرفی کتاب
روزی خرگوش و سنجاب تصمیم گرفتند به ماهیگیری بروند؛ اما پیش از اینکه به رودخانه برسند، دو موش کوچولو را دیدند که به سرعت در حال فرار بودند. سنجاب و خرگوش نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است؛ اما خیلی زود متوجه شدند که دو غریبه به جنگل آمدهاند و تمام میوهها را در کلبهای جمع کردهاند تا وقتی اهالی جنگل گرسنه شدند، میوهها را به آنها بفروشد. سنجاب و خرگوش فکر کردند و نقشهای کشیدند. نقشه آنها چیست و آیا میتوانند حقشان را بگیرند؟
دوستان مهربان
معرفی کتاب
سنجابکوچولو و خرگوش میخواستند به مدرسه بروند و برای این کار باید از جوی آب رد میشدند؛ اما به علت باران شب گذشته، آب آنقدر بالا آمده بود که آنها نمیتوانستند از آن عبور کنند. خرگوش و سنجاب تصمیم گرفتند پُل بسازند؛ اما تنهایی از پس این کار برنمیآمدند. بچهراسوها هم فقط آنها را مسخره میکردند تا اینکه سگ آبی مهربان و دوستش به کمک آنها آمدند و خیلی زود پُل محکم و زیبایی ساخته شد. روز بعد در مدرسه... .