حضرت یوسفعلیهالسلام: عزیز مصر
معرفی کتاب
خواندن شرح زندگی پیامبران از داستانهای جذاب برای کودکان است. کتاب حاضر داستان زندگی حضرت یوسف را به زبان کودکانه بیان میکند. در این کتاب، حضرت یوسف خوابی دید. تعبیر خوابش نشان میداد او در آینده به مقام والایی خواهد رسید، اما در ابتدا باید سختیهایی را متحمل شود. یوسف را برادرانش به چاه افکندند و به عنوان برده فروختهشد، اما در نهایت، بر اثر ذکاوت و کاردانی، به مقام عزیزی مصر رسید و پیامبر خدا شد.
حضرت ادریسعلیهالسلام: دعایی برای باران
معرفی کتاب
حضرت ادریس از جملۀ پیامبران خدا بود. داستان این کتاب، بخشی از زندگی ایشان را شرح میدهد که ادریس از ظلم پادشاه زمانه به ستوه آمد. آنگاه که اعتراض کرد، پادشاه تصمیم به کشتن او گرفت. ادریس و یارانش از شهر خارج شدند، اما دعا کردند شهر در اثر قحطی و خشکسالی از بین برود. سالها بعد چنین شد و در نهایت پادشاه تسلیم ادریس شد تا آب به شهر برگردد.
حضرت صالحعلیهالسلام، شتری که بیگناه بود
معرفی کتاب
خواندن شرح زندگی پیامبران از داستانهای جذاب برای کودکان است. کتاب حاضر داستان زندگی حضرت صالح و معجزهاش را به زبان کودکانه بیان میکند. در این جریان، حضرت صالح شتری را از دل کوه ظاهر کرد تا مردم به او ایمان بیاورند، اما تنها عدهای ایمان واقعی آوردند. مدتی بعد، صالح یارانش را به خارج از شهر برد تا زمانی که رعد و برقی که معجزۀ پروردگار بود، مردم شهر را سوزاند.
حضرت نوحعلیهالسلام: کبوتر کوچولو
معرفی کتاب
خواندن شرح زندگی پیامبران از داستانهای جذاب برای کودکان است. کتاب حاضر داستان زندگی حضرت نوح و کشتی معروفش را به زبان کودکانه بیان میکند. در این جریان، حضرت نوح یک کشتی ساخت و یارانش را در آن جمع کرد. روزی که به امر خداوند باران و طوفان شدیدی روی داد، حضرت و یارانش در امان ماندند و ظالمان و ایمان نیاورندگان به پروردگار یکتا از بین رفتند.
تاریکی
معرفی کتاب
«لازلو» پسربچهای است که در خانهای قدیمی زندگی میکند با سقفی که جیرجیر میکند، پنجرههای سرد و شفاف و پلکانی که به زیرزمین میرود. تاریکی همهجا هست؛ اما بیشتر وقتش را در زیرزمین میگذراند. لازلو از تاریکی میترسد و فکر میکند اگر به اتاق تاریکی نرود، او هم به اتاقش نمیآید؛ اما شبی، تاریکی به اتاق لازلو میرود و از او میخواهد که همراهش به زیرزمین برود. آیا لازلو خواسته تاریکی را قبول میکند؟ در زیرزمین چه اتفاقی رخ میدهد؟
قصههای نقلی
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده سی قصه برای سی شب یک ماه است. «آهوی باهوش»، «آب شیرین و شتر»، «خارپشت تویی»، «اسب سیاه خالدار» و «پلیکان تنبل»، نام برخی از این داستانهاست. داستان اول، درباره آهویی است که میخواهد برای آب خوردن کنار چشمه برود؛ ولی مار بزرگی آنجاست که همه حیوانات را اذیت میکند و... . در داستان دوم، پسر شیرشاه بیمار است و باید از چشمه شیرین آب بخورد. همه حیوانات میخواهند این کار را انجام دهند و... . در داستان سوم، «خسرو» توپش را برای خورشیدخانم پرتاب میکند؛ اما توپ به زمین و زیر درخت میافتد، هنگامی که خسرو میخواهد توپش را بردارد... . داستان چهارم، درباره... .
کشتی روی ابرهای سیاه
معرفی کتاب
پیامبران و امامان ما ویژگیهایی دارند که بعضی از آنها معجزه هم محسوب میشوند. کتاب حاضر، از مجموعهای چند جلدی، به شرح دعوت حضرت نوح(ص) و کشتی نجاتبخش پیروان او میپردازد. داستان این کتاب از ابتدای ساختهشدن کشتی یاران حضرت نوح آغاز میشود و با سوارشدن مسلمانان خداپرست به کشتی پایان مییابد. قصه از زبان کودکی روایت میشود که همراه خانوادهاش، سخنان حضرت نوح را باور دارد و یکتایی خداوند را پذیرفتهاست.
بگو باران ببارد
معرفی کتاب
پیامبران و امامان ما ویژگیهایی دارند که بعضی از آنها معجزه هم محسوب میشوند. کتاب حاضر، از مجموعهای چند جلدی، به شرح گوشهای از دورۀ پیامبری حضرت ادریس (ص) میپردازد. داستان این کتاب از ظلم پادشاه وقت به مردم و گرفتن زمینهای کشاورزی آنان میگوید و نیز از خشکشدن زمینها در اثر دعای ادریس و به منظور تنبیه پادشاه. سرانجام با دعای ادریس و مردم، باران میبارد.
گوساله طلایی
معرفی کتاب
پیامبران و امامان ما ویژگیهایی دارند که بعضی از آنها معجزه هم محسوب میشوند. کتاب حاضر، از مجموعهای چند جلدی، به شرح گوسالۀ سامری در زمان حضرت موسی(ص) و بتپرستی مردم آن زمان شهر سامرا میپردازد. داستان این کتاب از چگونگی ساختهشدن گوساله آغاز میشود تا زمانی که مردم آرزو میکنند حضرت موسی برگردد و حقایق را آشکار کند. قصه از زبان کودکی روایت میشود که خانوادهاش سخنان و دین حضرت موسی را باور دارند.
ماجراهای آقای خرمالو(2)
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی چهار داستان است، به نامهای «دکتر»، «عروسی»، «پایت را بیاور بالا» و «هواپیما». در داستان اول، آقای دکتر به خانه آقای «خرمالو» آمده است و میخواهد در گوشهای ساکت، مطالعه کند؛ اما آقای خرمالو نمیگذارد دکتر به کارش برسد و مرتب مزاحم او میشود. او به دلایل مختلف از دکتر میخواهد که برایش دارو بنویسد. دکتر نه زیر درخت زردآلو، نه در اتاق، نه در زیرزمین و نه حتی در پشتبام آرامش ندارد. هنگامی که دکتر بالای دکل برق رفته است تا شاید بتواند کتابش را بخواند، آقای خرمالو و به دنبالش از دکل بالا میرود و... .