اکوکار فارسی سوم دبستان
معرفی کتاب
دانشآموزان میتوانند برای مرور و جمعبندی آموختههای کتابهای درسی از کتابهای کار استفاده کنند. کتاب حاضر از مجموعۀ «اکو کار» به آموزش درس فارسی پایۀ سوم دبستان اختصاص دارد. کتاب هفت فصل دارد و هر فصل چند درس. هر درس به زیرفصلهای واژهآموزی، دانش زبانی، درک مطلب، املا و نگارش تقسیم و از هر یک سؤالهایی طرح شده است. در انتهای هر فصل یک خودارزیابی به همراه جدول ارزشیابی توصیفی آمده تا دانشآموز بر نقاط ضعف و قوت خود آگاه شود. در پایان کتاب نیز آزمونهای نیمسالهای اول و دوم ارائه شدهاند.
اکوکار علوم تجربی اول دبستان
معرفی کتاب
دانشآموزان در کنار کتابهای درسی به منابعی برای مطالعه و تمرین بیشتر نیاز دارند. کتاب حاضر از مجموعۀ «اکوکار علوم تجربی» به درس علوم پایۀاول دبستان اختصاص دارد. متن کتاب حاوی تمرینهایی از انواع گوناگون است که درس به درس آمدهاند. چهار خود ارزیابی در کتاب گنجانده شدهاند و در انتهای کتاب نیز دو نمونه خودارزیابی پایانی آمده است.
اکو کار علوم تجربی دوم دبستان
معرفی کتاب
کتابهای کار منابعی هستند برای تمرین و مرور بیشتر درسهای کتابهای درسی. کتاب حاضر از مجموعۀ «اکوکار علوم تجربی» به درس علوم پایۀدوم اختصاص دارد. کتاب شامل تمرینهای گوناگون با تصویر است. سؤالها از ساده به مشکل مرتب شدهاند. در انتهای هر چند درس یک خودارزیابی با سؤالهای متنوع و تلفیقی آمده است. در انتهای کتاب نیز خودارزیابیهای پایان نوبت برای سنجش کلی دانشآموزان در پایان هر نیمسال تحصیلی گنجانده شدهاند.
جوجهتیغیهای پسر عمو
معرفی کتاب
دو تا جوجهتیغی به شهر جوجهتیغیها میرفتند که شب شد و تصمیم گرفتند کنار تپهای بخوابند؛ اما خوابشان نمیبرد، برای همین شروع کردند به جنگیدن با یکدیگر. آنها، آن قدر جنگیدند تا تمام تیغهایشان تمام شد. جوجهتیغیها بعد از جنگ همدیگر را گم کردند؛ ولی خیلی دوست داشتند که دوباره یکدیگر را ببینند. در این داستان به اهمیت دوستی توجه شده است.
چه کسی آقای صورتی را میشناسد؟
معرفی کتاب
این داستان درباره دختری است که یک روز از پشت پنجره یک مرد صورتی میبیند. دختر همه جا را به دنبال او میگردد و از همه سراغش را میگیرد؛ اما هیچ کس او را ندیده است تا اینکه یک روز، ماشینی صورتی میبیند. پلیس ماشین صورتی را تعقیب میکند و سرانجام دختر، مرد صورتی را پیدا میکند. او یک نقاش است!!!!
کلاه حصیری
معرفی کتاب
این داستان، به صورت غیر مستقیم، به جنگ ایران و عراق و دفاع از شهر خرمشهر اختصاص دارد. مترسک مزرعه، زخمی شده است و سالهاست که با تماشای نخلستان و افتادن درختان، منتظر است که «صالی» فرزند «خالومحمد» به دیدن او بیاید. پس از سالها دوری، پیرمردی به دیدار مترسک میآید. او خالو محمد است؛ ولی صالی همراهش نیست. خالو با مهربانی میگوید: «فردا میآیم و تو را درست میکنم.»