Skip to main content

ما حرف نداریم!

معرفی کتاب
در این داستان "فیگی" انگار دوست جدیدی پیدا کرده‌است. "فیلی" چطور؟ یعنی ممکن است که آن‌ها بعد از پیدا کردن دوست‌های جدید دیگر نخواهند با هم دوست صمیمی بمانند؟

من قورباغه‌ام! توچی؟

معرفی کتاب
"فیگی" تا همین پنج دقیقۀ پیش یک خوک بود. خوک بامزه و دوست داشتنی صورتی. اما چند دقیقه‌ای می‌شود که تبدیل به یک قورباغه شده است. یعنی "فیلی" به جای دوست بودن با یک خوک حالا باید با یک قورباغه دوست باشد؟

وال‌بال‌بازی!

معرفی کتاب
"فیگی" باز هم یک توپ پیدا کرده است اما ایندفعه انگار توپش خیلی خیلی بزرگ است. یک پسر گُنده توپ را از فیگی می‌گیرد. اما این پسر گُنده ممکن است که حتی از "فیلی" هم بزرگ‌تر باشد؟ شما او را در صفحات کتاب دیده‌اید؟

ماشین‌سواری!

معرفی کتاب
فیگی و فیلی، شخصیت‌های دوست‌داشتنی داستان، می‌خواهند با هم به گردش بروند. اما انگار برای این سفر هیجان‌انگیزشان یک موضوع مهم را فراموش کرده‌اند... .

ببین چه شیپوری می‌زنم!

معرفی کتاب
"فیگی"، خوک بامزۀ قصه، یک شیپور پیدا می‌کند و می‌خواهد آن را برای دوستش "فیلی" هم بزند. آیا او می‌تواند درست شیپور بزند یا از صداهای عجیب و غریب آن هدف دیگری دارد؟

من و تو و بستنی!

معرفی کتاب
"فیلی" برای خودش یک بستنی خوشمزه می‌گیرد. قبل از اینکه شروع کند به خوردن یاد "فیگی" می‌افتد و تصمیم می‌گیرد از بستنی خودش به او هم بدهد. اما انگار خیلی طول می‌کشد تا فیلی تصمیمش قطعی شود و کار از کار می‌گذرد. اصلاً کسی می‌داند فیگی کجاست؟

چی‌کار کردی با خودت!

معرفی کتاب
"فیلی" با خرطوم شکسته پیش "فیگی" می‌رود و می‌خواهد داستان شکستنش را برای او تعریف کند. اما هر چه می‌گوید به قسمت اصلی ماجرا نمی‌رسد. شما می‌دانید خرطوم فیلی چطور شکسته است؟

ما توی کتابیم!

معرفی کتاب
"فیلی" و فیگی" فهمیده‌اند که توی یک کتاب هستند و ما آن‌ها را می‌خوانیم. اما انگار فیلی نگران تمام شدن کتاب است. شما چطور می‌توانید به او کمک کنید تا دیگر نگران نباشد و غصّه نخورد؟

من هم بازی؟

معرفی کتاب
"فیلی" و "فیگی" می‌خواهند بازی جذاب "دستش ده" را انجام دهند. "ماری" دوست کوچک آن‌ها هم می‌خواهد بازی کند. اما ماری یک مار است و مارها دست ندارند. شما می‌توانید بگویید ماری چطور بدون دست، توپ‌ها را می‌گیرد؟

نرو دیگه!

معرفی کتاب
"فیگی" ناگهان تصمیم گرفته است برود. "فیلی" از این موضوع خیلی ناراحت می‌شود و گریه می‌کند. اما اصلا از فیگی نمی‌پرسد که کجا قرار است برود. اگر شما بعد از خواندن کتاب مقصد فیگی را فهمیدید حتما تا قبل از تمام شدن آن به فیلی هم بگویید.