ترسهای بزرگ
معرفی کتاب
«پوملو»، فیلکوچولو خرطوم بسیار بلندی داشت! خرطوم پوملو دستوپا گیر بود و برایش دردسر درست میکرد. شاید باید آن را مثل گردنبند، دور گردنش میپیچید؛ اما آنوقت دیگر نمیتوانست نفس بکشد یا شاید باید آن را دور سرش میبست؛ اما هیچکدام راه مناسبی نبودند. آفتابپرست و حلزون برای فیلکوچولو پیشنهادهایی داشتند؛ ولی آنها هم به کار نیامدند تا اینکه... .
سفر دور و دراز
معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوفِ صورتی، دنیا را ندیده است. روزی تصمیم میگیرد راه بیفتد و ببیند دوروبرش چه خبر است. اول میافتد توی قوری! بعد هم لنگه جورابی را میبیند. پوملو نمیداند جوراب چیست. فکر میکند تونلی تنگ و تاریک باشد. برای همین وارد تونل میشود، وای چه بوی بدی! پوملو فیل کنجکاو و متفاوتی است. او در گشتوگذارهایش با چیزهای ناشناخته زیادی آشنا میشود.
گلی به رنگ خورشید
معرفی کتاب
روباه به دنبال گل طلایی است، گلی بسیار کمیاب که فقط در قلههامیروید. او کولهپشتیاش را آماده میکند و صبح زود راهی میشود. روباه همه گیاهان و درختان مسیر را میشناسد. درخت افرا، صنوبر، کاج و... . وقتی خرس را میبیند، از او کمک میخواهد. خرس درباره گیاهان اطلاعات زیادی ندارد. به نظر او روباه باید از موشخرما کمک بگیرد. روباه زیر تختهسنگها، داخل لانههای خاکی زیرزمینی و کُندههای خالی درخت را میگردد؛ اما خبری از موشخرما نیست. آیا روباه میتواند گل طلایی را پیدا کند؟
پسر، موش کور، روباه و اسب
معرفی کتاب
این کتاب درباره دوستی پسربچهای با موش کور، روباه و اسب است، سه حیوانی که هرکدام بصیرتهای تازه برای پسرک به همراه دارند. آنها درباره دوستی، مهرورزی، شجاعت و موفقیت به او درسهایی میآموزند. در ابتدای داستان، پسرک با موش کور دوست میشود. سپس با روباه مواجه میشوند که در بند است و موش کور او را آزاد میکند. در آخر اسب از راه میرسد و.... این داستانی هوشمندانه است که خواننده را به عشق ورزیدن، دوستی و شجاعت دعوت میکند.
جناب گورکن و غافلگیری بزرگ
معرفی کتاب
آقای گورکن، سالهاست که در هتل «بوبلی» کار میکند. او مدیر مناسبتهای خاص است؛ یعنی مهمانیها و مراسم شادی را برگزار میکند. در این داستان، جناب گورکن و دستیارش، خانم «پیمز»، برای برگزار کردن جشن تولد «سیلویا» آماده میشوند. هتل بوبلی متعلق به مادربزرگ و پدربزرگ سیلویاست. آیا جشن تولد خوب برگزار میشود؟
جناب گورکن و میمون گمشده
معرفی کتاب
آقای گورکن، مدیر مناسبتها در هتل «بوبلی» است و کارش برگزاری مهمانیها و مراسم شادی است. در این داستان، او مثل همیشه مشغول رسیدگی به کارهای هتل است که ناگهان متوجه اتفاق عجیبی میشود. میمون بزرگی که از قدیم در جاده مخصوص هتل، بیحرکت میایستاد، سرِ جایش نیست! جناب گورکن سعی میکند از موضوع سردربیاورد؛ اما آیا موفق میشود؟
اِوا و اسبچهی گمشده
معرفی کتاب
در درختستان طوفانِ بزرگی در راه است! ا«ِاوا بالقُلُنبه»، میخواهد به همه کمک کند تا جایشان امن باشد. او میخواهد ثابت کند برای قَسمِ جُغدی آماده است. برای همین به اَسبچه گمشدهای کمک میکند تا به خانه برسد؛ اما آنقدر باد و باران زیاد است که آنها در طوفان گیر میافتند! آیا اِوا هنوز هم میتواند اَسبچه را نجات دهد؟
خواب نارنجی روباه
معرفی کتاب
آیا مرگ ما را از عزیزانمان جدا میکند؟ ممکن است تصور ما از این پدیده اینگونه باشد؛ اما در این کتاب میبینیم خاطرات، باعث میشوند حتی اگر کسی دیگر در میان ما نیست، یاد او تا ابد در ذهن ما جاودانه میماند. روباه یک عمر خوشوخرم زندگی کرده است؛ اما دیگر احساس خستگی میکند. پس چشمانش را میبندد و برای همیشه به خوابی عمیق فرو میرود...
مهمان انار
معرفی کتاب
فقط درخت انار میوه داشت. پوست بعضی از انارها تَرک خورده بود؛ چون دانههایشان حسابی درشت شده بود. آن شب وقتی همه دانهها خوابیدند، مامانانار لحاف سفیدِ نرم را روی آنها کشید. نیمههای شب مامانانار از سروصدا بیدار شد! کرمِ سفید کوچولویی بین دانهها بود و میخواست آنجا بخوابد؛ اما مامانانار نگران بود، مبادا بلایی سرِ دانهها میآمد!
تونل استخوان
معرفی کتاب
دوقلوها، «کودی» و «اوتیس» و دخترعمهشان، «ری» هرجا میروند، کارآگاهبازیشان گُل میکند! سفر به جزیره کالاور، سفر به جنگلهای آمازون و روبهرو شدن با قاچاقچیهای خطرناک و اینبار سفر به پاریس! داییِ برادرهای دوقلو، از آنها دعوت کرده است به منزل او بروند و یک هفته آنجا بمانند. او برای «اسکاتلندیارد» کار میکند و در منزل زیبایی نزدیک موزه «لوور» سکونت دارد. او کارآگاه است!