Skip to main content

ندای مرداب

معرفی کتاب
زن و شوهر بچه‌ای ندارند، برای همین وقتی نزدیک مرداب، بچه‎کوچکی را می‎بینند، اصلاً به این موضوع فکر نمی‎کنند که این بچه مثل ماهی‎ها آبشش دارد! زن و شوهر نام او را «بوریس» می‎گذارند. برای آن‎ها مهم نیست که چشم‎های بوریس از بقیه بچه‎ها درشت‌تر است. او مثل همه بچه‌ها غذا می‎خورد و بازی می‎کند تا اینکه روزی بویی به مشامش می‎رسد و او را به یاد خاطرات کودکی‎اش می‎اندازد. یک روز بوریس آن‌قدر می‎رود تا به مرداب می‎رسد. حالا او در مرداب کنار کسانی است که شبیه خودش هستند. او با آن‎ها طوری می‏‌خندد که قبلاً هیچ‌وقت نخندیده است؛ اما... .

در‌ه‌ی‌ هزار دارکوب

معرفی کتاب
«سُرمه» و «تِرمه» خواهر هستند. آن‌ها همیشه کنار برکه بازی می‏‌کنند، روزی هنگام بازی، ترمه در برکه می‌‏افتد و سرمه نمی‎تواند به تنهایی او را نجات دهد. جادوگر به کمک او می‎آید؛ اما برای نجات ترمه شرطی می‏‌گذارد و آن اینکه پس از نجات ترمه، او را با خود ببرد و سرمه حق ندارد گریه کند! سرمه شرط را می‎پذیرد؛ ولی وقتی ترمه نجات می‎یابد، سرمه گریه می‏‌کند. جادوگر ترمه را به یک دارکوب تبدیل می‏‌کند و ... .

آنتون شعبده‌بازی می‌کند!

معرفی کتاب
«آنتون» یک کلاه شعبده‌بازی دارد و حالا می‎خواهد یک درخت را غیب کند؛ اما چرا درخت غیب نمی‌شود؟ شاید زیادی بزرگ است؟ شاید بتواند پرنده را که کوچک‌تر است، غیب کند و بله پرنده غیب می‎شود! آنتون به دوستش، «لوکاس»، می‎گوید که می‎تواند شعبده‌بازی کند؛ ولی لوکاس باور نمی‎کند و آنتون او را غیب می‌کند و... . حالا آنتون می‎خواهد لوکاس را ظاهرکند؛ اما چیزی که ظاهر می‎شود، لوکاس نیست! چه بلایی سرِ لوکاس آمده است؟

آنتون و برگ‌ها

معرفی کتاب
در یک روز پاییزی «آنتون» همه برگ‌هایی را که روی زمین ریخته، با شِن‌کش جمع می‎کند؛ اما یک برگ جامانده است! آنتون می‎خواهد آن برگ را هم بردارد که ناگهان باد می‌آید و برگ را با خود می‌‏برد، آنتون دنبال برگ می‎دود. «لوکاس» در حال تاپ‌بازی است که برگ از جلویش رد می‌شود. او سعی می‎کند برگ را بگیرد؛ اما... . برگ از جلوی «نینا» و «گِرتا» هم رد می‎شود. حالا همه با هم به دنبال برگ هستند. برگ بین شاخه درختی گیر کرده است و... .

دایناسور‌های همسایه بغلی

معرفی کتاب
آقای «پوف» مخترع است و خانه‌اش پر از اختراع‌های شگفت‎انگیز. این‌بار اختراع آقای پوف آن‌قدر هیجان‎انگیز است که به سراغ دوستش، «سام» در خانه کناری می‌‏رود و از او می‎خواهد بیاید و شاهکارش را ببیند. آقای پوف با یک سبد تخم دایناسور وارد اتاق می‌شود و بعد از چند لحظه، تخم‌ها یکی پس از دیگری تَرَک برمی‎دارند و سرِ کوچک دایناسورها بیرون می‎آید. دایناسورها هر لحظه بزرگ و بزرگ‎تر می‎شوند. سام و آقای پوف بدون معطلی باید کاری بکنند!

دزد صبحانه

معرفی کتاب
«الفی بریگز» دزد است؛ اما نه از آن دزدهای حرفه‎ای و خطرناک! الفی یک شب سخت را پشت سر گذاشته است و حالا باید یک صبحانه خوشمزه بخورد؛ اما هرچه می‎گردد صبحانه مورد علاقه‌اش، «کورن فلکس»، را پیدا نمی‎کند! ناگهان متوجه می‎شود که یک عالمه کورن فلکس روی زمین ریخته و تا بیرون در، روی زمین ردیف شده است! یک نفر کورن فلکس الفی را دزدیده است؛ ولی او کیست؟

نفرین دزد دریایی

معرفی کتاب
این کتاب حاوی سه داستان است با عنوان‌های « نفرین دزد دریایی»، «مامان‌بزرگ فضایی» و «غول بدجنس». قهرمان داستان‌ها پسری به نام «جیک‌کیک» است. در داستان اول، او مجبور است پس از تعطیلی مدرسه با مادرش به خرید برود. مادر جیک به وسایل عتیقه علاقه زیادی دارد. وقتی آن‎ها به مغازه آقای «کروکِ» عتیقه فروش، وارد می‎شوند، جیک متوجه بخشی می‎شود که روی آن نوشته شده است: «صندوق‎های گنج». جیک به سراغ آن صندوق‎ها می‎رود و یک گنج واقعی پیدا می‏‌کند! وقتی او در صندوق را باز می‏‌کند، یک دزد دریایی تنومند از آن خارج می‎شود!

خانم‌ آشپز ماشینی

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «سه ماجرای باورنکردنی این منم جیک‌کیک»، شامل سه قصه کودکانه و تخیلی با عنوان‌های «خانم آشپز ماشینی»، «گابلین‌های باغچه» و «جادوگر حقه‌باز» است که در آن‎ها ماجراهایی باورنکردنی برای «جیک‌کیک» اتفاق می‌‏افتد. در داستان اول، در مدرسه، دوهفته‎ای است که برای ناهار به دانش‌آموزان کلم پخته می‎دهند. جیک‌کیک که می‎داند امروز هم باید کلم پخته بخورد، به نشانه اعتراض، روی میز ولو می‏‌شود! خانم «وینتر» با دیدن این صحنه، نامه‎ای برای آشپز مدرسه، خانم «براون» می‌‏نویسد تا کلم بیشتری به جیک بدهد؛ اما اتفاقاتی در آشپزخانه رخ می‌‏دهد... .

اژدهای مدرسه

معرفی کتاب
این کتاب حاوی سه داستان است، با نام‌های «اژدهای مدرسه»، «ترول گم‌شده» و «شبح موذی». قهرمان داستان‌ها پسری به نام «جیک‎کیک» است که اتفاقات خنده‎دار و هیجان‎انگیزی برایش رخ می‎دهد. در داستان اول، جیک با اشاره خانم «گرامپ»، به زیرزمین می‏‌رود تا از آقای «نایت» بپرسد چرا کلاس گرم نیست! جیک در زیرزمین صدای ناله‎ای می‎شنود و با ترس‌و‌لرز صدا را دنبال می‌‏کند. او در گوشه‎ای، اژدهای قرمزی را در حال لرزیدن می‎بیند! این اژدها از کجا آمده است و اینجا چه کار می‏‌کند؟

آموزگار گرگ‌نما

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «سه ماجرای باورنکردنی، این منم جیک‌کیک» است. «آموزگار گرگ‌نما»، «پرستار هیولایی» و «مومیایی گم‌شده»، عنوان‌های سه قصه این کتاب هستند. در داستان اول، «جیک‌کیک» در مدرسه با صدای خانم «بیدی»، معلم ریاضی، از خواب بیدار می‎شود. معلم او را تنبیه می‏‌کند و از او می‏‌خواهد در کلاس بماند و از روی جمله‎ای صد بار بنویسد. جیک شروع به نوشتن می‏‌کند. وقتی کار جیک تمام می‎شود، خانم بیدی به سمت کمد لباس می‎رود؛ اما وقتی جیک در کمد را باز می‏‌کند، به جای معلمش با یک گرگ روبه‎رو می‎شود که لباس‌های خانم بیدی را پوشیده است! چه اتفاقی افتاده است؟