Skip to main content

برهنه در برهوت

معرفی کتاب
«میلاد» با همسرش، «نازنین» و دو فرزندش، «مائده» و «مسعود»، به نیشابور می‌روند تا به مادر نازنین سر بزنند؛ اما میلاد وارد جاده‌ای خاکی می‌شود و راه را گم می‎کند. آن‌ها سر از ایستگاه قطار متروکه‌ای درمی‌آورند که پیرمردی به نام «حیدر» در آن زندگی می‎کند. قبل از رسیدن به ایستگاه، روی تپه‌ای استخوان‌های آدم‌هایی را می‌بینند که از قبر بیرون آمده‌ است. نازنین خیلی ترسیده است و اصرار می‎کند که بازگردند؛ اما میلاد همچنان ادامه می‌دهد. در ایستگاه، آقا حیدر حرف‌هایی می‌زند که ترس آن‌ها به‌ خصوص نازنین بیشتر می‌شود. این ترس زمانی به اوج خود می‌رسد که پیرمرد دیگری به نام درویش به جمع آن‌ها اضافه می‌شود و....

ابدی

معرفی کتاب
«امیرعلی» تازه وارد دانشگاه شده است که بساط نامزدی خواهرش پهن می‌شود. آقای داماد، «امین»، هر سال، چندبار به کربلا می‎رود. در مهمانی‌ای که دو خانواده جمع هستند، بحث رفتن به کربلا بالا می‎گیرد و ماجرا تا جایی پیش می‎رود که امیرعلی که تا به حال بدون پدر و مادر هیچ‌جا نرفته است، همسفر امین می‌شود... . امین می‌خواهد مخفیانه و شبانه با چند نفر از دوستانش به کاظمین برود و فردا صبح برگردد. امیرعلی قصد رفتن ندارد؛ اما هنگامی‎که ماشین را می‎بیند، کنجکاو می‌شود. او تا دم در ماشین می‎رود و وانمود می‎کند که برای بدرقه آن‌ها آمده است؛ ولی دست سرنوشت او را به داخل ماشین می‎کشد و همراه آن‌ها می‌شود؛ سپس... .

یادآوری

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است که در قالب رباعی سروده شده است. نام برخی از این رباعی‌ها به این ترتیب است: «غرور»، «یاد»، «بی‌تاب»، «تردید»، «تنهایی»، «فردا»، «درغربت» و «جست‌وجو». در رباعی اول، شاعر از عشقِ معشوق می‌گوید که به هر دلی محرم نمی‌شود و قلب خودش که اسیر هر غمی نمی‌شود. این قلب و عشق، هر دو مغرورند. در شعر دوم، از معشوق شکایت می‎کند که چقدر راحت او را از یاد برده است. در شعر سوم، خود را مانند گل آفتابگردان، در شب سرگردان می‎بیند؛ چون او هم از دیدار محبوب محروم شده است.

ملاحظات

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه‌ای است از غزل‌‌های شاعر که طی سال‌های 1389 تا 1396 سروده و در سه بخش آورده شده‌اند. «نقطه چین آخر خط»، « حق با سپیدار است» و «شاید صدایی» نام این بخش‌هاست. بخشی از نخستین شعر این دفتر از این قرار است: ای منتها مسیر تماشا تو/ من نامه نگاهم و امضا تو/ با تو پر از سکوت، پر از صبحم/ غرق هزار خاطره‌ام با تو/ آن‌قدر از هوای تو لبریزم/ در حیرتم منم که منم یا تو

آگوست پسری که می‌خواست عادی باشد

معرفی کتاب
اگوست پولمن با صورتی غیرطبیعی به دنیا آمده و به همین دلیل تا به حال به مدرسه نرفته است. او حالا می‌خواهد وارد مدرسه‌ای جدید شود و کلاس پنجم را شروع کند و تنها آرزویش این است که با او مثل بچه‌ای معمولی رفتار شود. اما شاگردان مدرسه جدید نمی‌توانند از کنار صورت غیرعادی او عبور کنند.

مرا صدا کردی؟

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه اشعاری است که در قالب غزل سروده شده و حاوی سی و یک شعر است. شعر «سیب سرخ»، درباره عشق و تنهایی است. شاعر آرزو دارد که کاش یک سیب باشد تا بتواند به راحتی معشوق را بفریبد. او خود را غرق در دریای عشق می‎داند و مرگ را برای خود دلنشین. شاعر در شعر «باران»، باران را پیک بشارت برای خاک خشکیده زمین می‎داند، بشارتی که گره از بخت داغ باز کرده است. غزل «چشم به راه»، برای احمد متوسلیان سروده شده است و «زنی چنان که تویی» برای مادرش.

امیل و سه پسر دوقلو

معرفی کتاب
در آخرین روز مدرسه، «امیل» نامه‌ای از دوستش، «پنی هوتشن»، دریافت می‌کند. پنی او را به همراه دوستان دیگرش به خانه‌شان در کنار «است‌زه» دعوت کرده است. امیل دعوت او را می‌پذیرد و به آنجا می رود. شبی پنی و دوستانش برای تماشای نمایشی جذاب به هتل ساحلی می‌روند. آن‌ها در این نمایش با دو پسر آکروبات‌باز آشنا می‌شوند و راز بزرگی برایشان فاش می‌شود.

حاشا

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه اشعاری است که در پنج بخش مختلف سروده شده است، رباعی و دوبیتی، نیمایی، غزل، ترجیع‌بند و قصیده. «عکس کودکی»، «قهر»، «اتفاق»، «تنهایی» و «ذوق‌مرگ»، نام بعضی از اشعاری که به سبک نیمایی سروده شده است. «محبس»، «کوچه‌گرد» و «خبر داغ»، نام برخی از غزل‌هاست. در بخش رباعی و دوبیتی این اشعار آمده است: «افسوس»، «حسرت»، «شوخی» و.... شعری که در قالب قصیده سروده شده است، «یوسفِ لیلا» نام دارد و «به یارانش بفرمایید» در قالب ترجیع‌بند.

چاپ بیروت

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه اشعاری است که درباره «لبنان» و مردم «فلسطین» سروده شده است و دو بخش دارد. بخش اول «از تنهایی موج‌ها نام دارد» و بخش دوم «گزارش از خاک مقدس». در شعری از بخش اول آمده است: «گفتم سلام لبنان!/ شاخه‌های زیتون/ در گرمیِ دهانم جوانه زدند/ سیب‌های سرخ/ شعله‌ور بودند/ و نیوتن درباغ نبود... ». در شعر دیگری به نام «روزگار» از بخش دوم آمده است: «روز دوم/ موشکی از کنار سرم گذشت و خیابانی را که در آن قدم می‎زدم برد/ الان کجا باید باشم؟ »

رویای فالاچی

معرفی کتاب
داستان این کتاب روایتی است از زندگی دانشجوی جوانی که در رشته روزنامه‌نگاری تحصیل می‌کند و برای تبدیل شدن به یک نیروی حرفه‌ای در این زمینه راه پر دردسری را پیش رو دارد. راوی سوم شخص محدود، داستان را از منظر دو دانشجوی ارتباطات، «امیرمسعود» و‌ «هاله»، روایت می‌کند. راوی کنجکاوانه مانند لنز دوربین به کنش‌ها، واکنش‌ها و کشش‌های آن دو خیره می‌شود؛ خیرگی‌ای که امیرمسعود و‌ هاله در سراسر داستان آن را روی جسم و ذهن خود حس می‌کنند؛ چرا که در عصری زندگی می‌کنند که خیره نگریستن به واقعیت‌های قطعیت‌ناپذیر، لذتی سادیستی به همراه دارد.