Skip to main content

یک روز در طبیعت

معرفی کتاب
پپا برادر کوچک‌تری به نام جورج دارد.در این داستان، پپا و خانواده‌اش برای گردش یه جنگل می‌روند. ولی آن‌قدر سرگرم دنبال کردن رد پاها می‌شوند که راه را گم می‌کنند! در ادامه آن‌ها با دنبال کردن حیوانات را خود را می‌یابند.

یک روز در مرکز بازیافت

معرفی کتاب
پپا برادر کوچک‌تری به نام جورج دارد. در این کتاب ماجرای رفتن آن‌ها را به مرکز بازیافت روایت می‌شود. آن‌ها در مرکز بازیافت یاد می‌گیرند چه چیزهایی قابل بازیافت است. آن‌ها باخانم خرگوش آشنا می‌شوند. خانم خرگوش همه چیز را بازیافت می‌کند...

یک روز در مطب دندانپزشکی

معرفی کتاب
پپا برادر کوچک‌تری به نام جورج دارد. کتاب ماجرای رفتن آن‌ها را به دندان‌پزشکی روایت می‌کند. این اولین باری است که جورج به دندان‌پزشکی می‌رود و برای همین کمی نگران است. کتاب می‌خواهد بچه‌ها را با نحوه‌ بهداشت دندان و فضای دندان‌پزشکی آشنا سازد.

سیرک ادب و نزاکت

معرفی کتاب
«نینا» شش سال دارد. او بیشتر وقت‌ها عصبانی است و حاضرجوابی می‎کند، مدام نِق می‎زند و لجبازی می‏‌کند. مادر نینا ناراحت است. او دلش می‎خواهد دخترش با ادب باشد و مدام به او تذکر می‏‌دهد؛ اما نینا اصلاً برایش مهم نیست. او از خانه بیرون می‎رود تا بازی کند که ناگهان صدایی از سوراخی در درخت می‎شنود. او با کنجکاوی داخل سوراخ را نگاه می‌‏کند. آنجا سیرکی در حال اجرا است! مدیر سیرک، آقای «لطفاً، ممنون»، نینا را به سیرک دعوت می‎کند. آن‌ها در سیرک ادب و نزاکت را تمرین می‏‌کنند.

من چه قدی هستم؟

معرفی کتاب
هولیمو هر روز با یک سؤال بیدار می‌شود. آن روز صبح هولیمو با سؤال "من چه قدی هستم" بیدار شد، شب پیش هولیمو توی کتاب، زرافه‌ای قد یک درخت دیده بود. هولیمو سؤالش را با فریاد پرسید. مورچه‌ها، گربه و بزبزک هر کدام اندازه‌ای گفتند. هولیمو نمی‌دانست کدام اندازه باشد تا این‌که...

دوست دارم کجا بروم؟

معرفی کتاب
هولیمو هر روز با یک سؤال بیدار می‌شود. هولیمو هر روز سر وقت بیدار می‌شد؛ اما آن روز پیش از این‌که وقتش برسد، بیدار شد. انگار یکی او را صدا کرد:" بیا تماشا!" هولیمو از هر که پرسید آیا شماها صدایم کردید بیایم تماشا؟ جوابی نشنید. تا این که با خودش فکر کرد...

من کجا بازی کنم؟

معرفی کتاب
هولیمو هر روز با یک سؤال بیدار می‌شد. آن روز، ‌هولیمو هیچ سؤالی نداشت. از شب تا صبح هم هیچ سؤالی توی سرش نبود؛ اما تا آمد بازی کند، یک سؤال توی سرش پیدا شد. "کجا بازی کنم؟ "

چی دوست داری؟

معرفی کتاب
هولیمو خیلی وقت بود که هر روز با یک سؤال، فقط با یک سؤال بیدار می‌شد. آن سؤال راهم فقط از خودش می‌پرسید. هر روز روبه‌روی آینه می‌ایستاد و می‌گفت: خواهر کوچولو، دوست داری یک برادر بزرگ‌تر داشته باشی؟ تا این‌که یک روز پدربزرگ را دیدکه با یک دسته گل آماده ایستاده است تا با مادربزرگ و خاله و هولیمو بروند بیمارستان...

من گاستون عصبانی هستم

معرفی کتاب
کتاب «من گاستون عصبانی هستم» از مجموعه کتاب‌های گاستون برای یادگیری و مدیریت احساسات است. گاستون یک اسب شاخدار کوچک است مثل همه‌ اسب‌های دیگر... ولی یال جادویی گاستون رنگین‌کمانی است و با هر احساسی رنگش عوض می‌شود. گاستون در این کتاب عصبانی می‌شود و یاد می‌گیرد چگونه حس خشم خود را مهار کند.

من گاستون ترسو هستم

معرفی کتاب
کتاب «من گاستون ترسو هستم» از مجموعه کتاب‌های گاستون برای یادگیری و مدیریت احساسات است. گاستون یک اسب شاخدار کوچک است مثل همه‌ی اسب‌های دیگر؛ با این تفاوت که یال جادویی و رنگین‌کمانی او با هر احساسی رنگ عوض می‌کند. در این کتاب گاستون از چیزی می‌ترسد. مؤلف می‌کوشد راه‌کارهای غلبه بر ترس را به کودک آموزش دهد.