خاطرات یک سرتق
معرفی کتاب
کتاب حاضر خاطرات نوجوانی است که در اصفهان زندگی میکند. قصه با ورود خاله تابان به اصفهان شروع میشود و با شیطنتهای راوی داستان ادامه مییابد. در یکی از قسمتها، قهرمان داستان تصمیم میگیرد شغلی برای خود دست و پا کند و در نبود پدر و مادرش یک گونی سیبزمینی را به چیپس تبدیل میکند؛ ولی آیا موفق میشود چیپسها را بفروشد؟
رساله احکام جوانان (دختران)؛ مطابق با فتاوای آیتالله العظمی مکارم شیرازی
معرفی کتاب
به منظور رفع نیاز جوانان و پاسخ به سؤالهای آنها در زمینه احکام، این رساله زیر نظر و طبق فتاوای آیتالله مکارم شیرازی تدوین شده است. احکام واجب، حرام و غیر آن به زبانی ساده و دور از اصطلاحات دشوار فقهی ذکر شده است. گفتنی است رساله حاضر شامل تمام مسائل احکام نیست بلکه قسمتهایی از احکام شرعی مورد نیاز دختران نوجوان وجوان را تأمین میکند.
کارنامهات را قایم کن
معرفی کتاب
داستان از زبان دختری هشت ساله به نام ستاره بیان میشود که دو برادر و دو خواهر دارد. مادرش به پسرها بیشتر میرسد و به دخترها اهمیتی نمیدهد. در عوض پدرش او و خواهرهایش را بیشتر دوست دارد. دخترها برعکس پسرها درسخوان و مرتب هستند. "آن روز ستاره یکراست به خانه آمد. او میخواست تا شب درس بخواند، فردا امتحان تاریخ داشت. کتابش را به دست گرفت که یک دفعه صدای مادرش را شنید."
سایه هیولا
معرفی کتاب
داستان دو برادر و خواهر است که پدرشان محیطبان است و آنها میخواهند تابستان را کنار پدرشان بگذرانند. بیشتر ماجراها به موضوع درگیری این محیطبان با شکارچیان اختصاص یافته و شخصیتهای نوجوان داستان با حساسیت و اهمیت شغل پدر آشنا میشوند و در حد توان در حفظ حیات وحش با پدر همراه و همدل میشوند.
بازگردانده شده
معرفی کتاب
نویسنده داستانی در زمان جنگ ایران وعراق را روایت میکند. سه نوجوان 15 ساله برای تهیه آذوقه می روند و پس از گذر از راههای کوهستانی و تحمل سختی بسیار و در حالی که یکی از آنها تیر خورده، موفق میشوند مقداری نفت و آرد را به روستا برسانند و بین مردم تقسیم کنند. بهروژ، یکی از این سه نفر، پدرش به جبهه رفته و او که حالا خود را مرد خانه میداند، سعی دارد که به دختر داییاش ثابت کند که بزرگ شده و دیگر بچه نیست. یک روز عراقیها به روستای آنها میآیند.