چشم دردسرساز
معرفی کتاب
«گاو سهچشم دمطلایی» یکی از معدود گاوهایی بود که سه چشم روی صورتش داشت و همین مسئله باعث شده بود که نصف بدنش به هنگام ورود به طویله به درِ چوبی برخورد کند و سمت چپ بدنش پرلکتر از سمت راستش باشد. پسرعموی یونجهشناس این گاو معتقد بود که مادر این گوساله یعنی زنعمویش در موقع بارداری، مکعب مستطیلهای رنگی و بطریهای شفاف پلاستیکی اطراف باتلاق را خورده که یک چشم اضافه روی سر پسرعمویش درآمده است. روزی گاو سهچشم مشغول تفریح بود که پسری را با موهای قرمز میبیند که عینک گِرد مشکیرنگی به چشم داشت. وقتی گاو سهچشم با پسرک صحبت میکند تصمیم میگیرد که برای مداوا پیش دکتر «گاوپور» برود و... .
سؤال کرم کوچولو
معرفی کتاب
وقتی کرمکوچولو به دنیا آمد، اولین سؤالش این بود که کجاست، چرا آمده است و زندگی چیست. مادرش او را فرستاد تا بیرون از لانه چرخی بزند و برگردد و بعد جواب سؤالش را بگیرد. کرمِ کوچولو در گشت و گذارش حیوانات زیادی را دید . از همۀ آنها پرسید که زندگی چیست. حیوانات پاسخهای متفاوتی دادند؛ از نظر سنجاب، زندگی خوردن بود و از نظر لاکپشت، خوابیدن. زندگی از نظر بچهمیمون بازی کردن بود و از نظر مورچه کار کردن؛ اما واقعاً زندگی چیست؟
گربهها و خروسها: یک قصه افریقایی
معرفی کتاب
در روزگاران قدیم در افریقا، خروسها بر گربهها حکومت میکردند. گربهها از صبح تا شب کار میکردند و شب هرچه جمع کرده بودند پیش خروسها میبردند. خروسها به گربهها گفته بودند که تاج سر ما از آتش است و هر کس از فرمان ما سرپیچی کند، با این آتش او را میسوزانیم! گربهها این حرف را باور کرده بودند و از صبح تا شب برای خروسها کار میکردند. یک شب در خانهی گربهها آتش اجاق خاموش میشودو....
قصههای شیرین برای بچهها
معرفی کتاب
این کتاب نُه داستان از نویسندگان مختلف دارد. داستان اول دربارۀ جوجهمرغی است که در نبودِ مادرش، سر از تخم درمیآورد و میرود تا مادر را پیدا کند. داستان دوم از دختربچه و عروسک و دوستش میگوید. دخترک عروسکش را به دوستش نمیدهد تا مثلاً برایش قصه بگوید؛ چون فکر میکند خودش باید این کار را بکند؛ چراکه مادر عروسکش است... . داستان سوم دربارۀ از راه رسیدن زمستان است و خواب زمستانی حیوانات و سنجابی که مهمان ناخوانده دارد. داستان چهارم... .
از پنجره اتاقم
معرفی کتاب
همه کودکان دنیا به خاطر شیوع ویروس کرونا در خانه حبس شدهاند و همه نگرانیهای مشترکی دارند. این کتاب درباره تجربه مشترکِ کودکانی است که از دوستان و مدرسهشان دور شدهاند، کودکانی که درک میکنند افرادی در جامعه، به کمک آنها نیاز دارند. پس به دنبال راهی هستند تا فعال و موثر باشند. داستان این کتاب با الهام از وقایع و افراد واقعی نوشته شده است.
شازده کدو
معرفی کتاب
«ممل» در روستای «براسان» با خانوادهاش زندگی میکرد. او با شوق و ذوق روی زمین کوچکی که پدرش به او عیدی داده بود، مشغول کار شد. وقتی جالیز آمادۀ کاشت شد، آن را به سختی آبیاری کرد و تخمهای خیسخوردۀ کدو، خربزه و هندوانه را کاشت. بعد هم به تقلید از پدرش، با لباسهای کهنه، مترسک کوچکی برای جالیزش درست کرد. در کنار کار زیاد روی جالیز، نمرۀ درسهای ممل چندان تعریفی نداشت؛ ولی همه امیدش به جالیز و محصول آن بود تا نشان دهد که پسر تنبل و بیهنری نیست. او هم نگران بادهای گرم بود، هم دغدغۀ نمرۀ درسهایش را داشت. سرانجام... .
عجب دستپختی دارد رفیق!
معرفی کتاب
پسرک به مغازه ماهیفروشی رفته است تا یک ماهی بزرگ بخرد؛ چون شب مهمان دارد. گربهکوچولو دنبال پسرک راه میافتد. او گرسنه است. پسرک عصبانی میشود و سعی میکند گربه را فراری دهد؛ اما گربه گرسنه به هیچوجه منصرف نمیشود. پسرک کفشش را برای او پرت میکند؛ اما گربه همچنان دنبال اوست. آنها به خانه پسرک میرسند و... .