توجه: استفاده از نماد و Qr-code در کنار هم الزامی است.
-دریافت نماد
-دریافت QRcode

معرفی کتاب
در یک روز آفتابی، کالبن از خواب بیدار شد. یادش افتاد که باید سراغ کارهایش میرفت. اتاقش را مرتب میکرد و بعد هم لیموها را از درخت میچید. کالبن با خودش فکر کرد که چقدر کار دارد. ناگهان چشمش به پرندهها افتاد. با خودش گفت: «ای کاش من هم یک پرنده بودم.» در فکرش یک پرنده شد که آزادانه پرواز میکرد. روی شاخهی درختی نشست که دید چند جوجه در لانه نشستهاند و با دهان باز از او غذا میخواهند. انگار پرنده بودن هم خیلی راحت نبود. پس کالبن آرزوی دیگری کرد...
مجموع صفحات
30
سال چاپ
1403
اطلاعات شناسنامه ای
مولف
یمنجی، الیف
ناشر
مترجم یا مترجمان
نازلی خلیلی صفا
شابک
9786225494923
موضوع
داستان کودک
قطع کتاب
خشتی
نتیجه داوری کتاب
برای ورود به مدرسه بلامانع است
درجه بندی
درجه 3
اطلاعات کتابشناختی
دوره و درس
پایه
اول
دوم
سوم
مخاطب
دانشآموز