Skip to main content

یولبارس و شهر زیرزمینی

معرفی کتاب
این کتاب، برداشتی آزاد از داستان حماسی و قدیمی ترک‌زبان‌ها با نام «ده ده غورت» است. «تایماز» و خانواده‌اش در بیشه‌زار زندگی می‌کنند. تایماز تنهاست و دوستی ندارد؛ تااینکه به‌طور اتفاقی با «یولبارس»، پسر جنگل آشنا می‌شود و این آشنایی باعث می‌شود که تایماز متوجه شود که یولبارس تنها حاکم برحق قدیم تورکان بوده که سال‌ها پیش در جنگل گم شده و طی این سال‌ها مثل حیوانات زندگی کرده است. تایماز می‌خواهد انسان بودن و شیوه زندگی را به یولبارس بیاموزد و... .

طلسم لوناری

معرفی کتاب
ساکنان نیمۀ تاریک ماه می‌خواهند به شیراز حمله کنند. ماه‌نشین‌ها سلاحی مخفی دارند، سلاحی که سرنوشت جنگ را مشخص خواهد کرد. رئیس‌جمهور پیازی از همه کمک می‌خواهد، حتی از ساکنان نیمۀ روشن ماه که به آفتاب‌پرست‌ها معروف‌اند. «امیر» و «رامین» برای دفاع از شیراز شجاعانه می‌جنگند؛ اما در این میان راز‌های بزرگی برملا می‌شود و... .

چند دقیقه بعد از خداحافظی

معرفی کتاب
«علی‌کراس» کودک سخت‌کوشی است که می‌خواهد راه پدرش را دنبال کند. پدر او، یکی از بهترین کارآگاه‌های واشنگتن دی‌سی است که هرگز از تلاش برای حل ‌کردن پرونده‌هایش دست نمی‌کشد. «گیب کوالز»، بهترین دوست علی است. برای همین، وقتی گیپ گم می‌شود، علی بلافاصله دست‌به‌کار می‌شود. او مهارت‌های موردنیاز برای حل این معما را از پدرش آموخته است؛ هوش، سرسختی و تفکر منطقی؛ اما یک چیز را به ارث نبرده و آن شکیبایی است.

ستاره‌بان

معرفی کتاب
در آغاز، جهان، تاریک بود. هفت ریش‌سفید که می‌دانستند مردم در تاریکی زنده نمی‌مانند قلب خود را به‌شکل ستاره به آسمان فرستادند تا جهان روشن شود. اما موجوداتی که از تاریکی بودند در کوه‌های «راداماک» پنهان شدند تا در فرصتی مناسب ستاره‌هایی که به زمین می‌افتند را برای همیشه خاموش کنند و تاریکی را بر جهان مسلط کنند. «کایرو» و پدرش با یکدیگر زندگی می‌کنند. پدرِ کایرو، ستاره‌بان است اما مدتی است که ناپدید شده است... .

استراتژی خروج

معرفی کتاب
در جلد چهارم از مجموعه «ربات آدمکش» و داستان علمی تخیلی این کتاب، «ربات آدمکش» که نیمی از کهکشان را گشته تا گذشته پُر از قتل و خشونت خود را از زیر خاک بیرون بکشد و جنایت‌های سازمان خبیث «گری کریس» را برملا کند، حالا قصد دارد به خانه خود، ایستگاه «هاوه راتون» و نزد صاحب قبلی‌اش دکتر «منساه» بازگردد و شواهد خرابکاری‌های کریس را در اختیار او بگذارد؛ ولی... .

خاطرات یک تابستان

معرفی کتاب
برادران "فرانکلین"، "کاری" و "بابی جین" سیاه پوستند.آنها به همراه خانواده در یک شهر کوچک و بدون هیجان زندگی می کنند.با پسری سیاه پوست و بزرگتر از خودشان که سرپرست دارد به نام "استایکس" دوست می شوند. آنها برای به دست آوردن موتوری که قرار است استایکس با آن از شهر بگریزد، ماجراهایی را از سر می گذرانند.بدون اطلاع والدینشان با قطار 50 کیلومتر از شهر خارج می شوند، تا موتور را معامله کنند موتور قدیمی آقای "پایک" را می دزدند. و با موتور نو معامله می کنند. استایکس با موتور در حال فرار از شهر تصادف می کند موتور نابود می شود و استایکس در حال مرگ به بیمارستان می رود....

در قلب اطلس

معرفی کتاب
«گاسی گریموند» در زمان جنگ جهانی دوم، همراه خانواده‌اش در لندن زندگی می‌کند. چندروز است که آلمانی‌ها بمباران لندن را آغاز کرده‌اند. آن‌ها اول به مردم عادی کاری نداشتند؛ اما حالا مردم عادی را هم در لندن و شهرهای دیگر هدف قرار می‌دهند. خانواده گریموند سه شب پیاپی تا صبح در زیرزمین می‌مانند. آن‌ها بعد از اتمام بمباران، از پناهگاه خارج می‌شوند و می‌بینند همه‌چیز نابود شده است. خانواده تصمیم می‌گیرد بچه‌ها را از طریق موسسه‌ای دولتی به نام اسکان کودکان در خارج از کشور به جای امنی بفرستند و... .

زیبای سیاه

معرفی کتاب
داستان این کتاب از زبان یک اسب سیاه بیان می‌شود و داستان درد و رنج اسب‌ها در قرن نوزدهم را شرح می‌دهد و ماجراهایی که یک اسب در دوران زندگی‌اش از سر می‌گذراند. نویسنده مخاطب را وارد دنیای اسب‌هایی می‌کند که رام و اهلی شده‌اند و داشتن حس خوب نسبت به حیوانات را توضیح می‌دهد. در جایی از کتاب با جمله‌ای معروف برخورد می‌کنیم: «باید با دیگران همان‌طور رفتار کنیم که دوست داریم آن‌ها با ما رفتار کنند.»

رد انگشت‌هاى اصلی

معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره پسر نوجوانی به‌نام «اباذر» است. قهرمانی که در میانه بلا تنهاست؛ بلایی نه از جنس کَل‌کَل‌های نوجوانی، بلکه خطرهایی که می‌تواند تا گرفتن جان او پیش رود. اباذر گیر افتاده در دستان دو همکلاسی قلدر که سرش را از شکاف برج «کهنه قالا» آویزان کرده‌اند. وقتی اباذر آسمان بالای سرِ قلعه تاریخی در «مشکین‌شهر» را می‌بیند، ترس تمام وجودش را دربرمی‌گیرد. همکلاسی‌هایش می‌خواهند او دست از سرِ دختری به نام «گل‌آرا» بردارد و عشق او را فراموش کند.

پدربزرگم!: روایتی داستانی از زندانیان سیاسی

معرفی کتاب
قهرمان داستان دختری نوجوان است که مادرش در بیمارستان بستری است. او به دنبال دفترچه بیمه مادرش، دفتر خاطرات مادربزرگش را پیدا می‌کند. دفتر شامل یادداشت‌های روزانه‌ای است که خیلی ساده و صمیمی نوشته شده است. نویسنده، یعنی مادربزرگ، عاشق مردی به نام «حمید» بوده است! اما قهرمان داستان مطمئن است که اسم پدربزرگش حمید نبوده! او با خواندن این یادداشت‌ها وارد مسائل سیاسی قبل از انقلاب می‌شود و... .