آن، مان نباران
معرفی کتاب
پیرزن دو پسر داشت به نامهای «آن» و «مان». خانۀ پیرزن وسط دشت بود. پسرها روزهای جمعه به دیدن مادرشان میرفتند. یک روز جمعه آنقدر باران بارید که پسرها نتوانستند به دیدن پیرزن بروند و او باید تا هفته بعد صبر میکرد. دوباره جمعه از راه رسید؛ اما تو آسمان ابر سیاه بزرگی نشسته بود. پیرزن درحالیکه خانه را رُفتوروب میکرد، از ابر خواهش کرد که نبارد تا پسرهایش بتوانند به دیدنش بیایند؛ اما ابر از جایش تکان نخورد... .
پولک پاشون
معرفی کتاب
این کتاب هفت داستان دارد، مانند هفته که هفت روز دارد و هر روزش با روز دیگر متفاوت است. بعضی روزها واقعیاند و بعضی روزها پر از رویا؛ اما روزهای هفته هرجور که باشند، در کنار هم زندگی را میسازند. این هفت داستان کوتاه هم کنار هم این کتاب را ساختهاند. داستان اول دربارۀ لولوی بافندۀ کوچولویی است که عاشق بافتن است و همهچیز را به هم میبافد؛ پشم گوسفندها، دم گاوها، ریش بزها و... . روزی که به دِه میآید، همه از ترس فرار میکنند، به جز پیرزنی که از او نمیترسد. او برای لولو یک راهحل خوب پیدا کرده است.
سپید دندان
معرفی کتاب
این رمان در دوران اوج گرفتن جستوجوی طلا در مناطق شمالی قاره امریکا، روایت میشود و رویارویی فرهنگ این سرزمین با جامعه مهاجر و مدرن امریکایی را بیان میکند. «سپیددندان» که سگی با رگه نژادی گرگ است، خود، نمادی از این دوران گذار و رویارویی است. سپیددندان که در سرزمینهای منجمد و بدون سکنه اطراف «کلوندیک» متولدشده، برای بقا باید با سرما، قحطی، و شکارچیان مرگبار مبارزه کند، اما خطر بزرگی تهدیدش میکند... .کتاب خیلی خوبی است .خیلی ها ممکن است سپید دندان اصلی را نخوانند ولی این کتاب پل ارتباطی خوبی با مخاطب ایجاد کرده .موضوع کتاب ستم نکردن به حیوانات ونشان دادن خوی خشونت در انسانهاست وزشتی این رفتاررا یاد آور می شود.نویسنده یک موضوع جهانی را با تجربهی زیستی خودش نوشته واین کتاب با ترجمهی ساده وروان بخوبی داستان را به تصویر کشیده.نثر ساده ومختصر کردن موضوع وتصویری کردن آن، کار را جذاب کرده است . در آخر کتاب اطلاعات جالبی آمده که می تواند افزوده ای براصل اثر باشد.
حدس بزن چقدر دوستت دارم
معرفی کتاب
وقت خواب خرگوشکوچولو بود. او محکم به گوش خرگوش بزرگ چسبیده بود تا مطمئن شود که حرفهایش را میشنود. خرگوشکوچولو دستانش را تاجاییکه میتوانست باز کرد و به خرگوش بزرگ گفت: « اینقدر دوستت دارم». خرگوش بزرگ هم همانکار را کرد و البته دستان او خیلی بیشتر باز شدند. خرگوشکوچولو روی پنجۀ پاهایش بلند شد و همان حرفها را تکرار کرد. خرگوش بزرگ هم همانکار را کرد و این بازی ادامه داشت تا اینکه خرگوشکوچولو دیگر نمیتوانست چشمانش را باز نگه دارد.
ساکت باشید تا داستان بخوانم!
معرفی کتاب
جغدکوچولو با جغدی زیر درختی توی سبزهها نشسته بود. او کتابی را که خیلی دوست داشت همراهش آورده بود و میخواست برای جغدی کتاب را بخواند. جغدکوچولو تازه کتاب را باز کرده بود که... این کتاب قصّه جغد کوچولویی است که میخواهد برای عروسکش جغدی قصه بخواند امّا جوجه ریزهها نمیگذارند و کلافهاش کردهاند.
خرس کجاست؟
معرفی کتاب
خرس کجا میتواند باشد؟ داخل کشوی لباس، روی طاقچه، داخل حمام، زیر پلهها، زیر مبل یا... . داستان خرس کجاست؟ داستان کودکی است که همه جا دنبال خرسش میگردد. خرس داستان همه جا هست ولی دیده نمیشود! بخشی از روایت داستان به عهده تصاویر کتاب است؛ تصاویر بزرگ و گویای کتاب به خوبی از عهده این کار برآمده است.
طلسم آفریقایی
معرفی کتاب
«کیویاتکوفسکی» عاشق سردرآوردن از اسرار و معماهاست. او خودش را کارآگاه خصوصی درجه یک میداند؛ همردیف «شرلوک هولمز» و البته مجانی هم کار نمیکند. «جیووانی»، بهترین بستنی شهر را دارد. برای همین کوفسکی همیشه از او بستنی میخرد. روزی جیووانی صورتک آفریقایی عجیبوغریبی هدیه میگیرد و از همانموقع همهچیز بههم میریزد! دستگاه قهوهساز میترکد و بستنیساز خراب میشود.
جناب گورکن و شاهزادهخانم سختگیر
معرفی کتاب
«جناب گورکن»، سالهای سال است که در هتل «بوبلی» کار میکند. او مدیر مناسبتهای خاص است. یعنی مهمانیها و مراسم شادی را در هتل برگزار میکند. او عادت دارد با همه مهمانها کنار بیاید. اما یک روز در مهمانی سالانه انجمن «تمبر جمعکنها» یک مهمان خیلی سختگیر وارد شده و اتاقهای سلطنتی را میخواهد و... .