Skip to main content

ترنجی پر از جواهر و هشت افسانه دیگر از دریای اسمار

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه افسانه‌های «دریای اسمار»، یکی از سه خلاصه کتاب به زبان سانسکریت است که از کتاب «برهت‌کتا» باقی مانده است. کتاب حاضر نُه داستان کوتاه دارد. حکایت «ترنجی پر از جواهر»، داستان مردی را بازگو می‌کند که به خاطر خدمت‌هایی که به پادشاه کرده است، ترنجی از دست او می‌گیرد. غافل از اینکه ترنج پر از جواهر است. روز اول تاجری ترنج را از مرد می‌خرد. روز بعد پادشاه مرد را به حضور می‌خواهد و دوباره ترنجی پر از جواهر به او می‌هد. مرد که از همه‌چیز بی‌خبر است، ترنج را به امیری می‌فروشد و با پول آن غذا می‌خرد. روز سوم... .

ماری زیر خاکستر و نه افسانه دیگر از دریای اسمار

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه افسانه‌های «دریای اسمار»، یکی از سه خلاصه کتاب به زبان سانسکریت است که از کتاب «برهت‌کتا» باقی مانده است و حاوی دَه داستان است. «ماری زیر خاکستر» یکی از این داستان‌هاست و حکایت سه برادر را بازگو می‌کند. دو برادر بزرگ‌تر با برادر کوچکشان دشمن بودند و می‌خواستند او را از بین ببرند. کنار مزرعه‌شان زیر خاکسترها مار بزرگی زندگی می‌کرد. دو پسر بزرگ، برادر کوچکشان را آنجا فرستادند تا خاکسترها را جمع کند، به امید اینکه مار او را نیش بزند؛ اما... .

شگفت‌انگیز‌ترین هدیه

معرفی کتاب
مردم دهکده «ومی‌کی‌ها»، آدم‌کوچولوهای چوبی بودند که همه را نجاری به نام «ایلای» ساخته بود. «پانچلو»، یکی از آدم‌چوبی‌ها، عاشق روز سازنده بود. او می‌خواست به مناسبت این روز، کار بزرگی برای نجار انجام بدهد. او فکر کرد و تصمیم گرفت برای ایلای شعری بگوید و... . وقتی اشتباه پانچلو، مراسم روز سازنده را خراب کرد، اهالی دهکده به شگفت‌انگیزترین هدیه‌ای که می‌تواند وجود داشته باشد، پی ‌بردند و... .

قصه دوستی مداد و ماژیک

معرفی کتاب
تا به‌حال از دوستی مداد و ماژیک چیزی شنیده‌اید؟ در این داستان یک ماژیک بنفش توی جعبه ماژیک‌ها زندگی می‌کرد. داخل آن جعبه یک مداد هم بود. آن‌ها روزی تصمیم می‌گیرند که شکل‌های مختلف را رنگ کنند و... . این کتاب نه‌تنها به کودکان می‌آموزد که فراتر از محدوده فکر کنند، بلکه به آن‌ها نشان می‌دهد که اصلا ایرادی ندارد که خودشان باشند و از کارهایی که دوست دارند، لذت ببرند.

دایناسورها نقاشی نمی‌کشند! البته به‌جز پیکاسور!

معرفی کتاب
«پیکاسور» با تکه‌ای گچ، شروع می‌کند به نقاشی کشیدن. او روی همه‌چیز نقاشی می‌کشد. خودش که خیلی لذت می‌برد؛ اما وقتی مادرش را صدا می‌کند تا او هم از کار فرزندش لذت ببرد، مادر با او دعوا می‌کند و از پیکاسور می‌خواهد که مانند بقیه دایناسورها باشد؛ نعره بزند، مشت بکوبد، خُرد کند و... . پیکاسور تصمیم می‌گیرد نقاشی‌هایش را به پدرش نشان دهد؛ اما پدر هم عصبانی می‌شود. دوستان پیکاسور هم مثل پدرومادرش فکر می‌کنند تا اینکه... .

بجو‌بجو هیولای کتاب‌خوار

معرفی کتاب
«بجو‌بجو» هیولایی کوچک و بازیگوش است که هرچیزی را که می‌بیند، می‌جود؛ صابون، جوراب، اردک‌های پلاستیکی، انگشت‌های پا و جالباسی و...؛ اما او کتاب را بیشتر از همه‌چیز دوست دارد. او با جویدن بخش‌هایی از کتاب، راه خود را به درون افسانه‌های مشهور، مانند شنل‌قرمزی، جک و لوبیای سحرآمیز و سه خرس و ... باز کرده و تلاش می‌کند نتیجه داستان را به نحوی که دوست دارد، تغییر دهد.

دردسرهای ایموژن

معرفی کتاب
«ایموژن» هر شب کتاب داستانی می‌خواند و بعد با رؤیای شخصیت‌های جذاب داستان‌ها به خواب می‌رفت، قبل از خواب دخترک از خودش می‌پرسد فردا قرار است با چه شکل و قیافه‌ای بیدار شود؟ آن روز صبح وقتی ایموژن از خواب بیدار می‌شود، متوجه می‌شود که شاخ درآورده است، حالا با این شاخ‌ها لباس پوشیدن برایش مشکل شده است و... .

باور کنید من مرغ ماهی‌خوار نیستم!

معرفی کتاب
این کتاب بازآفرینی قصه مرغ ماهی‌خوار و خرچنگ، از «کلیله و دمنه» است. مرغ غم‌خورک برای ماهی‌ها اصل داستان را تعریف می‌کند. او می‌گوید خرچنگ دروغ گفته تا آن‌ها را فریب دهد و او را بدنام کند و چون امسال هم خشکسالی بدی در راه است، پس بهتر است تا خرچنگ بی‌رحم نیامده، مرغ غم‌خورک با ماهی‌ها به برکه‌ای پرآب و زلال سفر کنند... .

حکایت حمالی که رمال شد

معرفی کتاب
این حکایت، نخستین بار در کتاب «عجایب‌المخلوقات»، اثر «محمد بن احمد طوسی» آمده است و بعدها زنده‌یاد «فضل‌الله مهتدی (صبحی)» با پایان‌بندی، نثر، منطق داستانی و محتوایی متفاوت، آن را روایت کرده‌ است. ساختار اصلی قصه این است که روزی حمالی برای انتقام از رمال‌باشی دربار، به رمالی روی می‌آورد. از بختِ بلندش، انگشتری گمشده دختر پادشاه را پیدا می‌کند و به دربار راه می‌یابد و رمال‌باشی شاه می‌شود و... .

وقت قارقار

معرفی کتاب
در این کتاب، داستان بچه‌کلاغی روایت می‌شود که تازه به مدرسه رفته است. مادرش از مدیر مدرسه می‌پرسد که در مدرسه چه‌ چیزی به فرزندش می‌آموزند و معلم پاسخ می‌دهد: «قارقار!» مادر با تعجب می‌گوید: «خودش که قارقار کردن بلد است»؛ اما معلم پاسخ جالبی به او می‌دهد. کودکان با خواندن این کتاب تشویق می‌شوند به مسائل پیرامونشان بیشتر توجه کنند و درباره نقش و جایگاه صحبت‌ کردن در زندگی‌شان بیشتر بیندیشند.