نقاشی گمشده
معرفی کتاب
همه بچههای محل میدانند که وقتی چیزی گم میشود، باید از کارآگاه زبل کمک بخواهند. نقاشی «آنی» که از سگش کشیده، گم است و او از «مایکل»، یعنی همان کارآگاه زبل میخواهد تا آن را پیدا کند. کارآگاه تحقیقات را از اتاق آنی شروع میکند. او همهجا را میگردد و سرانجام یک نقاشی در سطل کاغذباطلهها پیدا میکند؛ اما این نقاشی آنی نیست! حالا کارآگاه زبل به سراغ کسانی میرود که نقاشی را دیدهاند. آیا او میتواند نقاشی آنی را پیدا کند؟
سرنخ الکی
معرفی کتاب
در این داستان «مایکل» یا همان «کارآگاه زبل»، به همراه سگاش «تافی» در خیابان میدویدند و ورزش میکردند که ناگهان تکهای کاغذ پیدا میکنند که رویش با جوهر نوشته شده «و ت نا». مایکل، تلاش میکند تا معنای «و ت نا» را پیدا کند اما در هیچ فرهنگ لغاتی برای آن معنایی نیامده است، این پرونده فکر مایکل را مشغول کرده است، او فکر میکند این سرنخ کوچک، الکی است؛ اما... .
من چرا این جوری هستم؟
معرفی کتاب
دخترکوچولو همیشه با دوست خیالیاش که غولی با موهای وزوزی است، حرف میزند؛ اما مادر از او میخواهد که دیگر این کار را نکند؛ چون بزرگ شده و قرار است امسال به مدرسه برود. روزی مادر او را نزد خانمدکتر میبرد. دخترکوچولو خیلی میترسد؛ اما این دکتر با همه دکترها فرق میکند! وقتی دخترک از غولش حرف میزند، خانمدکتر او را مسخره نمیکند، اخم هم نمیکند. او از دخترک میخواهد... .
من و غولم و بچه گربهام
معرفی کتاب
«بیتا» را فرفری صدا میکنند؛ چون موهایش خیلی فر دارد. او یک غول هم دارد که از توی کتاب پیدایش کرده است! در این داستان، قرار است فرفری با پدرومادر و خواهر و برادرش به سفر برود و البته غولش را هم با خودش میبرد! فقط باید فکری به حال بچهگربهاش بکند؛ چون پدرومادر اجازه نمیدهند او را با خودش ببرد.
جعبه اسرار آمیز
معرفی کتاب
توی خانه مادربزرگ «لومباگو» همه چیز مرتب و روبهراه است و بوی کیک شکلاتی همه جا پیچیده است. اما معلوم نیست یکدفعه از کجا یک بسته پستی جلوی در خانه پیدا میشود؛ بستهای که نه فرستندهاش معلوم است و نه نشانی گیرندهاش. حالا دیگر «نوئمی» آرام و قرار ندارد تا بفهمد چه کسی این بسته مشکوک را فرستاده و توی آن چه چیزی گذاشته است. شاید خلافکارها نقشهای کشیده باشند...!
خداحافظ مامانبزرگ
معرفی کتاب
هنگامیکه «نوئمی» در مدرسه بود، ناگهان به یک احساس بد غلبه میکند؛ خانم «لومباگو»، مادربزرگ به کمک احتیاج دارد. نوئمی این را میداند، آن را احساس میکند و برای همین از مدرسه فرار میکند تا به مادربزرگ سری بزند. اما چطور مادربزرگ در آپارتمانش نیست؟ چرا آن همه ظرف قرص روی میز آشپزخانه او بودند؟ آیا او بسیار بیمار است؟ آیا او به بیمارستان رفته است؟ آیا او بهبود مییابد؟ و... .
پسر من، میو
معرفی کتاب
سال پیش در اخبار رادیو خبری پخش شد مبنی بر اینکه پسری نُه ساله ناپدید شده است. «کارل آندرس» از خانهاش خارج شده و دیگر برنگشته بود... . او پسربچهای تنها و غمگین است که دوست دارد مثل بچههای دیگر در خانهای پُرمهر، همراه با پدر و مادری مهربان زندگی کند. روزی کارل غولی را از توی چراغ جادو آزاد میکند و... .
زندگی روی در یخچال
معرفی کتاب
«کلر» درگیر ماجراهای نوجوانی است؛ دبیرستان، دوستان و شناخت هویت تازهاش. مادر مجبور است دستتنها هم به امور خانه رسیدگی کند و هم مسائل شغلیاش را پیش ببرد. مادر و دختر بهندرت یکدیگر را میبینند و عمده ارتباطشان از طریق یادداشتهایی است که برای هم روی درِ یخچال میگذارند تا اینکه زندگیشان دستخوش بحرانی بزرگ میشود و مادر مبتلا به سرطان میشود!
دختر سرگردویی
معرفی کتاب
بدن دختر سرگردویی از ترکه درخت سیب بود، سرش یک گردو که دماغ خیلی نوکتیزی روی آن رشد کرده بود. لباسش از پارچه کتان شطرنجی و... . خانهاش از بریدههای چوب ذرتی بود که خوب به هم چفت شده بود. این خانه زیر درختچه یاس بنفش قرار داشت که... . روزی کلاغ که همیشه به دختر سر میزد، برایش خبر آورد که این زمستان، قرار است خانواده «براون» همه با هم به شهر بوستون بروند! دختر سرگردویی که نمیتواند این خبر را باور کند، تصمیم میگیرد خودش حقیقت را کشف کند و... .
اسب سحرآمیز
معرفی کتاب
فردا جشن سال نو است.«ایرِنا» همراه پدرومادرش به روستا میروند؛ اما خیلی زود باید به خانه برگردند؛ چون کارهای زیادی باید انجام دهند. از طرفی پدرومادر میخواهند برای دخترشان هدیهای بخرند؛ ولی ایرنا چیزی نمیخواهد تا اینکه در دکان عتیقهفروشی، اسب چوبیای را میبیند که مثل خودش تنها و غمگین است. او اسب به خانه میبرد و مانند اسب واقعی تیمارش میکند؛ اما... .