تفنگ اهلی
معرفی کتاب
آقای «فرهمند» محیطبان است و عاشق طبیعت و حیوانات، اما پسرش، «دامون»، برعکس پدر، عاشق شکارکردن است. در مدرسه «کیا»، دوست دامون، میخواهد بچهراکونی را که پدرش گرفته است، به دامون نشان بدهد؛ اما راکون فرار میکند و... . در راه بازگشت به خانه، کیا به دامون میگوید که مخفیگاه پدرش را پیدا کرده است و دامون به دنبال پیدا کردن آن، به دل جنگل میزند. او میتواند مخفیگاه را پیدا کند؛ اما... .
کبوترباشی و زرافههای پرنده
معرفی کتاب
«کبوترباشی» از صبح تا شب پرندهها و حیوانات مریض را درمان میکند. او خفاشی را معاینه میکند که به علت سروصدای زیاد نمیتواند راه خانه را پیدا کند. کبوترباشی میگوید باید مدتی از شهر دور باشد؛ چون پرده گوشش آسیب دیده است. مرغهای مینا، ماهی در تُنگ بلور را آوردهاند، ماهی بیچاره تعادلش را از دست داده است. کبوترباشی میگوید کلی فاضلاب و کف صابون و شامپو و وایتکس در آب هست که ماهی را به این روز انداخته است. کلاغ مسموم شده و کبوترباشی معتقد است که از غذای آدمها خورده است. آدمها گوشتهای پر از هورمون میخورند و سبزیهایی که با آب فاضلاب آبیاری میشود و... .
سموره
معرفی کتاب
«سموره» و «سمیره»، دو سنجاب خواهر و برادر هستند که در حفرهای در درخت بلوط صدساله، به نام «پیربلوط» زندگی میکنند. از وقتی شکارچیان مادرشان را میگیرند و میبرند، پیربلوط از آنها مراقبت میکند. در صبحی بهاری، وقتی سموره از لانه بیرون میآید، متوجه میشود پیربلوط نگران است! دو سنجاب برای پیدا کردن غذا راه میافتند و... . سروکله شکارچیان پیدا میشود. سموره خواهرش را نجات میدهد؛ اما خودش در دام میافتد و... .
خواب روباه: هفت قصه برای کودکان
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه سهجلدی «قصههای خوب ما»، حاوی هفت داستان از متون کهن است. «گرگ و چوپان»، «الاغ و بار نمک»، «شاه و پرنده» و «خواب روباه»، نام بعضی از این داستانهاست. در داستان «خواب روباه»، خربزهفروشی، بچه روباهی پیدا میکند و او را به خانه میبرد. مرد از روباه به خوبی مراقبت میکند و روباه به خانه دل میبندد و خوشحال است که سرپناهی پیدا کرده است. روزی خربزهفروش، روباه را کنار بساطش میگذارد و سفارش میکند که مراقب خربزهها و پولهایش باشد و خودش به دنبال کاری میرود. دزدی نزدیک میشود؛ ولی از روباه میترسد. دزد گوشهای مینشیند و شروع میکند به خمیازه کشیدن و... .
خنده کبک: هفت قصه برای کودکان
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه سهجلدی «قصههای خوب ما»، شامل هفت قصه عامیانه از متون کهن است. «روباهی که دروغ گفت»، «باز و زاغ»، «ماهی و ماهیخوار» و «خنده کبک»، نام چهار داستان از این کتاب است. در داستان «خنده کبک»، روزی کبکی مورچهای را میگیرد. مورچه از او خواهش میکند که اگر آزادش کند، او را به جایی پر از دانههای خوشمزه ببرد؛ ولی حرفهایش نتیجهای ندارد. مورچه در آخرین دقایق زندگیاش به نادانی خویش میخندد، بلند هم میخندد. ناگهان... .
آواز بزغاله: هفت قصه برای کودکان
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه سهجلدی «قصههای خوب ما»، حاوی هفت قصه از متون کهن است. «آواز بزغاله»، «روباه و پنیر»، «گربهای که شیر شد» و «فرار روباه» نام برخی از این داستانهاست. در داستان «آواز بزغاله»، بزغاله بازیگوش از گله جدا میشود و راه را گم میکند. او با گرگ بزرگی روبهرو میشود و... . بزغاله با زیرکی از گرگ میخواهد اجازه دهد که قبل از مرگ، برایش آواز بخواند. گرگ نادان آخرین خواسته بزغاله را میپذیرد و... .
گانگستر خیارشور
معرفی کتاب
هنگامیکه «فریدولین لویشته» و «کنوت کنیتر» در حال انتقال به زندان دیگری هستند، با نقشهای که کنیتر از قبل کشیده است، فرار میکنند! وقتی فریدولین و کنیتر به جای امنی میرسند، کنیتر نقشه بعدی را برای افرادش بازگو میکند. آنها میخواهند برای چاپ اسکناسهای تقلبی، کمیسر «کلیکر» را گروگان بگیرند؛ اما افراد کنیتر نمیدانند چرا باید این کار را بکنند. کنیتر میداند که گروه «ادی ارلیش»، به خاطر کمیسر هر کاری میکنند. «تینو تران» از افراد ادی مجبور است برای آنها کلیشه بسازد!
شاد شاد در کنار هم
معرفی کتاب
مامانخرگوشه به خرید میرود و پسرش، «برایدِن» را با دو خواهرش، «مینی» و «میلی» تنها میگذارد. دوست برایدن، «لنا» به دیدنش آمده است؛ اما با مینی و میلی بازی میکند. دخترها از او میخواهند به آنها ملحق شود؛ ولی به نظر برایدن، بازی آنها لوس و بیمزه است. سرانجام برایدن با دو خواهرش دعوا میکند و دخترها از آنجا میروند. برایدن تنها و بیحوصله است تا اینکه سر و کله «بنی» گورکن، پیدا میشود و خبر میدهد که توفان بزرگی در راه است. برایدن میداند که خواهرانش از توفان میترسند و با اینکه با آنها قهر است، به سرعت میدود تا دخترها را پیدا کند و... .
جادوگرها
معرفی کتاب
قهرمان داستان پسربچه هفتسالهای است که بعد از کشته شدن پدر و مادرش در حادثه رانندگی، با مادربزرگش زندگی میکند. مادربزرگ قصهگوی فوقالعادهای است و برای پسرک از جادوگرها میگوید. او معتقد است که جادوگرها در اطراف ما هستند و با ما زندگی میکنند؛ سپس راههای تشخیص جادوگرها را از آدمهای عادی توضیح میدهد. جادوگرها همیشه دستکش به دست دارند، آنها همیشه کلاهگیس میگذارند؛ چون کچل هستند، جادوگرها بینی بزرگی دارند تا بتوانند بو بکشند، آنها چشمهای متفاوتی دارند، جادوگرها... .
پترا
معرفی کتاب
هیچچیز نمیتواند «پترا» را تکان بدهد. نه باد و بوران و نه زمان. او هیچجا نمیرود، همه نزد او میآیند. او مثل یک کوه، غولآسا و قدرتمند و باشکوه است؛ اما شاید او یک سنگریزه باشد یا تخم یک پرنده؛ البته تخمی صاف و درخشان که ممکن است تبدیل به یک اژدها شود یا یک پنگوئن. شاید هم پترا، سنگ رودخانه باشد! هیچکس نمیداند که او فردا به چهچیزی تبدیل میشود.