Skip to main content

نحوی و کشتیبان

معرفی کتاب
مرد چاقی که علم صرف و نحو را به خوبی می‌داند، سوار کشتی می‌شود. ناخدای کشتی مردی باتجربه است که در کارش بسیار ماهر است. مرد چاق با غرور ناخدا را سرزنش می‌کند که علم صرف و نحو نمی‌داند. بعد از مدتی، دریا توفانی می‌شود و... . کشتی در حال غرق شدن است و مرد چاق شنا نمی‌داند. حالا علم او به کارش نمی‌آید و چیزی که می‌تواند نجاتش بدهد، فقط شنا کردن است!

فیل در تاریکی

معرفی کتاب
مرد کشاورزی به هند می‌رود و با خود فیل بزرگی می‌آورد. او فیل را در طویله که تاریک است، می‌گذارد و از مردم روستا که تا به حال فیل ندیده‌اند، می‌خواهد به طویله بروند و آن را لمس کنند و بگویند چیست. مردم یک به یک به طویله می‎روند، اولی پای فیل را لمس می‌کند و می‌گوید ستون است. دیگری خرطوم فیل را لمس می‌کند و می‌گوید ناودان است. نفر سوم فکر می‌کند بادبزن است؛ چون گوش فیل را لمس کرده است و... .

طوطی و بقال

معرفی کتاب
طوطی زیبایی در دکان بقالی زندگی می‌کرد و با شیرین‌زبانی‌اش مشتری‌های زیادی را به مغازه بقال می‌کشاند. مرد بقال طوطی را بسیار دوست داشت و طوطی در مغازه آزاد بود که هرجا می‌خواهد برود. روزی که بقال در مغازه نبود، طوطی شیشه روغنی را شکست. مرد بقال به شدت عصبانی شد و ضربه‌ای به سر طوطی زد. بعد از آن ماجرا، طوطی دیگر حرف نزد و به مرور زمان مشتری‌های بقالی کم شدند تا اینکه روزی درویشی به مغازه آمد و... .

سلطان محمود و دزدها

معرفی کتاب
«سلطان‌محمود» تصمیم می‌گیرد به طور ناشناس بیرون برود و در کوچه‌های شهر گشتی بزند و از حال مردم باخبر شود. سلطان در تاریکی کوچه‌ها راه می‌رود که دزدها به او حمله می‎کنند، او را می‎گیرند و نزد رئیس خود می‌برند. سلطان‌محمود به دروغ می‌گوید که دزد است و می‌خواهد با آن‌ها همکاری کند. دزدان همه با هم به کاخ سلطان می‌روند و به خزانه او دستبرد می‌زنند. صبح روز بعد، همه دزدان دستگیر می‌شوند و... .

پندهای گنجشک

معرفی کتاب
در باغ بزرگی که پُر از درختان گوناگون است، پرنده‌های زیبایی زندگی می‎کنند. روزی باغبان به فکر می‌افتد که دامی پهن کند و پرنده‌ای بگیرد تا برایش آواز بخواند. روز بعد گنجشک کوچکی در دام می‌افتد. گنجشک سعی می‎کند خود را نجات دهد و به باغبان می‌گوید اگر آزادش کند، سه پند به او می‌دهد. باغبان راضی نمی‌شود؛ اما گنجشک آنقدر اصرار می‌کند تا سرانجام باغبان او را رها می‎کند. آیا گنجشک واقعاً پندی برای باغبان دارد؟یا باغبان فریب خورده است؟

طوطی و بازرگان

معرفی کتاب
بازرگانی که طوطی زیبایی دارد، تصمیم می‎گیرد به هندوستان سفر کند. او بعد از اهالی خانه، از طوطی‎اش می‌پرسد که چه می‌خواهد تا برایش بیاورد. طوطی از بازرگان می‎خواهد که به طوطی‌های هند سلام برساند و بپرسد که چرا به یاد او نیستند و به دیدنش نمی‌آیند. بازرگان به هندوستان می‌رود و بعد از انجام کارهایش، به جنگل می‌رود تا پیام طوطی را برساند و... .

دختر آفتاب

معرفی کتاب
کتاب حاضر شعری است درباره «رقیه»، دختر کوچک «امام حسین» (ع). هنگامی که امام حسین شهید می‌شوند، رقیه کوچولو از عمه‌اش، حضرت «زینب»، سراغ او را می‌گیرد. حضرت زینب سعی می‌کند برادرزاده‌اش را آرام کند؛ ولی رقیه کوچک طاقت این همه ظلم و ستم را ندارد و به سوی پدرش پر می‌گشاید.

دو مرغ عشق عاشق

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی شش داستان کوتاه و تخیلی است. «ابر و آرش»، «دو مرغ عاشق» و «شاهزاده و پلنگ»، نام بعضی از این داستان‌هاست. تمام داستان‌ها درباره محیط زیست است و از روزگاری سخن می‌گوید که انسان‌ها همه‌چیز را از بین برده‌اند. دود سیاه غلیظی آسمان را پوشانده است و سال‌هاست که مردم خورشید را ندیده‌اند. جنگل‌ها نابود شده‌اند و از درختان چیزی جز اسکلتشان باقی نمانده است. حیوانات وجود خارجی ندارند و آنچه هست عروسک‌های ساخته دست انسان‌هاست و... .

دختر پروانه‌ای

معرفی کتاب
«نازپری» دختر کوچکی است که روی دستش لکه‌ای سیاه دارد، لکه‌ای شبیه پروانه؛ اما به مرور زمان لکه‌ها یا همان پروانه‌ها زیاد می‌شوند و تمام بدن دخترک را می‌پوشانند. نازپری آنقدر مشغول پروانه‌هاست که همه‌چیز را از یاد می‌برد. پروانه‌های او حواس بچه‌های کلاس را هم پرت می‌کنند و خانم معلم عصبانی می‌شود. گاهی بعضی از پروانه‌ها هوس می‌کنند بپرند و بعضی می‌مانند، آن وقت بدن دخترک سوراخ سوراخ می‌شود! پدر نازپری هم از این مرض عجیب و غریب ذله شده است تا اینکه روزی... .

مامان و بابای کوچولو

معرفی کتاب
مدادرنگی بنفش قدبلند است؛ اما پدر و مادرش، مداد آبی و مداد قرمز، خیلی کوچک هستند. مداد بنفش فکر می‌کند نباید بچه آن‌ها باشد و برای پیدا کردن پدر و مادر واقعی‌اش، مداد آبی و مداد قرمز را ترک می‌کند. مداد بنفش همه‌جا را می‎گردد و از قلم‌مو و درخت بزرگ می‌خواهد که پدر و مادرش شوند؛ اما آن‌ها قبول نمی‌کنند. چه سرنوشتی در انتظار مداد بنفش است؟ آیا او نزد پدر و مادرش بازمی‌گردد؟