مهمانی سوپ قرمز
معرفی کتاب
همهی اهالی محل، آرزوی چشیدن سوپ آمو را دارند! آنها یکییکی بهسمت رایحهی دلپذیر سوپ حرکت میکنند و آمو از غذای خودش به تکتک آنها تعارف میکند. قابلمه خیلی زود خالی میشود. یعنی بخشندگی آمو باعث شده برای خودش چیزی باقی نماند؟
نویسنده، داستانی دلگرمکننده دربارهی تقسیمکردن و دور هم جمع شدن را پدید آورده است. داستانی به خوشمزگی سوپ آمو با یک پرس اضافه عشق، که تصاویرش با تکههای رنگارنگ کاغذ طراحی شده است.
نویسنده، داستانی دلگرمکننده دربارهی تقسیمکردن و دور هم جمع شدن را پدید آورده است. داستانی به خوشمزگی سوپ آمو با یک پرس اضافه عشق، که تصاویرش با تکههای رنگارنگ کاغذ طراحی شده است.
زنان و مردانی که ایران را ساختهاند؛ مدیری که به انفجار مدرسهاش خندید: میرزاحسن رشدیه
معرفی کتاب
میرزاحسن رشدیه در سال 1329 در تبریز به دنیا آمد. او که عاشق درسخواندن بود و دلش میخواست همه فرزندان ایرانزمین را باسواد کند و برای یافتن روشهای جدید آموزش به مصر، بیروت و استانبول سفر کرد. او با دقت به شیوههای آموزش در آن کشورها نگاه کرد و بعد تصمیم گرفت مدرسه رشدیه را تأسیس کند. اولین شعبه این مدرسه را در ایروان بنیاد نهاد. در سال 1268 نخستین مدرسه ایرانی را در تبریز راه انداخت. رشدیه بارها بارها تهدید شد، مدارسش را خراب کردند و خودش و دانشآموزانش را مجروح ساختند اما او راهش را ادامه داد. کتاب حاضر با زبان داستانی زندگی این معلم و مؤسس اولین مدرسه ایرانی را روایت میکند.
زنان و مردانی که ایران را ساختهاند؛ بیماری که پزشک شد: محمد قریب
معرفی کتاب
این کتاب به زندگی دکتر محمد قریب میپردازد. او یکی از اولین پزشکان متخصص اطفال و بنیانگذار نخستین بیمارستان تخصصی کودکان در ایران است. قریب در سال 1288 در روستایی از توابع آشتیان به دنیا آمد و یکی از کسانی بود که به عنوان اولین گروه دانشجویان برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت و بعد از اتمام تحصیلاتش به ایران بازگشت و زندگی خودش را وقف درمان کودکان و راهاندازی بیمارستانی برای آنها کرد. او علاوه بر اینها در دانشگاه تهران، دروس پزشکی را به دانشجویان این رشته درس میداد. دکتر قریب یک کتاب نیز دربارهی بیماریهای کودکان تالیف کرده است. او در سال 1353 بر اثر سرطان از دنیا رفت. کتاب حاضر با روایت داستان زندگی دکتر محمد قریب به کودکان انگیزه میدهد و به آنها نشان میدهد که با تلاش و پشتکار خودشان نه تنها میتوانند انسانهایی موفق بشوند بلکه میتوانند در مسیری گام بردارند که در خدمت همنوعان خودشان باشد.
آیا دهان دایناسور بسته میماند؟
معرفی کتاب
آیا دهان دایناسور بسته میماند؟ به نظر شما به یک دایناسور با دهان بسته اعتماد کرد و با او به یک سفر جادویی رفت؟
دایناسور گرسنه بود. باید فکری به حال شکم گرسنهاش بکند. سراغ کتابخانه پدربزرگش رفت اما حوصله خواندن کتاب را نداشت. فکری کرد، او دهانش را با طناب بست و روی کاغذی چیزی نوشت و از گردنش آویزان کرد. اینطوری توانست مرغابی و خرگوش و سگی را گول بزند و دنبال خودش بکشاند. اما وقتی توی قلعه بود و قصد خوردن آنها را داشت اتفاق دیگری افتاد.
دایناسور گرسنه بود. باید فکری به حال شکم گرسنهاش بکند. سراغ کتابخانه پدربزرگش رفت اما حوصله خواندن کتاب را نداشت. فکری کرد، او دهانش را با طناب بست و روی کاغذی چیزی نوشت و از گردنش آویزان کرد. اینطوری توانست مرغابی و خرگوش و سگی را گول بزند و دنبال خودش بکشاند. اما وقتی توی قلعه بود و قصد خوردن آنها را داشت اتفاق دیگری افتاد.
جواب مامان با من 2
معرفی کتاب
در جلد دوم کتاب «جواب مامان با من» سه داستان میخوانیم. داستان اول: خانوادهی آقای جوششیرین باید حتماً قبل از ساعت هشت جایی باشند و انجام دادن کارهایی که باعث دیر رسیدن شود ممنوع است، اما... داستان دوم: آقای جوششیرین که قبل از این به هرکسی یک دستور غذایی داده و درمورد ضررهای بعضی از غذاها سخنرانی کرده است، حالا درحالیکه خیلی گرسنه است در یک جشن عروسی با همان آدمها روبهرو میشود و... داستان سوم: خانواده تصمیم گرفتهاند یک روز برای هواخوری به جنگل بروند و برای صرف غذا مهمان نیز دعوت کردهاند، اما اگر غذا را فراموش کرده باشند چه؟ ...
ریکی سنگی که نمیتوانست غلت بزند
معرفی کتاب
ریکی سنگ کوچولوی متفاوتی است که نمیتواند مثل بقیهی دوستانش غلت بزند. اما دوستانش دلشان میخواهد به او کمک کنند تا همراه آنها از روی تپه غلت بخورد و شاد باشد. به نظرتان موفق میشوند تا دوستشان را خوشحال کنند؟ این داستان به مخاطب کمک میکند تا مهارت حلمسئله را بیاموزد و روحیه امیدواری و استقامت برای کمک به دیگران تقویت شود.
من فقط یک خطخطی هستم / نیستم
معرفی کتاب
هیچکس با خطخطی قصهی ما بازی نمیکرد. همه میگفتند تو با ما فرق داری، پیش ما نیا! این حرفها باعث شد خطخطی حسابی ناراحت و عصبانی شود. به نظرتان خطخطی موفق می شود با بقیه دوست بشود و بازی کند؟ همراه خطخطی بروید و ببینید چه کار میکند. پرورش خلاقیت کودکان و کمک به توجه بیشتر آنها به محیط اطراف و پذیرش تفاوتها با کتابهای مجموعهی شکلها اتفاق میافتد.
لکه
معرفی کتاب
این اثر در سبک کتابهای تصویری ـ تربیتی طراحی شده و برای مخاطبان خردسال علاقهمند به قصههای خلاقانه و آموزنده مناسب است. کتاب «لکه» داستانی لطیف و رنگارنگ دربارهی سه لکهی رنگی است که هر کدام بهتنهایی نقاشی میکشند و سبک خاص خود را دارند. اما وقتی تصمیم میگیرند با هم همکاری کنند، دنیایی از خلاقیت و زیبایی خلق میشود. این داستان با زبانی ساده، تصاویر و مفاهیم تربیتی، کودک را با ارزش همکاری، تفاوتهای فردی و قدرت همافزایی آشنا میکند.
نثر کتاب روان، تصویری و کودکمحور است و هدف آن، تقویت مهارتهای اجتماعی و خلاقیت در کودکان خردسال میباشد.
نثر کتاب روان، تصویری و کودکمحور است و هدف آن، تقویت مهارتهای اجتماعی و خلاقیت در کودکان خردسال میباشد.
خالخالها
معرفی کتاب
این کتاب داستانی تصویری دربارهی دایرههای رنگی است که هرکدام ویژگی خاصی دارند.یکی بزرگ است، یکی کوچک، یکی صاف و یکی نامنظم. وقتی کنار هم قرار میگیرند، متوجه تفاوتهایشان میشوند و ابتدا احساس طردشدگی و بیجایی میکنند. اما در ادامه یاد میگیرند که با همکاری و پذیرش تفاوتها، میتوانند چیزهای زیبایی خلق کنند. داستان با زبانی ساده و کودکمحور، مفاهیمی چون پذیرش تفاوتها، همدلی، خلاقیت و کار گروهی را به کودک منتقل میکند و نشان میدهد که هر کسی اگر متفاوت باشد، میتواند بخشی از زیبایی جمع باشد.
تکه کاغذها
معرفی کتاب
این کتاب داستانی تصویری دربارهی تکهکاغذ کوچولویی است که شکل نامنظمی دارد و وقتی کنار تکههای منظم قرار میگیرد، آنها او را در بازیشان راه نمیدهند چون با آنها فرق دارد. اما تکهکاغذ کوچولو ناامید نمیشود و تصمیم میگیرد کاری کند تا بتوانند با هم چیزی تازه بسازند و همگی با هم بازی کنند. داستان با زبانی ساده و کودکمحور، مفاهیمی چون پذیرش تفاوتها، خلاقیت، همدلی و همکاری را به کودک منتقل میکند و نشان میدهد که هر کسی اگر متفاوت باشد میتواند بخشی از زیبایی جمع باشد.