گفتوگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگها
معرفی کتاب
«رهی» پسری خیالپرداز است و علاقه زیادی به داستانهای علمی ـ تخیلی دارد، مانند داستانهای «ژولورن». داستان بین دنیای واقعی و دنیای فانتزیِ شخصیت اصلی در نوسان است و نویسنده با ایجاد دو لحن متفاوت توانسته است بین این دو دنیا تمایز ایجاد کند. رهی با الگوبرداری از شخصیت یکی از داستانهایی که خوانده است (ماتیفوی نیرومند)، به جزیره گنج میرود تا با پولی که در آنجا به دست میآورد، برای خودش یک دوچرخه شیک بخرد. او در عالم رویایی خود، با جادوگر بزرگ آشنا میشود و ماجراهای هیجانانگیزی را تجربه میکند.
مدارس شاد: چارچوبهایی تجربهشده برای بهپویی یادگیری و زندگی دانشآموزان در مدارس حوزۀ آسیا- پاسیفیک
معرفی کتاب
کتاب حاضر ترجمۀ گزارشی است از نتایج اقدامات بخشی از پروژۀ شادسازی مدرسهها که روابط مهم بین شادی و کیفیت آموزش را به رسمیت میشناسد. نویسندۀ کتاب، نظامهای آموزشی را به نگاهی فراتر از قلمروهای سنتی یادگیری دعوت میکند تا به مخاطبان خود کمک کنند به موفقیت و شادمانی دست یابند. این کتاب تجربههای زیستۀ فراوانی از مدرسهها به مخاطب ارائه میدهد.
زندگی سیاسی هشتمین امام حضرت علیبنموسیالرضاعلیهالسلام
معرفی کتاب
حوادث تاریخی داستانهای سرگرمکننده نیستند، بلکه به شدت در زندگی کنونی ما نقشآفریناند. بر همین اساس، نویسنده در کتاب حاضر وقایع و رویدادهای عهد امام رضا (ع) و بهخصوص دوران ولایتعهدی ایشان را بررسی کرده است. محتوای کتاب تحت این عنوانها جمعبندی شدهاند: مقدمات رویداد؛ شرایط و علل بیعت؛ تشریح موضوع امام؛ چند پرده از رویدادها.
وقتی سهپایهها به زمین آمدند
معرفی کتاب
«اندی» و «لاری»، به پیشنهاد اندی به این سفر میآیند و به اصرار او از سمت چپ رودخانه حرکت میکنند که باعث شده راهشان کیلومترها دور شود. وقتی هوا تاریک میشود، آنها به مزرعه دورافتادهای میرسند و تصمیم میگیرند شب را در انبار کاه بمانند؛ اما نیمهشب با صدای وحشتناکی بیدار میشوند. گویی چندین قطار با هم به دیوار انبار کوبیدهاند! آنها از پنجره انبار چیزی میبینند که حتی تصورش را هم نمیکردند. نیمکرهای بزرگ به رنگ سبز و خاکستری، مانند کاسهای در میان زمین و هوا، واژگون است و چیزی بلند و باریک، مثل پایهای دراز و کشیده در هوا میچرخد و روی زمین ثابت میماند!
دختری که میدانست: حس ششم
معرفی کتاب
«کتیس» بر اثر تصادف دیگر نمیتواند راه برود. او فلج شده است! روزهای اول کتیس عصبانی و غمگین است. او که دختری پرجنبوجوش است، نمیتواند بپذیرد که دیگر هرگز نمیتواند راه برود؛ ولی بعد از مدتی، متوجه تغییراتی در خودش میشود. مثلاً او میتواند حس کند که کسی به زودی وارد اتاق میشود و اینکه دقیقاً چه میگوید. او حتی میتواند مدادی را که روی زمین افتاده است، به حرکت درآورد و آن را به سوی خودش بکشد! او چیزهای زیادی میبیند! چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ این احساسات از کجا آمدهاند؟
سیاه زیبا
معرفی کتاب
راوی داستان، کره اسب زیبایی به رنگ سیاه است. داستان از اولین سال تولد کره اسب آغاز میشود، زمانی که شیر مادرش را میخورد و در کنار او راه میرود. «سیاهزیبا» نامی است که صاحبش برای او انتخاب میکند، صاحبی مهربان که او و مادرش را بسیار دوست دارد و مراقب آنهاست. هنگامیکه سیاهزیبا بزرگتر میشود، به او افسار و لگام میزنند و به پاهایش نعل میبندند و سرانجام او را به مردی به نام « اسکورگوردن» میفروشند. حالا او در خانه جدیدش است و ماجراهای زیادی پیش رو دارد.
قوانین مدیریت
معرفی کتاب
مدیریت، هم علم است و هم هنر. مدیر را شخصی میدانند که موفق به دریافت نتیجه توسط دیگران میشود. همه انسانها مدیر هستند، آنها در طول روز مسائل مختلفی را مدیریت میکنند. نویسنده در کتاب حاضر قوانین مدیریت را به زبانی ساده ارائه کرده است. این قوانین در چهار بخش تقسیمبندی شدهاند. در بخش ابتدایی قوانین مربوط به مدیریت گروه، در بخش دوم مدیریت خود، در بخش سوم قوانینی برای کارآفرینان و در بخش انتهایی قوانین زندگی بیان شده است.
فولکلور کودکان: هفت مقاله در فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی کودکان
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل هفت مقاله درباره فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی کودکان است. «درآمدی بر شناخت شاخصها و انواع فولکلور کودکان»، «انواع ترانههای کودکان» و «اسلوب زبان در ترانههای شفاهی کودکان»، نام سه مقاله از این مقالههاست. در مقاله اول، فولکلور کودکان، با هفت شاخص از فولکلور بزرگسالان تفکیک شده است. «متن»، «زمینه» و «کنش» و «نشانه»، از جمله این شاخصهاست. در مقاله دوم، متنهای منظوم کودکان به دو دسته تقسیم شده است؛ منظوم شفاهی بدون بازی کودکان و منظوم شفاهی در بازی کودکان که هر کدام به بخشهای مختلفی تقسیم میشود. نویسنده در مقاله «اسلوب زبان...» نگاهی به ترانههای کودکان خراسان کرده است.
شهید مهدی زینالدین
معرفی کتاب
موضوع این کتاب زندگی و شهادت سردار «مهدی زینالدین» (۱۳۳۸ ــ ۱۳۶۳)، فرمانده لشگر ۱۷ علیبنابیطالب است. خاطرات ارائه شده، درباره زندگی و رزم و شهادت او از زبان خانواده، همسر و همرزمانش است. در بخشی از کتاب آمده است: «گفت اعلام کن همه جمع بشن، میخوام براشون صحبت کنم. نگران گفتم آقا مهدی حرف از موندن بزنی، خودت رو سبک کردیا، این بندههای خدا از بس سختی کشیدن و برای عملیات امروز و فردا شنیدن، خسته شدن... .»