برگههای سفید، دیوهای سیاه
معرفی کتاب
دختری به نام محیا اهل شهر حماسهساز غزه، مجروح و در بیمارستان شفا بستری است. بیمارستان محاصره میشود و او با رنگها و نقاشیهایش به جنگ دشمن میرود. او به جای یادداشت روزانه هرروز چند نقاشی میکشد. نقاشیهایی از حال و هوای شهر غزه، شهر جهاد و پایداری. او آنقدر نقاشی میکشد که عدد نقاشیهایش به هزار میرسد...
زندگی من مثل یک کتاب
معرفی کتاب
درِک فالون یک پسربچهی دوازدهساله، عاشق اسکیتبورد و همینطور تبدیل کلمات به تصویر و متنفر از کتاب است. حتی با شکلات و تشویقهای مامان هم حاضر به خواندن نیست. یکبار که برای نخواندن کتاب در حال فرار از دست مادرش است، بریدهی روزنامهای پیدا میکند. تیتر روزنامه در مورد غرق شدن دختر نوزدهسالهای در ساحل است. آن دختر پرستاری است که در دوسالگی یک شب از درِک نگهداری کرده است. درِک از وجود آن بریدهی روزنامه در انباری تعجب میکند و سعی میکند راز ماجرا را بفهمد.
آیا درِک باعث مرگ او شده است؟ درِک برای حل معما همراه خانوادهاش به همان محل میرود و حالا یک سوژهی ناب برای نوشتن دارد.
آیا درِک باعث مرگ او شده است؟ درِک برای حل معما همراه خانوادهاش به همان محل میرود و حالا یک سوژهی ناب برای نوشتن دارد.
پینوکیو آدمک چوبی
معرفی کتاب
وقـتی ژپتو، پینـوکیو، پسرک چوبی را ساخـت، آرزو کرد کـاش او یک پسر واقـعی بود. پسرک چوبی درست مثل یک پسر واقعی همیشه دنبال دردسر است، حرف پدرش را گـوش نمیدهـد، قولهایش را فــراموش میکنـد و برای خوشگــذرانی از مدرسه غیبت میکند تا وقتی که میفهمد اگر میخواهد یک پسر واقعی شود باید مهربانی و عشق را در قلبش جای دهد و به دیگران کمک کند. آیا پینوکیو پسر واقهی میشود؟
شازده کوچولو
معرفی کتاب
شازده کوچولو، یکی از داستانهای شیرین و لطیف است که برای اولین بار در نیویورک چاپ شد. اگزوپری در این داستان فلسفهاش از دوستداشتن، عشق و علاقه را بیان میکند و از دیدگاه مسافرکوچولویی که اهل سیاره کوچکی است، پرسشگر سوالهای زیادی از آدمها و کارهای آنهاست. کتاب خواننده را با حقایق زندگی آشنا میکند و می آموزد گاهی باید با چشم دل به دنیا نگاه کرد و حقایق را درک کرد. همچنین تفکر انتقادی و پرسشگری را در مخاطب تقویت میکند.
خالخالی، روباه تنها
معرفی کتاب
رمان «خالخالی، روباه تنها» داستانی دربارهی رفتارهای نادرست انسان با حیوانات و بهرهکشی آدمی از طبیعت است. این داستان، با بنمایهای فلسفی به بیان زندگی روباهی میپردازد که از روزمرگی خسته شده و تصمیم میگیرد به انسان تبدیل شود. اما در نهایت با خصلتهای بد و نادرست انسانی روبهرو میشود. این داستان کمک میکند تا مخاطب نگاهی متفاوت به طبیعت، حیوانات و تصمیمات انسانی پیدا کند.
همسفر با قصهها؛ قهرمان سرزمین برفی
معرفی کتاب
داستان این کتاب اشاره به شیوه زندگی درست را دارد. اعضای خانواده در هنگام بروز شرایط سخت، برای حفظ و انسجام اجتماع کوچک خود تلاش میکنند. به کودکان دوستی با حیوانات و کمک به آنها را میآموزد و حمایت از حیوانات ضعیف را در مقابل دشمنان گوشزد میکند و فراموش نکردن غذارسانی به حیوانات را در فصل سرما یادآوری میکند.
کبوتر گرسنه و آخرین سیبزمینی سرخکرده
معرفی کتاب
زندگی توی خیابان برای کاکلی خیلی سخت بود. او همیشهی خدا گرسنهاش بود و هیچوقت غذای درست و حسابی برای خوردن پیدا نمیکرد. او هر روز صبح بدوبدو میرفت به ایستگاه راهآهن و منتظر اولین قطار میماند. اگر شانس میآورد، مسافرهایی که باعجله سرکار میرفتند کمی خرده نان برایش میریختند. اما امروز یک مشکلی وجود داشت. انگار کاکلی تنها نبود...
دارودسته کبوترهای اصیل: لونهکوپتر میسازند
معرفی کتاب
این داستان با ترسیم تصویرهای فانتزی و کمیکاستریپ، یک شهر خیالی را که چند پرنده قهرمان در آنجا زندگی میکنند، توصیف میکند. آنها در محیطها و شرایط عجیب قرار میگیرند و باید از دیگران در برابر هجوم بلایا محافظت کنند. این پرندهها همگی ورزشکار و قهرمانان رزمی هستند و کارهای خارقالعادهای میکنند. هدف کتاب تقویت قدرت تخیل و داستانپردازی کودکان و ایجاد سرگرمی برای آنهاست.
تنها
معرفی کتاب
تنها بودن خیلی سخت است، برای همین زمین دنبال دوست میگشت. اما دوست پیداکردن اصلاً کار راحتی نیست، مخصوصاً در فضای تاریک و خلوت کهکشان. تا اینکه یک چیز آتشین و نورانی به زمین برخورد میکند. زمین حسابی میترسد... یعنی این می تواند نشانهی یک اتفاق عجیب و فوقالعاده باشد؟ این کتاب وضعیتی را برای مخاطب شرح میدهد که در آن پیداکردن دوست به یکی از مهمترین چالشهای پیشروی قهرمان تبدیل شده است. کرهی زمین در این اثر قهرمان اصلی در نظر گرفته میشود که استعارهای از تمام ساکنین خودش است. زمین در کتاب «تنها» همچون دختر خردسالی توصیف میشود که چشمش را در سیاهی بی انتهای فضا بازکرده و هیچ آشنا و دوستی در نزدیکی خود نمیبیند. سیارات دیگر اگرچه او را میبینند اما هیچکدام تمایلی با ایجاد ارتباط و دوستی با زمین ندارند. خورشید در این میان از همه بدتر است و همچون موجودی خودشیفته سعی در تخریب وضعیت روانی زمین دارد. داستان اما با خودباوری زمین به نقطهی اوج خود میرسید؛ جایی که بالاخره این باور برای زمین پیش میآید که اگر کسی نمیخواهد با تو دوست باشد، خودت بهترین دوست خودت باش...
پسری که همه را دوست داشت
معرفی کتاب
دیمیتری به همهی دوستانش در مهدکودک، مردمِ توی خیابان، حتی مورچههای توی حیاط، میگوید: «دوستت دارم.» اما هیچکس جوابش را نمیدهد. دیمیتری نگران است که نکند کسی او را دوست نداشته باشد... تا اینکه متوجه میشود، آدمها هر کدام یکجور احساساتشان را نشان میدهند و راههای زیادی برای ابزار عشق و محبت وجود دارد.