Skip to main content

ماجراهای خانواده‌ پپر

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان خانواده‌ای کوچک و فقیر است که سعی دارند به آرزوهایشان برسند. آنها در دهکده کوچکی به نام بدگرتاون و در خانه‌ای قهوه‌ای رنگ زندگی می‌کنند. زندگی برای پپرها دشوار بود. وقتی فرنسی، کوچک‌ترین عضو خانواده، نوزاد بود آقای پپر فوت کرده بود. از آن موقع، خانم پپر سخت کار کرده بود. باوجود این مشکلات، پپرها خانواده‌ی شادی بودند. بچه‌ها سعی می‌کردند، هر طور شده مادرشان را خوشحال کنند اما ...

نام تشکیلاتی‌ام پروانه

معرفی کتاب
کتاب درباره دختری است که در یک روستای فلسطینی زندگی می‌کند. او مثل همه دختران می‌خواهد زندگی‌اش متفاوت باشد و اگر بتواند ازآنجا برود. اما با اتفاقاتی که در اطرافش می‌افتد، مخصوصاً شهادت پسری که دوستش دارد، همه‌چیز تغییر می‌کند و نام و هویت تازه‌ای می‌یابد.
احلام بشارت در این کتاب زندگی یک دختر نوجوان را واکاوی می‌کند. بلوغ و رشدش را نشان می‌دهد و این‌که چگونه این بلوغ و رشد با سرزمینش یعنی فلسطین پیوندی ناگسستنی دارد.

برگه‌های سفید، دیوهای سیاه

معرفی کتاب
دختری به نام محیا اهل شهر حماسه‌ساز غزه، مجروح و در بیمارستان شفا بستری است. بیمارستان محاصره می‌شود و او با رنگ‌ها و نقاشی‌هایش به جنگ دشمن می‌رود. او به جای یادداشت روزانه هرروز چند نقاشی می‌کشد. نقاشی‌هایی از حال و هوای شهر غزه، شهر جهاد و پایداری. او آنقدر نقاشی می‌کشد که عدد نقاشی‌هایش به هزار می‌رسد...

زندگی من مثل یک کتاب

معرفی کتاب
درِک فالون یک پسربچه‌ی دوازده‌ساله، عاشق اسکیت‌بورد و همین‌طور تبدیل کلمات به تصویر و متنفر از کتاب است. حتی با شکلات و تشویق‌های مامان هم حاضر به خواندن نیست. یک‌بار که برای نخواندن کتاب در حال فرار از دست مادرش است، بریده‌ی روزنامه‌ای پیدا می‌کند. تیتر روزنامه در مورد غرق شدن دختر نوزده‌ساله‌ای در ساحل است. آن دختر پرستاری است که در دوسالگی یک شب از درِک نگهداری کرده است. درِک از وجود آن بریده‌ی روزنامه در انباری تعجب می‌کند و سعی می‌کند راز ماجرا را بفهمد.
آیا درِک باعث مرگ او شده است؟ درِک برای حل معما همراه خانواده‌اش به همان محل می‌رود و حالا یک سوژه‌ی ناب برای نوشتن دارد.

پینوکیو آدمک چوبی

معرفی کتاب
وقـتی ژپتو، پینـوکیو، پسرک چوبی را ساخـت، آرزو کرد کـاش او یک پسر واقـعی بود. پسرک چوبی درست مثل یک پسر واقعی همیشه دنبال دردسر است، حرف پدرش را گـوش نمی‌دهـد، قول‌هایش را فــراموش می‌کنـد و برای خوش‌گــذرانی از مدرسه غیبت می‌کند تا وقتی که می‌فهمد اگر می‌خواهد یک پسر واقعی شود باید مهربانی و عشق را در قلبش جای دهد و به دیگران کمک کند. آیا پینوکیو پسر واقهی می‌شود؟

داستان آلیس در سرزمین عجایب

معرفی کتاب
کتاب "کی؟ چی؟ کجا؟ یک مجموعه کتاب برای نوجوانان است که به معرفی شخصیت‌ها، رویدادها و مکان‌های مهم تاریخ و جهان می‌پردازد. این مجموعه تلاش می‌کند تا اطلاعات عمومی نوجوانان را در زمینه‌های مختلف افزایش دهد. در این جلد از این مجموعه از سرزمینی غیرواقعی و دختری با کارهای جادویی و شگفت‌انگیز صحبت می‌شود.

شازده کوچولو

معرفی کتاب
شازده کوچولو، یکی از داستان‌های شیرین و لطیف است که برای اولین بار در نیویورک چاپ شد. اگزوپری در این داستان فلسفه‌اش از دوست‌داشتن، عشق و علاقه را بیان می‌کند و از دیدگاه مسافرکوچولویی که اهل سیاره کوچکی است، پرسشگر سوال‌های زیادی از آدم‌ها و کارهای آن‌هاست. کتاب خواننده را با حقایق زندگی آشنا می‌کند و می آموزد گاهی باید با چشم دل به دنیا نگاه کرد و حقایق را درک کرد. همچنین تفکر انتقادی و پرسشگری را در مخاطب تقویت می‌کند.

خال‌خالی، روباه تنها

معرفی کتاب
رمان «خال‌خالی، روباه تنها» داستانی درباره‌ی رفتارهای نادرست انسان با حیوانات و بهره‌کشی آدمی از طبیعت است. این داستان، با بن‌مایه‌ای فلسفی به بیان زندگی روباهی می‌پردازد که از روزمرگی خسته شده و تصمیم می‌گیرد به انسان تبدیل شود. اما در نهایت با خصلت‌های بد و نادرست انسانی روبه‌رو می‌شود. این داستان کمک می‌کند تا مخاطب نگاهی متفاوت به طبیعت، حیوانات و تصمیمات انسانی پیدا کند.

هم‌سفر با قصه‌ها؛ قهرمان سرزمین برفی

معرفی کتاب
داستان این کتاب اشاره به شیوه زندگی درست را دارد. اعضای خانواده در هنگام بروز شرایط سخت، برای حفظ و انسجام اجتماع کوچک خود تلاش می‌کنند. به کودکان دوستی با حیوانات و کمک به آن‌ها را می‌آموزد و حمایت از حیوانات ضعیف را در مقابل دشمنان گوشزد می‌کند و فراموش نکردن غذارسانی به حیوانات را در فصل سرما یادآوری می‌کند.

کبوتر گرسنه و آخرین سیب‌زمینی سرخ‌کرده

معرفی کتاب
زندگی توی خیابان برای کاکلی خیلی سخت بود. او همیشه‌ی خدا گرسنه‌اش بود و هیچ‌وقت غذای درست و حسابی برای خوردن پیدا نمی‌کرد. او هر روز صبح بدو‌بدو می‌رفت به ایستگاه راه‌آهن و منتظر اولین قطار می‌ماند. اگر شانس می‌آورد، مسافرهایی که باعجله‌ سرکار می‌رفتند کمی خرده نان برایش می‌ریختند. اما امروز یک مشکلی وجود داشت. انگار کاکلی تنها نبود...