Skip to main content

پادشاه نادان و سگش

معرفی کتاب
سگ های پادشاه برای شکار تعلیم دیده اند و هر وقت شاه به شکار می رود، آن ها دنبال او هستند. شاه دستور داده است از همه نظر وسایل راحتی سگ ها را فراهم کنند. روزی شاه تصمیم به شکار می گیرد و دستور می دهد سگ تازی مخصوصش را آماده کنند. بعد از مدتی شاه متوجه می شود که از سگ تازی خبری نیست. نگهبان ها را به دنبال او می فرستد و سرانجام او را در حالی پیدا می کنند که استخوانی را با حرص و ولع لیس می زند. پادشاه بسیار عصبانی می شود و ....

قصر بی‌نظیر شاه

معرفی کتاب
پادشاه از معماران و هنرمندان می‎خواهد که قصر بی‎نظیری برایش بسازند که صدها اتاق داشته باشد، ستون‌هایش از طلا باشد، حیاطش مانند جنگلی باشد که رودخانه از وسط آن بگذرد، صدای پرنده‌ها همه‌جا شنیده شود و... . بعد از مدت‌ها قصر همان‌طور که پادشاه خواسته است، به پایان می‎رسد. شاه از همه پادشاهان، بزرگان، دانشمندان و دانایان دعوت می‎کند تا به قصرش بیایند تا از آن همه زیبایی، غرق در تعجب و تحسین شوند. همه در تالار قصر جمع شده‌اند، ناگهان... .

سلطان و خارکن

معرفی کتاب
سلطان «محمود»، به شکار می‎رود و موقع بازگشت از سپاهیانش دور می‎افتد. او در دشت پیرمرد خارکنی را می‎بیند که خارها از پشت الاغش افتاده است و پیرمرد هرچه سعی می‎کند، نمی‎تواند خارها را پشت الاغ بگذارد. سلطان جلو می‎رود و بدون اینکه خودش را معرفی کند، به او کمک می‎کند؛ سپس به سوی لشکرش بازمی‎گردد. سلطان به سپاهش می‎گوید پیرمرد خارکنی از پشت سر ما می‎آید، وقتی به ما می‎رسد، دوره‎اش کنید و به سمت من حرکتش دهید تا من را ببیند و... .

سلطان و پسر ماهیگیر

معرفی کتاب
«رشید» پسر کوچکی است که پدرش را از دست داده است و با مادر و شش خواهر و برادرش زندگی می‎کند. آن‌ها بسیار فقیر هستند و رشید مجبور است هر روز ساعت‌ها کنار دریا بنشیند تا شاید بتواند ماهی بگیرد. روزی سلطان «مسعود» به تنهایی در حال گشت و گذار است که او را می‎بیند و از غمگینی پسرک تعجب می‎کند. وقتی علت را جویا می‌شود و رشید داستان زندگی‌اش را بازگو می‎کند، سلطان از او می‎خواهد که با هم ماهی بگیرند و شریک شوند. آن‌ها تا پایان روز صد ماهی می‎گیرند و... .

پرنده گرفتار و باغبان طعمکار

معرفی کتاب
کتاب حاضر دربردارنده داستانی از «مثنوی معنوی مولوی» است. باغبانی که باغی پر از درخت‌های میوه دارد، تصمیم می‌گیرد برای پرنده‌های زیبا و گوناگونی که به باغ او می‌آیند، دام بگذارد و... . پرنده زیبا و کوچکی در دام می‎افتد. وقتی پرنده خود را در دستان باغبان می‎بیند، به او پیشنهاد می‎کند که اگر آزادش کند، سه پند باارزش به او بگوید. باغبان کمی فکر می‌کند و می‌پذیرد و... . شایان ذکر است که در ابتدای کتاب، «مولوی» و کتاب «مثنوی معنوی» معرفی شده‌اند.

شیر درنده و خرگوش باهوش

معرفی کتاب
این کتاب حاوی داستانی از کتاب «مثنوی معنوی مولوی» است. در جنگل سبز، همه حیوانات به خوبی و خوشی زندگی می‌کنند تا اینکه شیر درنده‎ای که به تازگی وارد جنگل شده است، به آن‌ها حمله می‎کند و ... . حیوانات که بسیار وحشت کرده‎اند، تصمیم می‌گیرند هر روز بنا به قرعه، حیوانی را نزد شیر بفرستند تا از حمله‎‌های او در امان باشند. روزی قرعه به نام خرگوش می‎افتد و او با نقشه‎ای زیرکانه شیر را از بین می‎برد.

بقال و طوطی

معرفی کتاب
این کتاب حاوی داستانی از «مثنوی معنوی مولوی» است. طوطی سخن‌گو وباهوشی در دکان بقال زندگی می‌کند. طوطی با شیرین‌زبانی‌اش مشتری‌های زیادی را به مغازه می‌آورد و بقال هم طوطی را بسیار دوست دارد. روزی که بقال در مغازه نیست، طوطی شیشه روغن را می‌شکند. بقال با عصبانیت ضربه‎ای به سر او می‌زند که موجب کچلی و لال شدن طوطی می‌شود. بقال از این کار سخت پشیمان می‌شود و بارها و بارها سعی می‌کند دل طوطی را به دست آورد؛ اما فایده‌ای ندارد. طوطی سخن نمی‌‌گوید و همچنان افسرده است تا اینکه... .

گلزار ادبی

معرفی کتاب
گنجینۀ تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران نخستین و مؤثرترین آثار و پدیدآورندگان کتاب‌های کودک در ایران را معرفی می‌کند. «گلزار ادبی» سرودۀ سید اشرف‌الدین حسینی(نسیم شمال) است که به لحاظ اقتباس و بهره‌گیری از حکایت‌های عامیانۀ غربی و ترجمه و بازنویسی منظوم، اهمیتی ویژه دارد. در کتاب حاضر، زندگی نسیم شمال، روزنامۀ محبوب نسیم شمال و ویژگی‌های ادبی محتوایی اشعار این شخصیت معرفی و بررسی می‌شوند.

آدمی که خرس شد

معرفی کتاب
مردم «بنی‌اسرائیل»، عقیده داشتند که هرکس چهل‌سال عبادت کند، به کسی آزار نرساند و هیچ گناهی مرتکب نشود، خداوند سه آرزوی او را برآورده می‎کند. مردی به نام «یوسف» بعد از چهل‌سال عبادت، می‎خواهد تصمیم بگیرد که چه آرزوهایی بکند. او با همسرش مشورت می‎کند. او به یوسف می‎گوید از خدا بخواه که من زیباترین زن روی زمین باشم. آرزوی یوسف برآورده می‌شود؛ اما بعد از مدتی زن مهربان او به زنی مغرور تبدیل می‎شود که خودش را لایق زندگی با شوهرش نمی‌داند و... . یوسف که صبرش تمام شده است، آرزوی دومش این است که همسرش به خرس تبدیل شود تا دیگر به زیبایی‌اش ننازد و... .

مردان بالای کوه

معرفی کتاب
مأموران «فخرالدوله»، حاکم شهر «ری»، «قزوین» و «همدان»، به او خبر می‌دهند که عده‌ای از مردم، هر روز بالای کوه می‌روند و تا غروب آفتاب آنجا می‌مانند. فخرالدوله دستور می‌دهد که آن‌ها را به حضورش بیاورند. مأموران به سختی از کوه بالا می‎روند و... . عده‌ای که به حضور فخرالدوله رسیده‌اند، بعد از گرفتن امان، می‎گویند که همه هنرمند و دبیر هستند و مدتی است که بیکار شده‌اند. آن‌ها به سلطان «محمود» نامه نوشته‌اند و می‌خواهند به خراسان بروند؛ چراکه شنیده‌اند محمود، پادشاهی دانش‌دوست است و از هنرمندان حمایت می‌کند... .