Skip to main content

پیش‌فروش لانه گنجشک

معرفی کتاب
کتاب «پیش‌فروش لانه گنجشک» هفت داستان کوتاه است که در هر کدام ماجرای جدایی روایت شده است. «عکس‌های لو رفته زندگی یک سلبریتی» داستان دختری است که برای رهایی از آزارهای پدرش از خانه فرار کرده و در کانون اصلاح تربیت به سر می‌برد. «فقط با یک امضای خرچنگ‌قورباغه‌ای» داستان یک زندانی که تازه از زندان آزاد شده است. «مرده‌ها هم ولنتاین دوست دارند» داستان پسر جوانی است که در پی یک سرگشتی و رفتن به گورستان تصمیم می‌گیرد دست از کارهای اشتباهش بکشد.«پرواز یک ویلچرنشین» داستان فردی است که نمی‌تواند راه برود، در یک مسابقه‌ی کتاب‎خوانی شرکت می‌کند و جایزه را می‌برد.«پیش‌فروش لانه گنجشک‌ها» داستان دختری است که درگیر سرطان می‌شود.«هم‌زیستی مسالمت‌آمیز من و سایه» داستان مردی است که دوستش در یک شراکت سرش کلاه می‌گذارد. «مادر دانشجو» داستان زن جوانی است که با داشتن همسر و بچه سواد یاد می‌گیرد و در دانشگاه قبول می‌شود.

نبرد با مافیای خودرو

معرفی کتاب
این کتاب، داستان سه نوجوان با استعداد و فعال در زمینه‌ی مکانیکی و طراحی خودرو است که دوست دارند کارهای بزرگی انجام دهند. یک نیروی ماورائی به کمک آنها می‌آید و سطح آنها را بالاتر می‌برد و آنها را تبدیل به انسان‌هایی خارق‌العاده می‌کند. آنها به کمک یحیی، تیمی به نام شهاب را تشکیل می‌دهند و سعی دارند خودرویی با کیفیت بسازند. انحصار تولید خودرو در دست یک شرکت خودروسازی مافیایی است که سعی می‌کند با تطمیع و تهدید موانع را از راه بردارد. تیم شهاب کم‌کم متوجه می‌شوند که وارد بازی سخت و جدی‌ای شده‌اند و نبرد آغاز می‌شود. کتاب پیام‌های مهمی در مورد اهمیت تلاش، خلاقیت، مقابله با فساد و بزهکاری در جامعه دارد.

دهکده‌ای که از بی‌حوصلگی پُکید

معرفی کتاب
خانم پرافاده که در فانوس دریایی زندگی می‌کرد، درباره‌ی اهالی دهکده که غیر از کارهای خودشان به چیز دیگری علاقه نشان نمی‌دادند احساس عجیبی داشت. از نظر او، دهکده به معنای واقعی راکد مانده بود، انسان‌ها قادر نبودند زیبایی‌های اطرافشان را ببینند. بالاخره روزی اهالی دهکده از فرط بی‌حوصلگی یکی‌یکی پُکیدند. اول معلم بازنشسته آقای نپرس، بعد آقای فرناندو که همواره کلاه داشت و بعد خانم قصه‌گو... با پُکیدن دکتر دهکده، آقای جان‌سِوَر، فکر بکری به ذهن بولوتِ خیال‌پرداز که برای تعطیلات نزد پدربزرگش آقای نپرس آمده بود رسید... کتاب با لحن طنزآمیزش مخاطب را وادار می‌کند درباره‌ی کنجکاوی، اکتشاف و خیال‌پردازی فکر کند. داستانی دوست‌داشتنی که به یادمان می‌آورد زندگی انسان‌ها با رؤیاها، احساسات و آرزوهاست که رنگارنگ و لذت‌بخش می‌‌شود.

بایقوش

معرفی کتاب
«بایقوش» روایتی خواندنی و جذاب از تقابل خرافه‌گرایی و عقلانیت است؛ در داستان بلند بایقوش، نویسنده ماجرای پسری روستایی به نام مهرعلی را روایت می‌کند که در سفرش به شهر، به‌طور اتفاقی سر از یک پرنده‌فروشی درمی‌آورد و یک جغد نظرش را جلب می‌کند. هدف این کتاب، به چالش کشیدن خرافات و باورهای عامیانه و آموزش شجاعت، کنجکاوی و حقیقت‌جویی به نوجوانان است. داستان با روایتی هیجان‌انگیز و پرکشش به مخاطبانش نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با کنجکاوی و شجاعت، از ترس‌ها و خرافات عبور کرد و به حقیقت دست یافت.

اما

معرفی کتاب
کتاب «اِما»، رمانی درباره دختری به نام اِما است که در شهری کوچک در انگلستان زندگی می‌کند. اِما، دختری باهوش و ثروتمند است که فکر می‌کند خیلی خوب می‌تواند دیگران را راهنمایی کند و برای آن‌ها تصمیم بگیرد. او دوست دارد برای بقیه نقشه ازدواج بکشد و فکر می‌کند همیشه درست حدس می‌زند، ولی گاهی اشتباهاتش باعث دردسر می‌شود. داستان «اما» پر از ماجراهای جالب، شخصیت‌های دوست‌داشتنی و اتفاقات خنده‌دار است که مخاطب را به دنیای زیبای قرن نوزدهم می‌برد. این کتاب نشان می‌دهد که چطور قضاوت‌های عجولانه و دخالت‌های بی‌جا در زندگی دیگران می‌تواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد و چقدر مهم است که قبل از هر تصمیمی، خوب فکر کنیم و به حرف‌های دیگران هم گوش بدهیم.

بر دامان آمستردام

معرفی کتاب
«بر دامان آمستردام» روزنوشت‌هایی است که نویسنده، پس از سفر به کشور هلند و اقامت در شهری نزدیک آمستردام نوشته است. نویسنده به همراه همسر و دو فرزندش به مدت شش ماه به منطقه‌ای که در مرز شهر جدید آمستلفین و آمستردام قرار دارد سفر کرده و در آن‌جا زندگی می‌کنند. این سفرنامه به ماجراهای تلخ و شیرینی که خانواده ثقفی در سفر به هلند داشته‌اند می‌پردازد. او در بخش‌های از کتاب هم به تجربیات خود از خرید وسایل مورد نیاز و گاهی فروش وسایل مورد علاقه‌شان هم اشاره کرده است. نویسنده همچنین در مدت اقامت در هلند سفرهای کوتاهی به سه کشور سوئیس، ایتالیا و بلژیک داشته و در این کتاب درباره تجربه این سفرها مطالبی نوشته است.

سقلمه

معرفی کتاب
نویسنده در این رمان طنز زندگی پسری جوان و ناپخته به نام مرتضی را روایت می‌کند که با رسیدن به سن ازدواج، برای پیدا کردن همسر مورد علاقه‌اش تقلا می‌کند. مرتضی در خانواده‌ای متوسط رو به پایین زندگی می‌کند و در جریان خواستگاری‌های متعددش از دختران، با فرهنگ، سلیقه و ایده‌آل‌های طبقات دیگر جامعه آشنا می‌شود. او در این مسیر با مشکلات و چالش‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. رمان «سقلمه» در 18 فصل با عناوین جذابی برای مخاطب نگارش شده است.

خاطرات یک گاو

معرفی کتاب
کتاب «خاطرات یک گاو» زندگی‌نامه‌نویسی گاوی است که در دل جنگ داخلی اسپانیا به دنیا آمده است. «مو» که همۀ عمر خود را گاو بوده است، روزی صدای ندای درونی‌اش را می‌شنود که به او می‌گوید خواب و راحتی دیگر بس است و وقتش رسیده که او در زندگی‌اش تحولی ایجاد کند. مو هم که گاو خیلی خاصی است. عزمش را جزم می‌کند تا به سرنوشتی که در انتظار گاوهاست تن ندهد. برای همین، سر پیری شروع به نوشتن خاطراتش می‌کند و از ماجراها و سختی‌هایی می‌گوید که به جان خریده تا مثل گاوهای دیگر نباشد. چون شنیده که «هیچ موجودی در این دنیا احمق‌تر از گاوی احمق نیست».

ماه و بلوط

معرفی کتاب
کتاب «ماه و بلوط» یک اثر مهم در زمینه شناسایی فرهنگ و تاریخ کردستان ایران است. این کتاب به طور خاص به شخصیت‌ها و روایت‌هایی از زندگی مردم کردستان می‌پردازد و تلاش می‌کند تا ارتباط عمیقی بین فرهنگ کردی و فارسی ایجاد کند. کتاب به بررسی جنبه‌های مختلف زندگی مردم کردستان می‌پردازد و از منظر ادبی و فرهنگی، تلاش می‌کند تا تصویری واقعی و عمیق از این منطقه ارائه دهد. نویسنده با استفاده از شخصیت‌های واقعی و داستان‌سرایی مبتنی بر تجربه‌های زیسته، توانسته است اثری ایجاد کند که خواننده را به زندگی و فرهنگ کردستان نزدیک‌تر می‌کند.

بشکوچ

معرفی کتاب
کتاب «بشکوچ» روایتگر داستان عشق و جنگ در بستر سی‌وچهار روز محاصره خرمشهر است. داستان حول محور شخصیت کیارش، یکی از تکاوران نیروی دریایی بوشهر، می‌چرخد که برای دفاع از خرمشهر به این شهر اعزام می‌شود و در آن‌جا با دختری به نام سلدا آشنا شده است و عاشق او می‌شود. این رمان سه راوی دارد: کیارش، سلدا و ایرانه، که هر کدام از دیدگاه خودشان به واقعه‌های داستان نگاه می‌کنند. این رمان توانسته است فضای جنگ و عشق را در کنار هم به تصویر بکشد و عمق زخم و ماندگاری این عشق را در ذهن خواننده ایجاد کند. در کتاب می‌خوانیم: «گوش بردم جلوی دهانش، انگشت گذاشتم زیر گلویش، روی مچش نفس، نمی‌کشید. قلبش نمی‌زد. چشم‌های نیمه بازش به خیابان قفل بود، به کف آسفالت خونی پر از جنازه و مجروح و تانک‌های سوخته. دستم روی صورتش می‌لرزید. نفسم بالا نمی‌آمد. حس کردم چشم‌هایم بسته می‌شود. چشم گرداندم. برای اولین بار دنبال کسی بودم که کنارم باشد.»