Skip to main content

جنون سرعت: ارثیه آقای پامپ

معرفی کتاب
آقای «جان آرچیبالد پامپ»، میلیونر معروف، احتیاج به یک آبدارچی زبده، با توانایی اسکیت‌سواری دارد! یازده نفر برای این کار مراجعه می‌کنند؛ ولی هیچ‌کدام در امتحان اسکیت قبول نمی‌شوند. آقای پامپ، به سرعت علاقه زیادی دارد. او می‎خواهد کارها خیلی سریع انجام شود. او خودش نیز با تمام سرعت کارهایش را انجام می‌دهد و ناهارش را در سه دقیقه می‌خورد! آقای پامپ با ماشین مسابقه‌ای تصادف می‌کند و کشته می‌شود؛ چون در کیلومتر ۲۴۸، لاستیک می‎ترکد. او صد میلیون دلار دارایی به جا گذاشته است و فقط دو خواهرزاده دارد؛ اما... .

مقصد نیویورک: ارثیه آقای پامپ

معرفی کتاب
«ژو»، «زت» و «ژوکو» که با هواپیمای «اچ ۲۲» پرواز کرده‌اند، در جزیره‎ای ناشناس فرود می‎آیند و متوجه می‌شوند جزیره متعلق به دولت فرانسه است. مردی که از طرف این دولت آنجاست، هواپیما را توقیف می‎کند. بچه‎ها به طور معجزه‌آسایی بنزین پیدا می‎کنند و می‌توانند دوباره هواپیما را راه بیندازند. این‌بار برفراز قطب شمال سوخت هواپیما تمام می‌شود و آن‌ها مجبورند فرود بیایند. زت و ژو در سکوت و سرما، صداهایی می‎شنوند و فکر می‌کنند اسکیموها هستند؛ اما وقتی نزدیک می‎شوند... .

دره کبری‌ها

معرفی کتاب
منطقه اسکی «وارگیس» در «فرانسه»، یکی از منحصربه‌فردترین مناطق توریستی است. امسال مهاراجه «گوپال»، حکمران ایالت خودمختار بسیار کوچکی در «هیمالیا»، برای اسکی به این منطقه آمده است. او آدم بسیار خودخواه و زورگویی است و وقتی می‎بیند ، «زت» و «ژو»، در اسکی از او جلو می‌افتند، می‌خواهد آن‌ها را تنبیه کند؛ ولی نمی‎تواند؛ چون در فرانسه است نه در گوپال و... . حالا مهاراجه دنبال کارآگاه خصوصی است؛ چراکه گردن‌‌بند مرواریدش گم شده است. کارآگاه فکر می‎کند بچه‌ها گردن‌بند را دزدیده‌اند و... .

دانشمند دیوانه: اشعه اسرارآمیز

معرفی کتاب
کشتی «مانیتوبا» از نیویورک حرکت می‌کند و مقصدش «لیورپول» است. هوا بسیار خوب و همه‌چیز عالی است. مسافرها راضی هستند، فقط هنوز به لرزش موتورها عادت نکرده‎اند؛ اما بعد از مدتی، کشتی متوقف می‌شود و هیچ‌کس نمی‌داند چه اتفاقی افتاده است؛ حتی ناخدا. فرستنده رادیویی هم کار نمی‎کند. همه فکر می‎کنند یک نقص فنی عادی است؛ ولی بعد از چند دقیقه، همه بیهوش می‌شوند! در همین زمان، در لیورپول، خط مسافربری دریایی نمی‌تواند با کشتی ارتباط برقرار کند و گزارش‌های هواشناسی هم چیزی نشان نمی‌دهد. چه بلایی سر کشتی مانیتوبا آمده است؟

آتشفشان کاراماکو: اشعه اسرارآمیز

معرفی کتاب
دزدان دریایی «ژو»، «زت» و «ژوکو» را اسیر کرده‌اند و با خود به زیردریایی‌شان برده‌اند. آن‌ها پس از اینکه به جزیره اسرارآمیز می‎رسند، سوار یک تانک آبی ـــ خاکی می‌شوند و سعی می‌کنند از آنجا فرار کنند. آن‌ها به جزیره دیگری می‎رسند که ساکنانش آدمخوار هستند. ژوکو دوستانش را نجات می‌دهد؛ اما دزدان دریایی همچنان در جست‌وجوی ژو و زت هستند.

سفر به آسیا

معرفی کتاب
از هنگامی که «تام» خانه را ترک کرده است تا با دوچرخه دور دنیا سفر کند، زمان زیادی می‌گذرد. او از انگلستان عبور می‌کند و در طول راه چیزهای زیادی یاد می‎گیرد. سفر آفریقا بسیار هیجان‌انگیز است. او از اقیانوس «اطلس» عبور می‌کند و با دوچرخه تا بالای کوه آند پیش می‌رود، در چادر می‌خوابد و ارزن‌ترین غذاها را می‌خورد. او وارد آمریکا می‌شود و «هالیوود» و ستاره‌های سینما را پشت سر می‎گذارد. حالا او به سمت خانه رکاب می‌زند؛ اما قبل از رسیدن به خانواده و تختخواب گرم و نرمش، باید هزاران کیلومتر از کشورهای روسیه، ژاپن، چین و باقی راهِ آسیا و اروپا بگذرد.

سفر به آمریکا

معرفی کتاب
«تام» مدت‌هاست که خانه‌اش را ترک کرده است تا با دوچرخه دور دنیا را بگردد. او از انگلستان تا آفریقای جنوبی را رکاب زده است و حالا برای ادامه سفر باید از اقیانوس «اطلس» بگذرد. تام نمی‌خواهد با هواپیما سفر کند، برای همین پیشنهاد کاپیتان «هوراکس»، برای سفر به آمریکای جنوبی، با کشتی تفریحی را قبول می‌کند. او تا به حال با کشتی سفر نکرده است و حالا می‌تواند چیزهای زیادی یاد بگیرد؛ اما در همان ساعات اول دریا‌زده می‌شود. واقعاً حالت افتضاحی است!

سفر به آفریقا

معرفی کتاب
«تام» پسری خجالتی و ساکت است. او نه خیلی زور دارد و نه خیلی باهوش است. تام یک پسر معمولی است. تنهای آرزوی او این است که جهانگرد شود و همه دنیا را بگردد. تام همیشه در رویای ماجراجویی است؛ اما بچه‌های کلاس به او می‌خندند و فکر می‌کنند این کار غیرممکن است. تام سرانجام تصمیم می‌گیرد و سفرش را با دوچرخه آغاز می‌کند. او لیستی از وسایل مورد نیازش را تهیه می‌کند و سفر به سوی آفریقا شروع می‌شود. تام در طول سفر متوجه می‌شود که این کار آنقدرها هم که فکر می‌کرد، آسان نیست!

خاطرات نینجا

معرفی کتاب
«جیس کوپر» یازده‌ساله، عاشق کتاب‌های کمیک است و با پدرش فیلم‌های ترسناک نگاه می‌کند. داستان از روزی شروع می‌شود که جیس وارد مدرسه جدیدش می‌شود. او یک تازه‌وارد است و نگران بچه‌های عصبانی مدرسه که به هر تازه‌واردی زور می‌گویند؛ اما او متوجه می‌شود که دختر عمویش، «زویی»، هم در آن مدرسه است. درحالی‌که آن‌ها دور زمین ورزش راه می‌روند، در میان انبوه شاخ و برگ‌ها، یک جفت چشم ترسناک می‌بینند، ترسناک‌ترین چشم‌هایی که تا به حال دیده‌اند! و... .

بدتر، باز هم بدتر، از آن هم بدتر‏‫

معرفی کتاب
پرنسس «امپیریا» دوست ندارد پرنسس باشد و از صبح تا شب برای حضور در مهمانی چای پادشاهان آموزش ببیند. او نام خودش را «پولورایزر» گذاشته است و می‌خواهد یک شوالیه باشد. پرنسس برای شوالیه شدن باید هشت کار خوب و مفید انجام دهد؛ اما تا به حال فقط توانسته جواهرات ملکه «اشمرجرمایستر» را از غول عجیب پس بگیرد. هنوز هفت‌خوان دیگر مانده است. این‌بار او باید جادوگری غریب را شکست دهد و یک آدم‌ربایی را با کمک دوست شوالیه‌اش خنثی کند. آیا او از عهده این کارها برمی‌آید؟